انگار همین دیروز بود که برای نخستین بار با بابا رجب و خانوادهاش آشنا شدم، برایم از خاطرات تلخ و شیرین زندگیش گفت از سختیهایی که کشیده است از گمنام بودنش، از اینکه به خاطر آسایش ما از صورتش گذشت اما مورد بی مهری قرار گرفته و از آرزوی دیرینه اش...
بابا رجب محمدزاده در تمام این سالها تنها یک آرزو داشت؛ آرزوی او داشتن خانه، ماشین، مقام و منصب نبود آرزوی دیرینه بابا رجب در قبال جوانی، زندگی و زیبایی از دست رفتهاش آرزویی دست نیافتنی نبود اما در تمام این سالها این آرزو برایش تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده بود.
همزمان با نوروز 94 و حضور مقام معظم رهبری در مشهد مقدس آرزوی دیرینه بابا رجب که در تمام رسانهها بازگو شده بود شکل تازهای گرفت و یازدهم فروردین در جریان تشرف مقام معظم رهبری به مشهد مقدس آرزوی بابا رجب و خانوادهاش برآورده شد و آنها در تالار آینه حرم مطهر رضوی با مقام معظم رهبری دیدار کردند.
به همین منظور به سراغ بابا رجب و خانوادهاش رفتیم تا حال خوش آنها را پس از دیدار با مقام معظم رهبری جویا شویم. وارد خانه که میشویم مثل همیشه به گرمی از حضورمان استقبال میکنند دقایقی بعد بابا رجب باهمان چهره آرام همیشگیاش به جمع خانواده میپیوندد.
"حاج رجب " کربلایی شدبا اینکه زبانش برای حرف زدن خیلی سخت میچرخید و نمیتوانست کلمات را ادا کند اما با ذوق و شوق از سفری که اخیراً به کربلا داشته میگوید: برای نخستین بار به کربلا میرفتم اما به تنهایی نمیتوانستم به زیارت بروم به همین دلیل مسئول کاروان با ویلچر بنده را به زیارت حرم امام حسین(ع)، امام علی (ع) و حضرت ابوالفضل میبرد.
همسرحاج رجب در تکمیل حرفهای شکسته همسرش میافزاید: روز عید غدیر، مدیرکل فرودگاههای خراسان رضوی سفر به کربلا را به من و حاج رجب هدیه داد و 11 بهمن ماه نیز به سمت کربلا پرواز کردیم، سفرخوبی بود من قبلا به کربلا رفته بودم اما حاج آقا برای نخستین بار بود که به سفر کربلا مشرف شده بود به همین خاطر خیلی خوشحال است.
پدرم فقط اشک میریخت ...پسر کوچک بابا رجب از دیدار پدرش با مقام معظم رهبری میگوید: هیچکدام از اعضای خانواده نمیدانستیم که قرار است به دیدار رهبر برویم. به ما گفتند این دیدار با تولیت آستان قدس رضوی است به تالار آینه که رسیدیم دیدیم برای نماز مغرب و عشا دو ردیف سجاده پهن کردهاند؛ فکر میکردیم قرار است نماز به امامت تولیت آستان قدس خوانده شود اما با صدای اذان مقام معظم رهبری وارد تالار شدند اصلا انتظار روبه رو شدن با چنین صحنهای را نداشتیم اما این افتخار نصیبمان شد تا نمازمان را به ایشان اقتدا کنیم.
وی خاطرنشان میکند: پس از نماز پدرم با مقام معظم رهبری دیداری کوتاه داشتند، پدرم فقط اشک میریختند ما نیز بهت زده شده بودیم چون واقعا انتظار روبه رو شدن با مقام معظم رهبری را نداشتیم اما خوشحالیم که سعادت این دیدار هرچند کوتاه نصیبمان شد و پدرم به آرزوی دیرینهاش رسید. مقام معظم رهبری بوسهای بر پیشانی بابا رجب زدند و برادرم چفیه مقام معظم رهبری را برای تبرک از ایشان درخواست کردند و همانجا رهبر انقلاب چفیهشان را به برادرم هدیه دادند.
وی میگوید: هرچند دیدار بسیار کوتاهی بود اما آرزوی پدر و مادرم پس از سالها برآورده شد و این دیدار افتخار بزرگی برای خانواده ماست.
دیدار بابا رجب با دوستان و همرزمانشهمسر بابا رجب میگوید: هم تختیهای حاج آقا "حاج حسین آذریان و چوپانی مقدم" زمانی که در بیمارستان الزهرا بستری بود از تبریز به دیدن وی آمدند؛ میگفتند از طریق برنامه زنده باد زندگی حاج رجب را شناختند.
وی میافزاید: افراد زیادی در طول این یک سال به دیدن حاج رجب آمدهاند از نخبههای علمی و ورزشکاران گرفته تا مردم عادی و مسئولان و اصحاب رسانه همه در این مدت لطف داشتند و تلاش کردند تا حاج رجب به آرزوی دیرینه اش دست یابد.
حضور "بابا رجب" در برنامه ماه عسلفرزند حاج رجب درپایان عنوان میکند: در این یک سال صدا و سیما، روزنامهها و خبرگزاریهای زیادی به زندگی بابا رجب پرداختند و امیدی دوباره به پدر و مادر من دادند؛ بعد از حضورمان در برنامه زنده باد زندگی، از بابا رجب برای حضور در برنامه ماه عسل که رمضان امسال اجرا میشود، دعوت کردهاند.
حاج رجب در طول گفتوگو روی صندلی کنار تلویزیون در حالی که گاهی ما بین حرفهای همسر و فرزندش توضیحاتی به ما میداد نگاهی به فیلمهایی که در این مدت از حضور وی در برنامههای تلویزیونی و شبکههای خبری پخش میشد نیز داشت. از همه مهمتر عکسی بود که با رهبر انقلاب گرفته بود؛ آرزویی که امروز به ماندگار ترین خاطره و رویداد زندگیاش تبدیل شده بود و امروز که از حاج رجب و خانوادهاش خداحافظی میکردم چهره رضایت و خوشحالی را در وجود تک تک آنها احساس کردم.
کاش تمام بابا رجبها به آرزوهایشان دست یابند...