خیام وقار کاشانی جوان هنرمند در عرصه تئاتر، پیشتازتر از هر ارگان دولتی «تماشاخانه باران» را با تاکید بر بخش خصوصی راه اندازی کرده است.

به گزارش خبرنگار تئاتر باشگاه خبرنگاران؛ موضوع ساماندهی بخش خصوصی سالهاست که از سوی مقام معظم رهبری مورد تاکید بوده اما تاکنون کم وبیش این موضوع مورد توجه قرار گرفته بحثی که وظیفه ارزشمند و مهمی تلقی می شود و باید تمام توان و نیروی لازم برای تحقق این مهم به کار گیریم و ابزارها و لوازم کار نیز فراهم کنیم. 

در کشور شاید بسیاری از سرمایه گذاران یا افرادی هستند که بدون پشتوانه دولتی کاری را راه اندازی می کنند و با بودجه شخصی خود شروع به اشتغال زایی یا تولید کرده اند اما تا حدودی می توان بخش خصوصی را در حوزه اقتصادی فعال دانست اما اینکه چقدر بخش خصوصی در حوزه فرهنگ فعال بوده یا نه جای سوال است.

بعد از روی کار آمدن دولت جدید  وعده های مکرری مبنی بر حمایت بخش خصوصی شنیده شد اما عمل به این وعده هم جای سوال باقی گذاشته حداقل اینکه در حوزه فرهنگ توجه و اهمیت به بخش خصوصی به چشم نمی خورد.

در گوشه ای از شهر تهران دو جوان در حوزه فرهنگ و به ویژه تئاتر، با سرمایه شخصی یا همان بخش خصوصی اقدام به راه اندازی سالنی کردند؛ کاری که شاید خیلی وقته هیچ ارگان دولتی نتوانسته  انجام بده و حتی برای بازسازی سالن ها هم دولت توان آن را ندارد. 

به همین دلیل با خیام وقار کاشانی  بازیگر تئاتر و مدیر جوان «تماشاخانه باران» در خصوص علت راه اندازی این تماشاخانه انگیزه این کار و دلیل حمایت نکردن بخش دولتی گفتگویی را انجام دادیم.

*از چه زمانی وارد عرصه تئاتر شدید؟

من متولد سال 1360 به دنیا آمده شهر کاشان هستم و از سال 76 کار تئاتر را از همان کاشان شروع کردم و سال 79 وارد دانشگاه شدم در واقع قبل از اینکه وارد دانشگاه شوم فعالیت مستمری در تئاتر داشتم، جوان و پر انرژی بودم جشنواره برگزار می کردیم حتی مدتی عضو هیئت امنای انجمن نمایش در کاشان بودم و زمانی هم مسئول روابط عمومی شدم. سالهای  79و 76 سالهای خیلی خوبی برای من بود و به طور کل 18 سال است که در حوزه تئاتر کار می کنم و به وضوح میتوان گفت که تئاتر در آن سالها به خصوص در کاشان روزهای خوبی را سپری می کرد.

*چرا اکنون شهر کاشان در عرصه تئاتر ضعیف شده و مثل گذشته پویا و فعال نیست؟

از وقتی که انجمن نمایش کاشان تعطیل شد گویا دیگر انگیزه ای برای جوان های تئاتری کاشان باقی نماند و بچه های تئاتر دیگر جایی را نداشتن که دور هم جمع بشوند  و تئاتر اجرا کنند. اما برای ما در آن سالها فضا وجود داشت و آنجا پایگاهی بود که ما دوره آموزشی میگذراندیم و تمرین میکردیم و در همان انجمن نمایشی هم اجرا میکردیم.

*قصد بازگشت به کاشان برای راه اندازی دوباره مکانی تئاتری برای بچه های تئاتر کاشان ندارید؟

خیلی به فکر هستم تا به کاشان برگردم و مکانی را برای جوانهای تئاتر راه اندازی کنم و ما از پارسال اولین شعبه خانه تئاتر را در کاشان افتتاح کردیم و عضو گیری کردیم که من هم رییس هیئت مدیر خانه تئاتر کاشان هستم اما به دلیل سنگ اندازی هایی که وجود داشت خانه تئاتر کاشان نتوانست فعال باشد و متاسفانه با وجود عضو گیری هایی که ما در خانه تئاتر کاشان انجام داده بودیم خانه تئاتر  تهران نتوانست مجوز شعبه را در شهرستانها بگیرد و آنجا هم بلاتکلیف رها شده است و اگر اجازه میدادند خانه تئاتر کاشان شکل بگیرد به طورحتم اتفاقات خوبی رخ میداد اما خانه تئاتر نتوانست مشکلش را با ارشاد حل کند و مجوز شعبه در شهرستانها را بگیرد.

*کاشان چه تعداد سالن تئاتر دارد؟

کاشان  دو تا سالن در فرهنگسرای مهر دارد که به هیچ وجه مناسب تئاتر نیست و یکسالی است که بلک باکسی ساخته شده که تا حدودی مناسب تئاتر است و یک سالن ارشاد را داشت که ان را هم از بچه های تئاتر گرفتند در واقع غیر از سالن فرهنگسراها سالن دیگری در کاشان نیست که در اختیار گروههای تئاتری قرار بگیرد.

*وقتی از کاشان به تهران آمدید از کجا شروع و وارد عرصه حرفه ای تئاتر شدید؟ 

من سال 79 با قبولی دانشگاه در رشته بازیگری وارد تهران شدم البته قبل از سال 79 هم در کاشان 8 کار داشتم که اجرای عموم رفته بود و کم کم جذب گروههای تئاتر شدم و اولین کارهایم با هادی مرزبان بود که در ان کارهای شلوغ من هم جز سیاه لشکرهایی بودم که میرفتم  و میامدم. بعد از مدتی مدیر صحنه و دستیار صحنه هادی مرزبان شدم  و همینطوری ادامه دادم .

*ورود به عرصه حرفه ای در تهران کار سختی بود؟

خیلی سخت بود و فکر میکردیم در کاشان برای خودمان کسی هستیم اما وقتی تهران آمدم انگار قطره ای بودم در میان اقیانوس و خیلی باید دست و پا میزدیم که به حق هم خیلی تلاش کردم و با افتخار میگویم که از همان سیاه لشکری شروع کردم و کم کم دیگر اساتید کارهایمان را دیدن و در آن دوره بیشترین کارهایم با کارگردانهایی چون هادی مرزبان، فرزانه کابلی، سهراب سلیمی بود.

*کدام نقطه از زندگی تون باعث شد که در تئاتر شناخته شوید؟

پایانامه های دانشگاهی فرصت بسیار خوبی بود تا خودت را نشان دهید و حدود 30 تا 35 پایانامه برای بچه ها بازی کردم چراکه اساتید پایانامه ها را میدیدند و آنها خیلی تاثیر بسیاری  بر روی کار من داشت تا بتوانم وارد حیطه ی حرفه ای تئاتر به عنوان بازیگر شوم.

*خانوادتان مخالف آمدن شما به تهران و ورود به بازیگری نشدند؟

خانواده من را حمایت بسیاری کرد به طوری که اگر همراهی و تشویق آنها نبود شاید الان اینجا نبودم حتی اگر تهران اجرا داشتم آنها از کاشان می آمدند تا اجرای من را ببینند واقعا پدر و مادرم خیلی به من کمک کردند و همراهم بودند. الان همه خانوادم کاشان هستند اما برادر کوچکم حافظ وقار کاشانی با من در تهران است و بسیار بازیگری تئاتر را دوست دارد و در تهران کمک حال من است.

*زندگی در کاشان راحت تر است یا در تهران؟

به طور حتم زندگی در کاشان خیلی راحت تر است چراکه دغدغه و مسائل در تهران زیاد است ولی شغل ما و کار ما انگار جایی به غیر از تهران نمیتواند ادامه داشته باشد. فرهنگ سازی برای مردم تهران برای دیدن تئاتر و وجود دانشگاههای تئاتر در تهران باعث شده که تئاتر بیشتر مختص تهرانی ها باشد.

*از چه سالی کارگاه تئاتر راه انداختید یا بهتر بگیم وارد عرصه بخش خصوصی در تئاتر شدید؟

از سال 89 من یک ساختمان 60 متری را خریدم و به کارگاه تئاتر تبدیل کردم تعدای هنرجوی هم داشتیم  و فروردین سال92 سالنی با 38 صندلی راه انداختیم اما متاسفانه سال 93 مهلت اجاره ما تمام شد همچنین در ان کارگاه کوچک هنرجویان با استعدادی حضور داشتند که من سعی کردم با اساتید برجسته  آنها را به نتیجه ای برسانیم یا فرصت اجرای عموم به آنها بدهیم و از ابتدای همان سال هم «فهیمه امن زاده» به ما پیوست و با هم شریک شدیم.

*چرا از آموزش به دانشجویان تئاتر شروع کردید؟

بله متاسفانه در دانشگاه ان چیزی که باید در تئاتر یاد بگیری اموزش داده نمیشود البته این مشکل هم وجود دارد که جوانان ما خودشان نمیخواهند زیاد بیاموزند و سریع به دنبال بازیگری جلوی دوربین یا روی صحنه هستند و اصلا به دنبال علم اموزی نمیروندو این واقعا به معضل تبدیل شده و باعث شده که کیفیت اجراها پایین بیاید و هر بازیگر در خشان از دو نسل قبل هستند و کمتر در این نسل ستاره ی بازیگری پیدا میشود گرچه استثناهایی هم وجود دارد.

*چقدر استعداد و بازیگر حرفه ای از آموزشگاه کوچکتان بیرون آمد؟ 

کاری که من در کارگاهم کرده بودم این بود که همه ی اساتید را مجاب کردم که بعد از دوره بلند مدت آموزش حتما نمایشی را با همین گروه به روی صحنه ببرند و تقریبا همه استادها از جمله میکاییل شهرستانی و ایوب آقاخانی نمایش هایی را با هنرجویانشان به روی صحنه بردند و این موضوع باعث کشف استعدادها و انگیزه برای جوانان تئاتر شده بود.

*شما میتونستید بازیگر حرفه ای باشید و فعالیت آموزشی و ساخت سالن و کارگاه انجام ندهید چرا به این سمت و سو تئاتر آمدید؟

من میتوانستم بازیگری کنم و خودم را قاطی مشکلات تئاتر نکنم حتی بارها شده که اطرافیانم به من گفتند چرا خودت را درگیر این مسائل میکنی میتوانی راحت بروی در تئاتر و سینما بازیگری کنی اما واقعا برای من موضوع آموزش و سالن در  کشورمان دغدغه است و نمیتوانم بی تفاوت باشم و حس خوبی است وقتی میبینم میتوانم تاثیر گذار و کمک کننده باشم. حتی امسال که اصلا کار نکردم فقط یک فیلم سینمایی به نام طول موج بازی کردم اما سال گذشته فعال تر بودم و چندتا اجرا در فجر داشتم و در چند فیلم سینمایی هم بازی کردم.

گاهی اوقات من به همکاران تئاتریم میگویم انقدر متکی به دولت و ارشاد نباشید وقتی نیست یعنی نداریم پس به این سمت برویم که خودمان تئاتر را هدایت کنیم مدام غر نزنیم و قتی حمایت و بودجه نیست اگر صد سال هم غر بزنیم فایده ای ندارد باید خودمان به فکر چاره باشیم .حتی یک نفر در مرکز هنرهای نمایشی به من گفت شما کاری را شروع کردین وتلاش کنید که شکست نخورید به خاطر اینکه یک عده نگاهشان به شماست که اگر به نتیجه برسین راه شما را بروند. و این مسئولیت سخت و سنگینی است.

*معاونت هنری وزارت فرهنک و ارشاد اسلامی و مرکز هنرهای نمایشی مدام ادعا میکنند که اگر کسی بخواهد به سمت و سوی بخش خصوصی برود ما حتما حمایتش میکنیم آقای کاشانی چقدر مورد حمایت معاونت هنری قرار گرفتید؟

من در نشست خبری تماشاخانه باران میخواستم درد و دل کنم اما گفتم الان جای گلایه نیست اما واقعیت درد بزرگی است چراکه همیشه همه مدام حرف از تئاتر خصوصی میزنند اما شاید باورتان نشود حتی یک نهاد رسمی  یک تبریک خشک و خالی به ما نگفت ما حمایت و سرزدن نمیخواهیم اما ما خودمان در جشنواره فجر ماژیک به مسئولان دادیم تا روی تابلو بنویسند و به ما تبریک بگویند و واقعا خیلی دردآور است ما با این فکر تاکنون جلو رفتیم که هیچ پشتیبانی نداریم و باید یک تنه جلو برویم.

*چطور به تماشاخانه باران رسیدین و این سالن خوب را برای اهالی تئاتر ساختید؟

ما وقتی از کارگاه کوچک به دلیل موعد قرار دادمان تعطیل شد خیلی شرایط برایم سخت شد در واقع دیگر کم آورده بودم و به خانم امن زاده گفتم که دیگه این کار را ادامه ندهیم یا یک کار خاص دیگر انجام دهیم چراکه من به جاهای مختلف رفتم و جایی پیدا نمیشد که خیلی اتفاقی این مکانی را دیدم  البته ان چیزی که دیدم با الان خیلی فرق دارد اینجا خرابه بود و اجاره سنگینی هم داشت و تصور میکردیم گرفتن اینجا شوخی است اما دوباره رفتیم مکان را دیدم ومن پلانی برای این خرابه  در ذهنم طراحی کردم. که در نهایت با سختی و چندین جلسه با صاحب ملک توانستیم با ماهیانه 30 میلیون اینجا را  برای 5 سال اجاره کنیم و با شرایط بسیار سخت از جمله بنا و کارگز و گچ و سیمان شههرداری و اماکن و نیروی انتظامی سروکله زدیم تا با کمبود پول، ظرف 45 روز اینجا را با کار شبانه روزی به پایان رساندیم.

من همه چیزم را فروختم و قرض گرفتم تا این سالن را برای اهالی تئاتر آماده کنم و 50 روز سخت برایمان گذاشت. اینم قصه ی ما و همچنان هم خیلی بدهی داریم اما امیدواریم حل شود. بعد از اینکه اینجا را راه انداختیم خیلی از هنرمندان بزرگ آمدند گفتند چقدر ما هم به دنبال ساختن چنین جایی بودیم خداروشکر وقتی ساخت این سالن تمام شد خیلی درخواست اجرا داشتیم. من وقتی اینجا را ساختم گفتم اینجا باید مکانی در شان هنرمند باشد سعی کردیم فضا را هم با این مبنا درست کنیم.


گفتگو از عطیه آقابابایی

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار