پُل توماس اندرسون در 26 ژوئن 1970 در استودیو سیتی واقع در ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. پدرِ پُل بازیگر تلویزیون و رادیو بود که در برنامه های مختلف را دیو صداپیشگی انجام می داد و عاشق کارش بود. علاقه پدر به دنیای هنر سبب شد تا او فرزند کوچکش پُل را راهنمایی کند تا او نیز دنباله روی راه او باشد و این اتفاق با خریدن یک دوربین ویدئویی برای پُل در 8 سالگی به منظور ساخت یک فیلم رخ داد. پُل در سالهای بعد یک دوربین 8 میلی متری تهیه کرد و ساخت فیلم را با جدیت بیشتری پیش گرفت.
در دوران جوانی به دلیل وضعیت مالی نامساعد پُل، وی قادر نبود مانند دوستانش به دانشگاه برود به همین خاطر او با جمع کردن پول هایی که در قمار برده بود ، پول های حساب دوست دخترش که ده هزار دلار می شد و کمک خرج پدرش که قرار بود برای دانشگاه او صرف شود، تصمیم گرفت فیلمی بیست دقیقه ای بسازد و خود را رسما وارد حیطه فیلمسازی کند که آن فیلم « سیگار و کافه » بود. اندرسون پس از ساخت فیلم آن را به جشنواره ساندنس برد اما تصمیم گرفت در سال بعد با نسخه بلندتری به این جشنواره بیاید و در سال 1994 بود که مایکل کاتن جونز کار او را مشاهده کرد و متوجه استعداد در او شد اما به پُل اعلام کرد که باید درس های زیادتری فرا بگیرد برای اینکه بتواند فیلمساز بهتری شود.
پُل توماس اندرسون در سال 1996 اولین فیلم بلند خود به نام « هشت سخت » را کارگردانی کرد که با واکنش مثبت منتقدان مواجه شد و او را تشویق کرد تا با جدیت بیشتری به ساخت فیلم بعدی اش فکر کند.فیلمِ بعدی اندرسون « شبهای بوگی » نام داشت که هم در گیشه اثر موفقی بود و هم منتقدان از آن استقبال کردند و نامزدی اسکار را برای پُل توماس اندرسون در رشته بهترین فیلمنامه به ارمغان آورد و نام او را به عنوان فیلمسازی جوان و آینده دار در هالیوود مطرح کرد و با فیلم بعدی اش یعنی « مگنولیا » ثابت کرد که موفقیت « شبهای بوگی » اتفاقی نبوده است.
پل توماس اندرسون فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۹۹۶ با کارگردانی فیلم جنایی سیدنی آغاز کرد. سپس در ۱۹۹۷ فیلم شبهای بوگی را ساخت که نامزد سه جایزه اسکار (از جمله بهترین فیلمنامه برای خود اندرسون) شد.
در سال ۱۹۹۹ فیلم درام مگنولیا را ساخت. آن فیلم هم همانند فیلم قبلی نامزد ۳ اسکار (برای دومین بار نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامهنویسی برای خود اندرسون) شد.
فیلم چهارم وی (مشروب - مستی عشق) در ۲۰۰۲ به جشنواره کن رفت و برای او جایزه کارگردانی به همراه آورد. اما در اسکار موفقیتی نداشت و فقط در گلدن گلوب نامزد شد.
و آخرین فیلم او فیلم خون به پا خواهد شد محصول سال ۲۰۰۷ است که در آن با دانیل دی-لوئیس که مانند خود او کمکار است، همکاری کرد. این فیلم نامزد پنج اسکار بود و از موفقترین فیلمهای اسکار ۲۰۰۷ بود. این فیلم برای دی لوئیس دومین اسکارش را رغم زد. (وی در گذشته به خاطر فیلم پای چپ من برنده اسکار شده بود.) خود اندرسون نیز برای این فیلم سرانجام نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی سال ۲۰۰۷ شد هر چند که آن را به فیلم جایی برای پیرمردها نیست ساخته برادران کوئن واگذار کرد.
انتهای پیام/