به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، نخستین سفر رسمی رئیس جمهوری ترکیه به عربستان از زمان آغاز پادشاهی "ملک سلمان" با ورود اردوغان به جده پایتخت عربستان سعودی آغاز شد، سفری که از آن به عنوان آغازی برای گشایش راههای برقراری بیشتر روابط دیپلماتیک تعبیر میشود.
پیش از این و در دوران حیات "ملک عبدالله"، پادشاه گذشته عربستان سعودی روابط ریاض- آنکارا دورانی از تنش را تجربه کرده بود، تنشهایی که منجر به نارضایتی اعراب منطقه غرب آسیا و حاشیه نشینان خلیج فارس از مواضع ترکیه در جریان تحولات منطقه غرب آسیا شده بود.
از اهم موضوعات مورد اختلاف بین ریاض و آنکارا را در تحولات عراق، سوریه و مسائل مسلمانان میتوان جستجو کرد، در این بین ترکیه برای گسترش روابط اقتصادی خود جویای چاره است در حالی که عربستان روابط سیاسی را در اولویتهای سیاست خارجی خود با کشورهای منطقه قرار میدهد.
اردوغان پیش از حرکت به جده طی سخنانی در فرودگاه استانبول ابراز امیدواری کرد، سفرش به عربستان سعودی موجب شروع فصل تازهای از مناسبات دو کشور در جهت توسعه در ابعاد مختلف شود، به نحوی که انگار مرگ پادشاه پیشین سعودیها فرصتی تازه را در اختیار ترکیه برای دستیابی به مناسبات و فرصتهای جدید قرار داده است.
سفر ریاست جمهوری ترکیه به ریاض در حالی انجام شد که طی هفتههای گذشته ترکیه و عربستان نشست مشترکی را برای افزایش حمایت از تروریستها در سوریه برگزار کرده بودند، اردوغان و ملک سلمان در گفتگوهای خود مجددا درباره افزایش حمایت از مخالفان سوری توافق کردند.
با روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به نخست وزیری اردوغان و اتخاذ سیاست خارجی جدید مبتنی بر عمق استراتژیک، ایفای نقش پل و حضور و نفوذ بیشتر در مناطق پیرامونی از جمله خاورمیانه، رابطه با قدرتهای منطقهای همچون عربستان جایگاه خاصی در سیاست خارجی ترکیه یافت.
با وجود این که دو کشور ترکیه و عربستان در قبال تحولات خاورمیانه سیاستهای نزدیک به هم را اتخاذ کرده بودند اما ریشه این سیاستها کاملاً متفاوت هست و احساس تهدید موقت باعث شده که اختلافات در مقطع کوتاه زمانی به کناری نهاده شود، به عنوان مثال در قبال تحولات سوریه هر دو این کشورها خواهان برکناری بشار اسد و نابودی دولت این کشور بودند.
احزاب مخالف تركیه نیز در جریان این اتحاد اولیه سخن از این به میان آورده بودند كه حمایتهای علنی تركیه، عربستان سعودی و قطر از تروریستها در سوریه، سبب ناآرام تر شدن دمشق شده و این روند تاثیرات نامطلوبی در منطقه و از جمله خود تركیه خواهد داشت.
اما با گذشت زمان این سیاست تغییر کرد به نحوی که آنکارا خواهان روی کارآمدن یک دولت اخوانی در سوریه بود چرا که بر این اعتقاد بود که جریان اسلام میانه رو( به تعریف ترکیه) توسط جریان اخوان المسلیمن در سوریه پیگیری میشود و این جریان هست که به لحاظ فکری و عقیدتی با حزب حاکم اسلام گرای عدالت و توسعه دارای اشتراکات و قرابت اعتقادی و فکری است.
در مقطع زمانی کنونی اتحاد عربستان، قطر و ترکیه که در آغاز بحران سوریه شکل گرفته بود، تضعیف شده و رو به فروپاشی رفته تا جایی که آنکارا و ریاض یکدیگر را به دخالت در مسائل داخلی عراق متهم میکنند.
با اشاره به اختلافات عمیق بین عربستان و ترکیه بر سر نحوه برخورد با مسائل و تحولات عراق اعلام کردند که این اختلافات بر روند عادی روابط بین تعدادی از جریانها و نیروهای سنی عراق تاثیر گذاشته است تا جایی که فرصت توافق و تفاهم بین آنان برای تشکیل ائتلاف بزرگ سیاسی را از بین برده است.
ریاض، آنکارا را به دخالت در مسائل داخلی عراق متهم کرده و سفر " اسامه النجیفی" رهبر ائتلاف متحدون برای اصلاح و "ایاد السامرائی" دبیر کل حزب اسلامی عراق به ترکیه و دیدار با مسئولان بلند پایه ترک را شواهدی از دخالت آنکارا در عراق برشمرده است.
در واقع رقابتی بین ترکیه و عربستان بخصوص بعد از تحولات بهار عربی بر سر مدلی از اسلام بوجود آمده است که تفسیر متفاوت از اسلام و گسترش این دین آسمانی در این بین بیتاثیر نیست.
در میان تمامی تحولات اتفاق افتاده در غرب آسیا، از منظر نگاه تحلیلی متفاوت ائتلاف ترکیه با غرب و نداشتن سیاست خارجی مستقل باعث شد تا این کشور نتواند نقش محوری را در معادلات منطقه داشته باشد، از زمان روی کارآمدن اردوغان؛ ترکها تلاش نمودند با تغییر رویکرد سیاست خارجی خود نقش فعالی را در قبال مسائل منطقه داشته باشند به نحوی که ترکیه در حال حاضر برای افزایش قدرت ملیاش نیازمند به برقراری روابط اقتصادی با کشورهای منطقه میباشد.
و این مساله با در نظر داشتن این نکته است که هر چند عربستان از زمان تشکیل دولت آل سعود به عنوان حافظ منافع غرب مطرح بوده است، اما این کشور جدا از آنکه تامین کننده منافع غرب باشد، در چارچوب اصل همراهی خود با غرب، راهبرد سیاست خارجی خود را بر اساس رهبری جهان اسلام تنظیم کرده است و از هر ابزاری برای نفوذ در کشورهای اسلامی استفاده می کند، راهبرد عربستان برای تامین منافعاش در منطقه متفاوت از ترکیه می باشد، ترکها تنها منافع سیاسی و امنیتی را مدنظر دارند و حتی در این زمینه از ابزار اقتصادی برای تحت فشار قرار دادن رقبای خود استفاده می کنند.
اما ریاض برخلاف ترکیه حاضر نیست که به واسطه مسائل اقتصادی، از اختلافات سیاسی با کشورهای منطقه چشم پوشی کند و حتی درآمدهای اقتصادی خود را فدای اختلافات سیاسی می کنند، در جنگ ایران و عراق؛ عربستان برای تحت فشار قرار دادن اقتصاد جمهوری اسلامی، زمینه ساز کاهش قیمت نفت شد، در واقع مبلغ قابل توجهی از درآمدهای نفتیاش کاهش یافت، نمونهای از این امر را در سیاستهای کنونی سعودیها نیز مشاهده میکنیم.
از موارد دیگر اختلاف برشمردن این نکته است که اردوغان با تلاش برای احیای امپراطوری عثمانی و پوشیدن لباس عثمانیگری کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را خشمگین کرده به گونهای که پایتختهای عربی بر این اعتقادند که آنکارا با میزبانی از رهبران جماعت اخوان المسلمین که آنها را وارد فهرست گروههای تروریستی خود کردهاند به تهدیدی برای امنیت ملی آنها تبدیل شده است.
اما انگار چشم امید ترکها به دوران پس از ملک عبدالله دوخته شده بوده است به گونهای که پس از ملاقات "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور ترکیه و "سلمان بن عبدالعزیز" پادشاه عربستان از سیاستهای توسعه طلبانه و مبتنی بر مذهب گرایی ایران در سوریه، یمن و عراق ابراز ناخشنودی کرده و ارزیابیها از این ملاقات بر این مبنا بود که ایران از امکانات وسیع خود برای خونریزی میان مسلمانان و بی ثباتی در کشورهای اسلامی استفاده میکند، علاوه بر این در این دیدارها رئیس جمهور ترکیه و پادشاه عربستان بر توسعه روابط دو جانبه ترکیه و عربستان و تقویت همکاریهای دوجانبه به ویژه در زمینههای سیاسی، امنیتی، دفاعی و اقتصادی تاکید کردهاند.
اما آنچه که در این میان حائز اهمیت است در نظر داشتن نکاتی است که زمینه ساز تقویت همگرایی میان این دو کشور پس از مرگ ملک عبدالله شده است.سعودیها تاکنون در کاهش نقش منطقهای و بینالمللی ایران موفق نبوده و در عین حال ایران در حال مذاکره با طرف آمریکایی میباشد، موضوعی که نگرانی عربستانیها را در پی داشته و در همین راستا پادشاه جدید عربستان اولویت خود را بر روابط با ترکیه گذاشته است، چرا که این روابط میتواند تأثیر زیادی بر پروندههای دیگر موجود در منطقه مانند عراق، سوریه و یمن داشته باشد.
عربستان سعودی در یمن نفوذ خود را با به قدرت رسیدن احزاب وابسته به اخوان المسلمین از دست داده بنابر این تلاش میکند که در سایه روابط خوب ترکیه اخوان المسلمین به منافع خود در یمن دست پیدا کند.
همچنین نگرانی از افزایش نفوذ و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای منطقه یکی از اصلی ترین دلایل نگرانی این دو کشور است که منجر به نزدیکی به یکدیگر برای جلوگیری از این مساله شده است.
سیدهادی سیدافقهی در گفتگو با خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران پیرامون این موضوع گفت:
در دو هفته گذشته شاهد سفر روسای جمهور مصر و ترکیه به عربستان سعودی
بودیم، با توجه به پادشاهی جدید ملک سلمان و شناختی که از رویکرد و توجهات
سیاسی و تعصبات مذهبی وی نسبت به جریان وهابیت دارند تصور میشود که
عربستان سعودی میخواهد جبهه جدیدی را با یک رویکرد جدید تشکیل دهد که این
جبهه در مقابل نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی ایران و خط مقاومت یعنی کشورهای
سوریه، لبنان مقاومت اسلامی فلسطین یمن و عراق با توجه به پیروزیهای اخیر
آنهاست.وی تصریح کرد: با توجه به شکستهای پی در پی و
ماجراجویانه اردوغان در ارتباط با تحولات سوریه و هم تشویق جنگهای مذهبی و
ایجاد فرهنگ نفرت و دگرستیزی و هم با یک رویکرد دگماتیسمی و انسداد فکری
نسبت به مذاهب دیگر توسط عربستان سعودی تصور میکنم که ملک سلمان میخواهد
یک جبههای از عربستان، مصر و ترکیه را در مقابل نفوذ و امتداد جبهه مقاومت
در مقابل استکبار جهانی علیه رژیم صهیونیستی به رهبری ایران ایجاد کند.
این
کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: خیلی مهم است که این جبهه و هم پیمانی شکل
صوری خواهد داشت یا شکل عملیاتی و حقیقی هم خواهد گرفت، برای رسیدن به یک
پاسخ دقیق و علمی باید مشترکات عربستان سعودی و مصر و ترکیه را بررسی
کنیم.
سیدافقهی در ادامه بیان کرد: بین ترکیه و مصر فعلاً
شکاف آنقدر عمیق است که به این زودی قابل پرکردن و ایجاد یک رابطه
آشتیجویانه حتی با وساطت عربستان امکانپذیر نیست، چون مصر در حال حاضر
رهبران اخوان المسلمین را به زندان افکنده و برخی را هم مانند "محمد بدیع" محکوم به حبس ابد کرده است.
وی بیان کرد: ترکیه با توجه به قدرت رسیدن و حاکمیت
حزب عدالت و توسعه که گرایشات شدید اخوانی دارد، نمیتوان گفت با مصر این
ارتباط ایجاد خواهد کرد، همچنین خود عربستان سعودی برای نزدیک شدن به
ترکیه باز هم این مشکل را دارد، چون در حیات ملک عبدالله طبق بیانهای رسمی
سعودیها اعلام کردند که اخوان المسلمین گروهی تروریستی است اما از آن سو
اردوغان گرایشات شدید اخوانی دارد و حامی سرسخت آنهاست پس این مسئله زمینه
شکاف دیگری بین عربستان و ترکیه را ایجاد خواهد کرد،
این کارشناس
مسائل خاورمیانه اذعان داشت: اما وجه اشتراک این کشورها سرنگونی حکومت بشار
اسد است که هر کدام به شیوه خود این مساله را دنبال میکنند به عنوان مثال
ترکیه به حمایت از داعش و عربستان با حمایت از جبهه النصره یا مبارزه مسلح
معتدل اقدام میکند که این نیز یک بدعت در نامگذاری سازمانهای تروریستی
است چرا که معارضین را به دو دسته زشت و زیبا تقسیم کردهاند، در حالی که
تروریست زشت و زیبا ندارد ، عربستان سعودی در حال حاضر همراه با مصر
میخواهد دوباره اخوان را به حیات سیاسی برگرداند، اما "السیسی" به هیچ وجه
حاضر نیست با آنها کنار بیاید.
سید افقهی گفت: در لیبی عربستان
سعودی و قطر از سازمانهای تروریستی افراطگرای تکفیری حمایت میکنند اما
از آن سو مصریها بعد از کشته شدن 21 کارگر مصری کنار خلیفه هفتتر قرار
گرفتهاند که ریاست نیروهای مسلح و یک شخصیت لیبرالمنش است و مورد حمایت
مصر قرار دارد. با توجه به این نقشه مهندسی در صف آرایی سیاسی و
موضعگیریها شکلگیری چنین جبههای در حال حاضر و به طور جدی در کوتاه مدت
امکانپذیر است.
وی در پایان خاطر نشان کرد: باید ببینیم
که تحولات منطقه به چه سمت و سویی خواهد رفت و تکلیف مبارزه با داعش و
مذاکرات 1+5 با ایران به چه سرانجامی خواهد رسید که در صورت امضا شدن این
توافق چه تغییرات ژئوپلتیکی در سطح منطقه و در صفآرایی جدید کشورها و
محورهای سیاسی و استراتژیک ایجاد خواهد شد که این مسائل چندان روشن نیست.
گزارش از سوگند سلیمانی
انتهای پیام/