زن جوان در دادگاه خانواده؛
از تنبلی‌های همسرم خسته شده‌ام
زن جوان وقتی دید شوهرش دست غاز تنبلی بر نمی‌دارد، به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوانی به دادگاه خانواده مراجعه کرد و درخواست طلاق داد.
وی در خصوص علت آن به قاضی گفت: از دست تنبلی‌های همسرم خسته شده‌ام. او در هیچ کاری به من کمک نمی‌کند. مرد خوابالویی است و روزهای تعطیل به جای اینکه مرا به میهمانی و تفریح ببرد بیشتر وقتش در خانه است و مرتب می‌خوابد. همه این‌ها به خاطر تنبل بودن اوست.
زن جوان ادامه داد:آقای قاضی شاید باور نکنید اما وقتی شوهر دوستانم را می‌بینم حسرت می‌خورم. آن‌ها حسابی زرنگ هستند و در کارهای خانه و زندگی به همسرانشان کمک می‌کنند اما من همیشه به خاطر تنبلی شوهرم شرمسارم. همین چند روز پیش در تعطیلات عید با دوستانم به سفر رفتیم که من واقعا آبرویم پیش دوستانم رفت. ۴ روزی که در سفر بودیم شوهرم اصلا از جایش تکان نخورد. در آنجا چندین بار با هم درگیر شدیم به او تذکر دادم که حدالقل در کارهای خرید به مرد‌ها کمک کند اما گوشش بدهکار نبود و اصلا اهمیتی به حرف‌های من نمی‌داد.
وی افزود: وقتی برگشتم، باز هم بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم تا جاییکه با عصبانیت همه وسایل خانه را بهم ریخت. آنقدر فریاد می‌زد که من واقعا حسابی از او ترسیده بودم. جدا از اینکه شوهرم در کارهای خانه به من کمک نمی‌کند بلکه روز‌ها هم دیر به سرکار می‌رود تا جاییکه چندین بار می‌خواستند او را اخراج کنند. صبح‌ها ساعتش زنگ می‌خورد و خیلی خونسردانه زنگ را قطع می‌کند تا بیشتر بخوابد. همین خونسردی‌اش هم مرا دیوانه کرده است. برای همین بهتر است تا در این زندگی دیوانه نشدم به همه چیز پایان بدهم.
بعد از اظهارات این زن جوان، قاضی احضاریه‌ای برای همسر وی صادر کرد تا او در دادگاه حاضر شود.
انتهای پیام/
وی در خصوص علت آن به قاضی گفت: از دست تنبلی‌های همسرم خسته شده‌ام. او در هیچ کاری به من کمک نمی‌کند. مرد خوابالویی است و روزهای تعطیل به جای اینکه مرا به میهمانی و تفریح ببرد بیشتر وقتش در خانه است و مرتب می‌خوابد. همه این‌ها به خاطر تنبل بودن اوست.
زن جوان ادامه داد:آقای قاضی شاید باور نکنید اما وقتی شوهر دوستانم را می‌بینم حسرت می‌خورم. آن‌ها حسابی زرنگ هستند و در کارهای خانه و زندگی به همسرانشان کمک می‌کنند اما من همیشه به خاطر تنبلی شوهرم شرمسارم. همین چند روز پیش در تعطیلات عید با دوستانم به سفر رفتیم که من واقعا آبرویم پیش دوستانم رفت. ۴ روزی که در سفر بودیم شوهرم اصلا از جایش تکان نخورد. در آنجا چندین بار با هم درگیر شدیم به او تذکر دادم که حدالقل در کارهای خرید به مرد‌ها کمک کند اما گوشش بدهکار نبود و اصلا اهمیتی به حرف‌های من نمی‌داد.
وی افزود: وقتی برگشتم، باز هم بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم تا جاییکه با عصبانیت همه وسایل خانه را بهم ریخت. آنقدر فریاد می‌زد که من واقعا حسابی از او ترسیده بودم. جدا از اینکه شوهرم در کارهای خانه به من کمک نمی‌کند بلکه روز‌ها هم دیر به سرکار می‌رود تا جاییکه چندین بار می‌خواستند او را اخراج کنند. صبح‌ها ساعتش زنگ می‌خورد و خیلی خونسردانه زنگ را قطع می‌کند تا بیشتر بخوابد. همین خونسردی‌اش هم مرا دیوانه کرده است. برای همین بهتر است تا در این زندگی دیوانه نشدم به همه چیز پایان بدهم.
بعد از اظهارات این زن جوان، قاضی احضاریه‌ای برای همسر وی صادر کرد تا او در دادگاه حاضر شود.
