به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،روزنامه الحیات را می توان مهم ترین روزنامه نزدیک به دربار آل سعود دانست.
شاهزادگان آل سعود بعد از تجربه حضور آمریکا در عراق تصمیم گرفتند با
مخارج سنگین، روزنامه های فرامنطقه ای و مؤثر عربی را بخرند و در این میان،
الحیات، الشرق الاوسط و القدس العربی از الویت بالاتری برخوردار بودند. با
این حال، شاید هیچ روزنامه ای به اندازه الحیات به صورت علنی به ریاض
نزدیک نشد؛ تا جایی که امروز به صورت همزمان در ریاض و لندن چاپ می شود.
(پیش از این تنها در لندن چاپ می شد)
اوائل هفته اخیر، دو تن از
کارشناسان و روزنامه نگاران برجسته اهل حجاز در مقاله ای مشترک در مورد
برنامه های اردن برای مقابله با داعش منتشر کردند. «جمال خاشفجی» یکی از
مشهورترین روزنامه نگاران عربستانی است که سابقه همکاری با رسانه های مصر،
افغانستان، الجزائر، کویت و سودان را نیز در کارنامه دارد و مدتی نیز
سردبیری روزنامه فرامنطقه ای الشرق الاوسط را در کارنامه داشته است.
او از سال 2004 مشاور رسانه ای «ترکی الفیصل» سفیر سابق آل سعود در لندن و سازمان ملل و رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان می باشد. «سعود
کابلی» نیز از استراتژیست ها و تحلیلگران برجسته عربستانی نزدیک به جناح
مکی است که همزمان صاحب کرسی تدریس در دانشگاه ملی و دانشگاه آمریکایی
قاهره است. این استاد دانشگاه به علت اقامت در مصر و تألیفات قابل اعتنا در
حوزه کشورهای منطقه، یکی از بارزترین استراتژیست های اهل حجاز به حساب می
آید.
این دو در یک یادداشت مشترک اعلام کرده اند
خشم اردنی ها از قتل وحشیانه (آدم سوزی) خلبان اردنی به اندازه ای است که دولت این کشور «مجبور» است به داعش حمله ببرد.
حمله ای که باید فراتر و متمایز از عملیات نیروهای ائتلاف باشد؛ اما از
چهارچوب های مقرر و خطوط تحمیلی متحدان اصلی عمان فراتر نرود.
ملک
عبدالله (پادشاه اردن) به خوبی می داند که دولتش یکی از دولت های ناپایدار و
در معرض سقوط در جریان بهار عربی بود و هنوز هم جریانات اسلامگرا یک تهدید
اجتماعی جدی برای کشورش به حساب می آیند. او در مواجهه با بهار عربی تلاش
کرد بیش از پیش به مطالبات عمومی ملتش نزدیک شود و در صورتی که در مواجهه
با داعش – با توجه به این سطح مطالبات – از خود ضعف نشان دهد، ممکن است
حکومتش دچار چالشی شود که به تغییرات ساختاری بینجامد.
از
سوی دیگر اگر بخواهد با داعش بجنگد، باید اولاً عملیات مؤثری انجام دهد که
بتواند ملت خود را قانع کند؛ ثانیاً این عملیات در سطحی فراتر و مؤثرتر از
عملیات نیروهای ائتلاف باشد. به این ترتیب، عمان نمی تواند به عملیات
هوایی بسنده کند؛ حتی اگر در این زمینه چند برابر نیروهای ائتلاف وارد
عملیات شود. این مشکل زمانی تشدید می شود که بدانیم عملیات هوایی از نظر
ملت اردن، یک عملیات شکست خورده است؛ زیرا «معاذ اکساسبة» یکی از قربانیان
این نوع عملیات به حساب می آید. با این حساب، دولت اردن
باید به گزینه های دیگری بیندیشد. اگر اردن به گزینه های عملیات های
غیرمحسوس بیندیشد، باز هم نمی تواند از سطح عملیات نیروهای ائتلاف فراتر
برود و تنها به آن ها بعد تازه ای بخشیده است. در صورتی که این نوع عملیات،
باعث شکست جدی داعش و کوچک شدن قلمرو وی نشود، باز هم بعید است که عمان
بتواند ادعا کند با داعش وارد جنگ مؤثر شده است. این مشکل زمانی حادتر می
شود که به سختی بتوان تصور کرد داعش از ضربات مجدد به اردن و تشدید مناقشه
با آن خودداری کند.
به این ترتیب، به نظر می رسد که اردن چاره ای جز
آغاز عملیات زمینی نداشته باشد. در صورتی که اردن بخواهد به جنگ اطلاعاتی
روی بیاورد، باز هم مشکلات جدی به قوت خود باقی است.
اولا بعید به نظر می رسد که دستگاه اطلاعاتی اردن بتواند به راحتی به سطوح
بالای داعش نفوذ کند و ضربات کاری به آن وارد کند؛ ثانیاً در صورتی که در
این عملیات هم موفق باشد باز هم پیش بینی واکنش داعش مشکل است.این تحلیلگران برجسته عربستانی در ادامه معتقدند
اردن
مجبور به عملیات زمینی است: «واقعیت این است که داعش هرگز در "مقابله به
مثل" و به تعبیر خودشان "پاسخ با آهن مذاب" کوتاهی نکرده است. در صورتی که
عمان بخواهد به عملیات جدی و متمایز علیه داعش روی بیاورد، احتمالا داعش به
خاک این کشور وارد شده و عملیات زمینی را به عمان تحمیل می کند. بعید به
نظر می رسد استراتژیست های اردنی منتظر پیشدستی داعش شوند و خودشان در
نخستین گام، تلاش می کنند داعش را از مرزهای خود دور کنند؛ مشابه همان
رفتاری که تهران در قبال داعش داشت و اجازه نداد داعش به مرزهای ایران
نزدیک شود.»با این حساب، اردن از چه گروه و کشوری برای
ایجاد منطقه حائل بین خود و داعش استفاده خواهد کرد؟ «شاید عده ای از
القاعده، ارتش آزاد سوریه و یا جبهه اسلامیه نام ببرند؛ اما بعید است این
گروه ها بتوانند در برابر فشار دو سویه نظام حاکم (بشار اسد) و داعش مقاومت
کنند. از سوی دیگر،
حمایت علنی از
القاعده و جبهه النصره می تواند فشار سیاسی مضاعفی را بر عمان وارد کند و
مشخص نیست ملک عبدالله در برابر اوباما چه واکنشی خواهد داشت؟»
گزینه دیگر، همکاری محسوس و مؤثر با ارتش دولتی و نظام مستقر در دمشق است:
«این
رویکرد هم می تواند خشم اسلامگرایان (اخوان المسلمین) را در پی داشته
باشد. از سوی دیگر، کشورهای عربی هم احتمالا واکنش منفی نشان خواهند داد،
هر چند بغداد و احتمالا قاهره با عمان همدلی خواهند کرد. با تمام این
تفاصیل، این گزینه از ریسک کم تری برخوردار است؛ زیرا بشار نمی تواند
همپیمانانی در داخل اردن پیدا کند که به صورت جدی تهدیدی برای حاکمیت ملک
عبدالله باشند. به این ترتیب، به نظر می رسد این گزینه، دیر یا زود به
عنوان راهکار اصلی هیأت حاکمه دمشق و عمان در دستور کار قرار گیرد.»در
ادامه، استراتژیست های حجاز، گزینه نهایی خود را مطرح می کنند که بخش عمده
مقاله به تشریح آن پرداخته است: «در استان الانبار عراق، آمریکا به
سازماندهی، تسلیح و آموزش عشائر سنی عراق روی آورد که با واکنش منفی بغداد
مواجه شد. با این حال، به نظر می رسد برای سوریه نیز چاره ای جز این گزینه
وجود ندارد. یگانه راه حل حقیقی سوریه،
تشکیل
یک ارتش نیرومند و ملی سوری متشکل از اکثریت معتدل و میانه روی اهل تسنن
است که آشکارا با افراطیون مرزبندی دارند و همزمان علیه حاکمیت خودکامه نیز
می جنگند. این ارتش، می تواند به سرعت از سوی کشورهای عربی و جهانی نیز
حمایت شود.»در پایان این مقاله، نویسندگان معتقدند اردن
باید آغازگر حضور نظامی خارجی در سوریه باشد: «آغاز عملیات زمینی، معایب و
تهدیدات جدی را در پی دارد؛ اما خویشتنداری و پرهیز از این عملیات، تنها
بحران سوریه و داعش را تشدید کرده و فردای سیاه تری برای منطقه رقم خواهد
زد.»