روزنامه خراسان در این باره نوشت : اتحاديه اروپا، شرکت ملي نفتکش ايران را که چند ماه دادگاه اين اتحاديه تحريم آن را لغو کرده بود دوباره در فهرست تحريم هاي خود قرار داد. براساس نص صريح توافق ژنو که آذر سال گذشته بين ايران و 1+5 امضا شد، 1+5 و اتحاديه اروپا تعهد داده اند که «در مورد معاملات نفتي (ذکر شده در توافق)، تحريم هاي اتحاديه اروپا و آمريکا بر بيمه و خدمات حمل و نقل مرتبط، تعليق مي شوند.» شرکت نفتکش ايران بزرگترين شرکت ترابري نفت در خاورميانه است و کار حمل و نقل نفت صادراتي ايران را انجام مي دهد. اين شرکت از دي ماه 1390 تحت تحريم هاي اتحاديه اروپا قرار گرفت اما در تابستان امسال،دادگاه اتحاديه اروپا حکم داد هيچ سندي براي نگه داشتن اين شرکت در ليست تحريم هاي ايران وجود ندارد. اين شرکت در اواسط مهرماه اعلام کرد تحريم هاي اروپا عليه آن لغو شده است. به گزارش تسنيم،قراردادن دوباره نام اين شرکت در فهرست تحريم ها در حالي است که به عقيده برخي کارشناسان اين اقدام مغاير با توافق هسته اي موقتي است که از ژانويه 2014 به اجرا گذاشته شده است.
در اين ميان، به گزارش فارس ، به نقل از وال استريت ژورنال دولت هاي اتحاديه اروپا يک اصلاحيه قانوني را تصويب کردند که مي تواند نظام تحريم ها عليه روسيه ، ايران و سوريه را مستحکم تر کند.
در واقع اتحاديه اروپا در تصميم جديد خود، براي کشورهاي عضو کانالي براي ارائه ادله محرمانه به قضات دادگاه در نظر گرفته است که در اين حالت اين ادله به وکلاي طرف مقابل ارائه نخواهد شد. طي 2سال گذشته چندين پرونده تحريم اروپا عليه ايران و سوريه منجر به صدور راي به نفع ايران و سوريه شده بود. همزمان، در آمريکا ايالت «مي سي سي پي» طرحي موسوم به «منع سرمايه گذاري در ايران، ۲۰۱۵» را در مجلس سنا تصويب کرد.به گزارش فارس،پايگاه خبري «کلاريون لجر» خبر داد اين طرح که اکنون در هر دو مجلس سنا و مجلس نمايندگان به تصويب رسيده اين ايالت را از انجام مراودات تجاري با شرکت هاي مرتبط با سرمايه گذاري در ايران منع مي کند.
رونمایی از فیلم محمد ( ص) نیز یکی از خبرهای مهم این روزهاست .
«نور تویی، روح تویی»
وطن امروز درباره این رویداد فرهنگی نوشت : فیلم محمد(ص) در چند اکران ویژه مورد استقبال اصحاب رسانه و هنرمندان قرار گرفت.
آخرین ساخته مجید مجیدی پس از پایان جشنواره فیلم فجر و با فاصلهای 2 روزه برای اصحاب رسانه و فرهنگ به نمایش درآمد. شاید فاصلهگذاری با فجر زمینه مناسبی فراهم آورد که فیلم، مستقل از جشنواره مورد قضاوت قرار گیرد و در کلیت اثر در فضای مستقلتری بررسی و دیده شود. فیلم محمد(ص) با روایت تحریم پیامبر و اصحابش در شعب ابیطالب آغاز میشود. در دورانی که ابوسفیان سایر قبایل عرب را فرامیخواند به امضای معاهدهای برای ایجاد تحریمی سخت و طاقتفرسا تا موجب تنگ شدن فضا بر اصحاب شود و آنان از گام برداشتن در راه حق تعالی انصراف دهند. پس از نمایش توطئه ابوسفیانی، فیلم با یک فلاشبک، زندگی پیامبر را از بدو تولد به نمایش میگذارد اما سرانجام روایت فیلم متمرکز میشود بر تحریم که با مدد آفریدگار باطل میشود و توطئه سران قریش ابطال. نکته مهم این است که در بازگردان بصری و نمایش دوباره تاریخ، نمایش ابعاد استراتژیک تاریخ تعمیم داده میشود به زمانه ما. گزاره بسیار آرامبخشی که تاکید موکد روایت است. در بخشهایی از فیلم که مربوط به توطئه تحریم میشود ارجاع به دوران کنونی است. کدخدا و قریش زمانه و اغلب همتایانش اقدام به توطئه تحریم کردهاند و صبوری 3 ساله و مقاومت اصحاب در شعب ابیطالب و مدد پروردگار است که در نهایت توطئه دشمن را خاموش میکند. همانطور که برشهای تاریخی فیلم ابراهیم حاتمیکیا درباره مذاکره به شرایط کنونی تعمیم داده میشود، فیلم خوش آب و رنگ مجیدی مسکن آرامبخشی است برای ملتی مقاوم و ایستاده که مشق تاریخ را تکرار میکند. اصحابی که در گذشته و حال، توطئه تحریمهای ادواری قریشی را به جان میخرند و عافیتی بزرگ عاقبت آنان است. پروردگار است که توطئه قریشیان را نقش برآب خواهد کرد و باطله تحریم را باد هوا. مسکن آرامبخش مجیدی، در بازنمایی دقیق تاریخ، صبر و پایمردی میآموزد. اگر فیلم چنین نبود و ارجاع به احوال کنونی نداشت بودنش ضرورتی نمیداشت اما با این نمایش به روز، ساختش منطق پیدا میکند. برگردان استراتژیک داستان زندگی پیامبر و اصحابش میشود طلیعه راه اصحاب امروز. چنین اثری که با تلاش ستایشواری ساخته شده توجه برانگیز است از منظر خاص و عام. با اینکه روایت را اغلب مردم میدانند اما زمانی که در چنین میزانسن بصری خاصی نمایش داده میشود قطعا میشود فتحالباب تاثیر. شاید در زمانه ماشینی امروز نمایش رنج و پایمردی اصحاب پیامبر، نوری امیدبخش است برای ملتی که برای دست یافتن به حق خویش صبر پیشه کرده است. پس با این حساب، مقدمه و موخره حرف روز است. تاکید بعدی درام فیلم محمد(ص) بیشتر بر ریشههای زیست بنیانگذار مهر اتکا دارد. اثر بهگونهای پیش میرود که مخاطب فرنگی آنسوی مرزها نشسته، مهر را و عطوف را که نور است و در فیلم تاکید نمایشی دارد دریافت میکند. در شرایطی که بنیانگذار نور و رحمت مورد هجمه است از سوی شارلیپیشگان، نمایش زیبا از زیست و زندگی ادیانی بنیانگذار رحمت، تاثیری شگرف میگذارد بر آنان که خورجین خالی رحمت را بیآنکه بنیانگذارش را بشناسند بر کوله دارند. نباید بر فن و تکنیک تاکید کرد، اثر به صورت محض آمیخته به شاعرانگی ساده و فن پیچیده مسلط سینماست و بازنمایی اثر منجر میشود به نمایش نبی مکرم به عنوان کاملترین اسوه راستین بشریت که نسبت به تمام مردم بسیار صمیمی و مهربان بود. در فیلم مجیدی پیامبر بزرگوار با داشتن این خصلت ستودنی از همان دوران کودکی دلهای بسیاری را شیفته مکتب خویش کرد تا از منجلاب ضلالت به صراط مستقیم هدایت کند. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «و ما ارسلناک الّا رحمه.. للعالمین؛ ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» و پیامبر اعظم (ص) فرمود: «اگر مهربانی و ملاطفت به صورتی مجسم شود، آن چنان زیباست که خداوند مخلوقی زیباتر از آن را نیافریده است». این اثر، مصداق همین کلام نبی است. ابراز محبت و مهرورزی رسول خدا (ص) نه تنها شامل خانواده، دوستان و اهل ایمان میشد بلکه مخالفان، از اخلاق نرم و شفقتآمیز آن بزرگوار بهرهمند میشدند و طلیعه مهروزی از درون اثر ساطع میشود. به همین جهت خداوند متعال رسول گرامیاش را در قرآن تحسین کرده و میفرماید: «انک لعلی خلقٍ عظیم؛ یقیناً تو دارای اخلاق عظیم و نیکو هستی.» راز موفقیت پیامبر(ص) در تاثیر در تودهها، عشقورزی و عشق به مردم بود. این همان نکته ظریفی است که مجیدی باید آن را با ابزار مسلط سینما نشان میداد و موفق به همین کار شده است. با این توصیف فیلم محمد(ص) مجیدی با نمایش رحمت ناب نبی، در متن اثر، رنگ خدا گرفته است.
صحبتهای روز پنج شنبه نتانیاهو هم از کانون توجه رسانه ها دور نماند .
«ایران، اسرائیل را محاصره کرده میخواهد خفه کند»
کیهان نوشت : بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی روز پنجشنبه گفت: ایران 6 جبهه علیه اسرائیل گشوده است.
به نوشته روزنامه جروزالم پست، نتانیاهو روز پنجشنبه در جلسه تودیع «بنی گانتز» رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی در تشریح این مطلب گفت: « این جبههها شامل لبنان، سوریه، غزه، صحرای سینا، تلاش ایران برای انجام حملات تروریستی و حرکت این کشور به سمت سلاحهای هستهای هستند.»
جروزالم پست در این گزارش ادعا کرده، هیئتی که در روزهای اخیر بعد از دیدار با مقامات عربی با نتانیاهو دیدار کردهاند، گفتهاند مقامات عربی نیز در نگرانیهای اسرائیل سهیم هستند و متذکر شدهاند ایران و عواملش بر چهار مرکز تاریخی جهان عرب یعنی بیروت، دمشق، بغداد و صنعا مسلط شدهاند.
نتانیاهو در ادامه سخنان خود با قدردانی از خدمات بنی گانتز به عنوان رئیس ستاد مشترک در دورهای که آن را «آشوب بیسابقه در منطقه» خواند، مدعی شد: «این دوره زمانی بود که کشورها فروپاشیدند و سازمانهای تروریستی که ایران حامی بسیاری از آنهاست، وارد عمل شدند و ایران کوشید از جبهههای متعدد ما را تهدید کند.»
وی افزود: «گانتز ارتشی را ترک میکند که برای چالشهای جدید آماده شده از جمله این چالش واقعی که هزاران نفر از مبارزان حزبالله در سوریه هستند و با دستور ایران، وارد جنوب سوریه میشوند که هممرز ماست.»
گرچه بخشهایی از سخنان نتانیاهو، همچون تاثیر ایران در سوریه، غزه، صحرای سینا و لبنان قابل انکار نبوده ونشان از دست بالای نظام اسلامی دارد، اما وی در عین حال کوشیده با تمسک به ادعاهای واهی همچون حمایت ایران از تروریست و حرکت به سوی سلاح هستهای، ضعف و زبونی ارتش اسرائیل را با این ادعاها پوشش دهد.
نتانیاهو که در بدترین شرایط سیاسی ممکن برای انتخابات پیش رو قرار دارد، در ماههای اخیر کوشیده ژست مقتدر و قدرتمندی از خود و کابینهاش نشان دهد تا بلکه بدینوسیله توفیقی در انتخابات آتی کنست داشته باشد، اما تحمیل واقعیت قدرت ایران وی را وادار به این اعتراف صریح کرده است.
البته این تنها نشانه و علامت ضعف وی نیست، به عنوان نمونه میتوان به اقدام اخیر وی در بازدید از مرز سوریه اشاره کرد. در پی عملیات موفقیتآمیز چند روز قبل حزبالله در مزارع شبعا و تاثیر شدیدا منفی این عملیات بر روحیه نظامیان رژم صهیونیستی، نتانیاهو کوشید با حضور در مناطق مرزی ونشان دادن امن بودن مرزها به سربازان اشغالگر صهیونیست، شخصا در مرزهای سرزمینهای اشغالی حضور یابد. اما نکته جالب ماجرا آنجا بودکه وی از بیم حملات و واکنش نیروهای همیشه هوشیار حزب الله، به جای بازدید از مرز لبنان، از مرز سوریه در جولان بازدید کرد!
کارشناسان بر این باورند که نخست وزیر رژیم صهیونیستی، با دیدار از مرزهای بلندیهای اشغالی جولان به جای مرزهای این رژیم با لبنان، ترس و وحشت خود را از هرگونه درگیری با حزبالله ثابت کرد.
از سوی دیگر اعتراف نتانیاهو به قدرت برتر ایران اسلامی در مناسبات منطقهای، در شرایطی صورت میگیرد که وی در ماههای اخیر بارها کوشیده بود با ژستهای مختلف، از شکستناپذیری ارتش اسرائیل و آمادگی همیشگی در برابر تهدیدات خارجی سخن بگوید. این تلاش نتانیاهو با همراهی و پشتیبانی جمع کثیری از مقامات سیاسی آمریکا همراه بود تا آنجا که جمعی از اعضا کنگره کوشیدند برای وی همزمان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی 22 بهمن، برنامه سخنرانی در کنگره آمریکا ترتیب دهند. قابل پیشبینی بود که مثل همه برنامههای مشابه، محور سخنان وی، حمله به ایران و تلاش برای جلب اجماع علیه کشورمان خواهد بود، اما با لغو این سخنرانی و تکمیل موفقیتهای ایران با پیروزی انقلاب مردم یمن، برای وی چارهای جز اعتراف تلخ به شکست هیمنه پوشالی اسرائیل در برابر ایران باقی نماند.
فساد و تباهی سیاسی، اخلاقی و مالی نتانیاهو و وابستگان وی و اعتراف به قدرت برتر ایران در تعیین شرایط منطقهای، سبب تزلزل شدید در حاکمان رژیم صهیونیستی شده و هر یک میکوشند با جدا کردن حساب خود از نتانیاهو، نشان دهند که در ضعف و ذلت رژیم صهیونیستی سهمی ندارند! در تازهترین نمونه، «شائول موفاز» وزیر جنگ این رژیم و رهبر حزب کادیما، هفته گذشته در مصاحبه با کانال دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی با اعلام کنارهگیری از سیاست گفت: اعتمادم را به نتانیاهو از دست دادهام، من احساس میکنم که نتانیاهو مرا فریب میدهد و دروغ میگوید و من حتی برای یک دقیقه هم نمیتوانم در کنار او باشم.
وی افزود: بزرگترین اشتباه من در عرصه سیاست، وارد شدن به کابینه نتانیاهو بود، من برای ایجاد یک فرصت استثنایی و غیرقابل تکرار وارد کابینه شدم اما تنها چیزی که دیدم این بود که این تنها یک فریب است.
موفاز تاکنون مناصب نظامی قابل توجهی را عهدهدار بوده است که مهمترین آن عبارت است از فرماندهی ارتش اسرائیل در منطقه جنوب، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در سال ۱۹۹۸ و وزیر جنگ اسرائیل مابین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶.
قطعا تظاهر نتانیاهو به تسلط بر اوضاع و وارد شدن ضربات سخت، ناگهانی و خردکننده به پیکره ارتشی که مدعی شکستناپذیری بود، مهمترین عامل دروغگو خواندن وی توسط موفاز بوده و اکنون که نخست وزیر رژیم صهیونیستی در پایان راه است، چارهای جز اعتراف به قدرت برتر ایران ندارد.
ادامه آلودگی هوا در جنوب و غرب کشور هم از موضوعات داغ مورد توجه رسانه هاست است .
«درخواست برای استعفای ابتکار»
وطن امروز در این باره نوشت : هر چند غرق شدن استان خوزستان در گرد و خاک سلامت ساکنان این منطقه را با خطر مواجه کرده است اما آنچه بر درد و رنج اهوازیها افزوده پرشدن ریهها و مجاری تنفسیشان از ذرات شن و خاک نیست بلکه نبود احساس همدردی از جانب مدیران دولتی به ویژه مدیران سازمان محیط زیست است. کمتوجهی به مشکلات ساکنان استانهای درگیر با معضل گرد و خاک طی روزهای گذشته با واکنشهای گوناگون مردم مواجه شد اما با تداوم شرایط بحرانی موجود چهرههای اجتماعی، نمایندگان مجلس و بسیاری از شخصیتهای دیگر هم نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و حتی خواستار استعفای معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست شدند.
«کاش به اهواز میرفتید...»
روزنامه اصلاحطلب اعتماد هم خطاب به ابتکار نوشته کاش به اهواز می رفتید ، و سپس پاسخ ابتکار را آورده که «تمام مدت پیگیر بودم و دوشنبه به خوزستان میروم». در ابتدای گزارش اعتماد از واکنشها و انتظارهای مردم مناطق غبار گرفته از رئیس سازمان محیط زیست، آمده: مردم خوزستان دلشان شکسته است. نوشتههایشان در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی این را میگوید که حتی اگر موج گرد و غبار هم فرو بنشیند باز هم زخم عمیقی که بر دل خوزستانیها نشسته بهبود نخواهد یافت. در جملاتشان نوشتهاند که انتظار زیادی نداشتند جز آنکه وقتی شدت گرد و غبار در این استان نفت خیز و همجوار دریا خط قرمز هشدار و بحران و اضطرار و خطر را هم رد کرد، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست سری به این استان بزند و احوالی از مردم بپرسد.
امتناع رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از حضور در استان خوزستان به دلیل کنسل شدن پرواز هواپیمای عازم استان در حالی است که بنا بر گزارشی که سید حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت و نماینده ویژه رئیس جمهوری برای پیگیری وضعیت ریز گردها در استان خوزستان از بازدید خود از مناطق مختلف استان منتشر کرده، علت عمده بروز و شدت گرفتن ریز ریز گردها متوجه وضعیت زیست محیطی استان و ناشی از خشکسالیهای پی در پی است.
جای خالی معصومه ابتکار در میان خوزستانیهای بد حال و درگیر با شدیدترین امواج ریز گردها طی دو ماه گذشته برای بسیاری از جمله بخشی از مردم خوزستان و شهر اهواز یک اشتباه «غیر قابل جبران» بود از آن روی که غیر از دلشکسته کردن مردم استان، زمینه را برای بروز موج انتقاد از سوی جناح مترصد بهانه گیری از دولت هم هموار کرد. طی دو روز گذشته علاوه بر نمایندگان استان خوزستان که به نمایندگی از همشهریهای خود از حضور نیافتن رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در استان خوزستان انتقاد کرده بودند، چهرههای منتقد دولت هم عملکرد ابتکار را زیر سوال بردند و شدت انتقادات به جایی رسید که تغییر رئیس سازمان حفاظت محیط زیست را به دلیل نرفتن به استان خوزستان خواستار شدند.
«نکات حقوقی و سیاسی بحران گرد و غبار در غرب کشور»
روزنامه خراسان در این باره نوشت : بدون شک، مشکلات گرد و غبار در خوزستان یک شبه به وجود نیامده است که بتوان بخش عظیمی از آن را یک شبه حل نمود. بنابر مطالعات صورت گرفته، بخش اعظمی از گرد و غبار در خوزستان ناشی از خشک شدن دریاچهها و تالابها در جنوب عراق و همچنین زمینهای بادیة الشام در جنوب شرق سوریه است. اما مسأله مهم علت خشک شدن این تالابها و دریاچه هاست به گونهای که در گذشته شاهد این مشکلات در خوزستان نبودهایم.
یکی از علل مهم خشک شدن دریاچهها و تالابها در عراق و سوریه، ناشی از پروژه عظیم آناتولی یا GAP با عنوان کامل the South-East Anatolian Development Project (Guneydogu Anadolu Projesi: GAP) در ترکیه است. بر اساس اهداف تعریف شده در این پروژه، بیش از ۱.۸ میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی ترکیه زیرکشت رفته و بیش از ۲۷ هزار گیگا وات ساعت برق تولید خواهد شد. بر اساس اصلاحات صورت گرفته در این پروژه در سال ۲۰۰۵، ساخت بیش از ۲۲ سد و ۱۹ طرح برقابی و توسعه سیستم کشاورزی در حوضههای دجله و فرات تا سال ۲۰۲۳ در دستور کار دولت ترکیه قرار گرفته است. تا کنون، نزدیک به ۲۱ درصد از پروژه آبیاری و ۷۴ درصد از طرحهای برقابی ترکیه در این حوضه تکمیل شده است. بنابر اسناد و مدارک موجود، ظرفیت مخازن سدهای موجود و احداث شده ترکیه بر رودخانه فرات، نزدیک به یک و نیم برابر (۱۵۰درصد) کل حجم آورد این رودخانه میباشد. این در حالی است که بیش از ۹۸ درصد آب کشور عراق وابسته به رودخانههای دجله و فرات میباشد و این میزان برای سوریه بیش از ۸۶ درصد میباشد.
«هورالعظیم چگونه کانون ریزگردها شد»
این روزنامه همچنین در گفتوگو با ابتکار احیای تالابهای داخلی را هم مهم دانسته است. همین موضوع در روزنامه دولتی ایران مورد توجه قرار گرفته است. این روزنامه در گزارشی با تیتر «هورالعظیم چگونه کانون ریزگردها شد» نوشته: «خشکسالی»، «بیابانهای عراق و سوریه» و «خشکاندن بخشی از تالاب هورالعظیم»؛ اینها اکنون بهعنوان عوامل اصلی پدیده ریزگردها و گرد و غبارهایی مطرح هستند که زندگی را بر ساکنان یک چهارم پهنه ایران سخت کرده است. کسی با قاطعیت نمیتواند بگوید که کدام عامل بیشترین نقش را در وقوع بحران ریزگردها دارد اما یک نکته برای همه اکنون آشکار است؛ این بحران از زمانی تبدیل به یک معضل مستمر شده که دستکاریها و دخالتهای انسانی در بستر تالاب هورالعظیم شدت گرفته است.
هورالعظیم از تالابهای دائمی ایران و عراق و تنها بازمانده تالابهای بسیار بزرگ بینالنهرین است که در نوار مرزی دو کشور ایران و عراق واقع شده است. تالاب بینالنهرین شامل سه قسمت مهم هور مرکزی، هورالحمار و هورالهویزه (هورالعظیم) است. از این سه هور، هور مرکزی و هورالحمار کاملاً در کشور عراق واقع شدهاند و دو سوم هورالهویزه نیز در کشور عراق و یکسوم آن در ایران واقع شده است. تالاب بزرگ هویزه یا هورالعظیم در غرب استان خوزستان در انتهای رود کرخه و در منطقه مرزی دشت آزادگان قرار دارد و در حاشیه تالاب، شهرستانهای بستان، هویزه و سوسنگرد قرار دارد. فاصله این تالاب تا مرکز شهر دشت آزادگان حدود ۲۰ کیلومتر و تا اهواز حدود ۷۵ کیلومتر است. این تالاب ۱۱۸هزار هکتار وسعت دارد
یکی از کارکردهای مهم تالابها، جلوگیری از طوفان شن و گرد و خاک است چراکه تالابها رطوبت هوا را بالا میبرند. تالاب هورالعظیم به وسیله بدنه آبیاش گرد و غبار را به تله میاندازد و درواقع با گرفتن گرد و غبار بر سطح آب از ورود آن به دیگر مناطق جلوگیری میکند. همچنین تالاب رطوبت را بالا میبرد و از ورود جبهههای گرد و غبار جلوگیری میکند. خشک شدن هورالعظیم چه در ایران و چه در عراق میزان وقوع طوفانهای شن و همراه شدن ریزگردها با بادهای محلی را افزایش داده است. روند تخریب و خشک شدن تالاب بینالنهرین و هورالعظیم در سه دهه اخیر شدت گرفته است.
طی دهه آخر قرن بیستم بیشترین ضربهای که بر پیکره این تالابها وارد آمد ناشی از اجرای برنامه GAP در ترکیه شامل ساخت ۲۲ سد و ۱۹ نیروگاه بوده که باعث ذخیره شدن سه برابر آورد سالانه رودخانه فرات در مرز سوریه و همچنین ذخیرهسازی آورد سالانه دجله در مرز عراق شده است. از سوی دیگر طی اقداماتی که کشور عراق در سالهای گذشته در هورالحمار، هور مرکزی و هورالهویزه (هورالعظیم) به منظور تبدیل اراضی آنها به اراضی کشاورزی انجام داده با جلوگیری از ورود جریان آب رودخانههای دجله و فرات به هورهای مذکور و انحراف جریان آب آنها قبل از رسیدن به هورها با مقاصد سیاسی، نظامی و اقتصادی به روند تخریب افزوده است. به این ترتیب حقابه مورد نیاز حفظ محیط زیست طبیعی و اکوسیستم هورالعظیم قطع شده است. در بخش ایرانی نیز ساخت سدهای سیمره، کرخه و پا علم و رعایت نکردن حقابه هورالعظیم تأثیر مهمی در کم آبی و خشک شدن و برهم خوردن تعادل اکولوژیکی آن داشته است. اما درسال ۱۳۸۷ مصوبه دولت نهم، نقش مهمی در خشک شدن هورالعظیم داشت.