وی قصد داشت با انجام این اصلاحات ارضی، در صورت مخالفت مراجع آنها را طرفدار فئودالها و زمینداران معرفی کرده و حیثیت اجتماعی آنها را خدشهدار سازد تا بدون هیچگونه مانعی، برنامههای دیگر خود را اجرا کند.
امام(ره) که هدف دشمن را دریافته بود، در مرحلهی اول با انجام این اصلاحات مخالفتی نکرد و دلیل امام هم این بود که این اصلاحات باعث کم شدن ظلم بر کشاورزان و کارگران میشد و از طرفی نیز هنوز تمام ابعاد و نتایج این اصلاحات روشن نشده بود.
با روشن شدن نیّت باطنی شاه از انجام اصلاحات ارضی به دنبال تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که به موجب این لایحه، شـرط «مسلمان بـودن، سوگند بـه قرآن کریـم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر مىیافت.
تغییری که به منظور قانونى کردن حضور عناصر بهایى برای عهدهداری قانونی مسئولیت در کشور طراحی شـده بود. امام با مخالفت خود با این اصلاحات ارضی، آنرا برنامهای برای «از بین بردن کشاورزان ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولی بر جامعه» دانستند و معتقد بودند با برهم خوردن وضع کشاورزی، دهقانان، دهات و زمینها را رها کرده و به شهرها هجوم میآورند.(1)
خانم پروفسور کدی استاد تاریخ دانشگاه لوس آنجلس آمریکا در این زمینه میگوید: «بنظر میرسد هیچگونه شکی وجود نداشته باشد که اصلاحات شاه عمدتا از جیب طبقات محروم و به نفع یک طبقه برگزیده کوچک بود» (2) اجرای این طرح و افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، باعث افزایش اختلاف طبقاتی و تنشهای اجتماعی در دهههای 1340 و 1350 گشت. حتی به گواه بسیاری از حامیان رژیم پهلوی، برنامه اصلاحات ارضی باعث افزایش زمینداران شد، اما مقدار زمین اعطا شده به بیشتر آنان، برای راهاندازی کار مستقل کشاورزی، کافی نبود. این مسئله، لشکری از کشاورزان مستقل و مزد بگیران فاقد زمین به وجود آورد. آنهاحسی شبیه به کسی داشتند که علیرغم امیدواری به یک موضوع، دچار نوعی فریبخوردگی شده باشد.
افزایش قیمت نفت هرچند باعث ایجاد رفاه و افزایش کالاهای مصرفی در قشر حقوقبگیر دولت شد، اما گسترش حلبیآبادها، ترافیک و آلودگی هوا، کیفیت زندگی بیشتر خانوارها را به سطح نازلتری رساند. 42 درصد خانوارهای تهرانی فاقد مسکن مناسب بودند. در حالیکه برخی ثروتمندان در قصرهای شمال شهر به سرمیبردند، تهیدستان در حلبیآبادها و زاغههای اطراف شهر زندگی میکردند.
***داستان ولخرجی درباریان در خاطرات تعداد زیادی از نزدیکان آنها به وضوح دیده میشود
این زاغه نشینان، مهاجران روستایی فقیری بودند که با مشقت فراوان، از راه عملگی، بنایی، تکدیگری و دستفروشی امرار معاش میکردند. مسعود رضایی پژهشگر تاریخی در گفتوگو با تسنیم در این رابطه میگوید: «جمع زیادی از روستاییان بیکار به امید پیدا کردن کار در زمینههای مختلف به شهرها هجوم میآورند و به این ترتیب پدیده حاشیهنشینی در اطراف شهرهای بزرگ که از سالیانی قبل از این برهه شروع شده بود، با سرعت چشمگیری گسترش مییابد که این موضوع خود زمینهساز مسائل اجتماعی و فرهنگی بسیاری به شمار میرود. در واقع این هجوم انبوه روستاییان بیکار به شهرها نشاندهنده وضعیت نابسامان اشتغال و کشاورزی در روستاها و شهرستانها است. طبیعتا این افراد که از درآمد و حقوق چندانی برخوردار نبودند امکان سکونت در شهرها را پیدا نمیکنند و ناچار در حاشیه شهرهای بزرگ، حلبیآبادها در سطح وسیعی شکل میگیرد.»(3)
این شکاف بین پایتخت و شهرهای دیگر به روشنی قابل مشاهده بود. برای نمونه در حالی که گروهی از ساکنان تهران از فرصت دستیابی بهتر به آموزش، امکانات بهداشتی، رسانهها، شغل و درآمد برخوردار بودند، طبق خاطرات اسدالله عَلَم 90 درصد روستاییان، برق در اختیار نداشتند. ایران در آن روزها همچنان بدترین نسبتهای آماری را در میزان مرگ و میر کودکان، امکانات رفاهی و نیز میزان افراد دارای تحصیلات عادی، در بین کشورهای خاورمیانه داشت.(4)
در این شرایط تشریفات سلطنتی برای یک مهمانی تعداد 2500 عدد مشروب درجه یک فرانسه به مبلغ هر شیشه، 100 دلار خریداری میکند که مقایسه این هزینه با حقوق ماهانه 500 تومانی یککارمند، نشان میدهد تنها هزینه مشروبات الکلی یک مهمانی شاه 350 برابر حقوق ماهانه یک کارمند بود. مقایسه با درآمد دهقانان و افراد ضعیف جامعه که جای خود دارد.
***گوشهای از هزینه عیاشی خاندان سلطنتی، چندین برابر حقوق قشرهای مختلف جامعه بود
روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گفتوگو با تسنیم با اشاره اختلاف طبقاتی ایجاد شده در رژیم پهلوی و درصد نابرابری سهم مردم در استفاده از منابع، میگوید: «طبق آماری که صندوق بینالمللی پول دارد، فاصله طبقاتی به این شکل است. سازمان بینالمللی کار در سال 1349 اعلام کرده است که کشور ایران از لحاظ فقر و فاصله ضریب جینی، بزرگتر از تمام کشورهای شرقی و جنوبشرقی و آمریکای لاتین بوده است و در سال 1348 اعلام کرده که 32.5درصد کل مصرف، توسط 10 درصد کل جمعیت که بالاترین درآمد را داشتهاند، مصرف میشده است.»(5)
یعنی 10 درصد مردم، 32/5 درصد از کل تولیدات غذایی را مصرف میکردند و 15.5 درصد هم توسط 10 درصد رده پایینتر استفاده میشد و این نشان می دهد در کل، 48درصد کل مصرف تنها توسط 20 درصد مردم مصرف میشده است. این در حالی است که حتی در سال 1355 که میگویند وضع مردم به خاطر درآمدهای نفتی خیلی خوب شد، 40 درصد کل مصرف توسط 10 درصد طبقه بالا مصرف میشد. فاصله طبقاتی که از انفجار قیمت نفت به مراتب بیشتر بود که نشاندهنده این است که 60 درصد توسط 20 درصد مصرف میشد و 40 درصد باقیمانده را 80 درصد مردم مصرف میکردند.
این میزان از اختلاف طبقاتی، شکافی عمیق بین دو گروه از مردم ایران ایجاد کرد. گروه اول اکثریتی بودند که برای تهیه مایحتاج روزانه خود نیز به مشکل خوردند وافزایش چهاربرابری قیمت نفت نیز در بازه زمانی 52 تا 56 برای آنها سودی نداشت. گروه دوم اما به واسطه نزدیکی به دربار، بیشترین استفاده را از منابع دولتی می کردند.
مسائل مربوط به وضعیت نابسامان اقتصادی مردم ایران و اختلاف طبقاتی زیادی که در دوران پهلوی مشهود بود یکی از دلایل واضحی است که ادعای تعدادی از شبکهها و شخصیتهای حامی پهلوی مبنی بر "وضعیت مناسب معیشتی و رفاهی عموم مردم" را رد میکند.