به گزارش
حوزه سینما باشگاه خبرنگاران؛ سینمای ایران این شکلی است؛ چند سال همه جمع میشوند و فیلم اکشن میسازند تا حدی که دیگر شور قضیه در بیاید و مخاطب، هر نوع میل و رغبتی به این نوع آثار را از دست بدهد. بعد میفهمند که فیلم اکشن دیگر جواب نخواهد داد و یک فیلم دختر - پسری باعث میشود که باز همه دست جمعی به یک سمت دیگر بروند.
آن وقت شور فیلمهای دختر - پسری هم که درآمد و مخاطب از آنها هم که دل زده شد، نوبت چیز دیگری میشود، مثلا فیلمهای سیاسی بعد از سال ۷۶ و بازهم پس از آن به نوبت، سینمای کمدی و بعد داستانهای رئال و واقع گرا.
در هیچ جای دنیا مثل ایران شور یک قضیه را تا این حد در نمیآورند و هیچ سینمایی مثل سینمای ایران بلد نیست کاری کند که یک ژانر تا این حد دل مخاطبانش را بزند، طوری که هر وقت یک فیلم خوب ایرانی میبینیم، به جای خوشحالی باید بابت تقلیدهای آبکی و دست چندمی که از آن در راه است، نگران باشیم.
حالا و در فجر سی و سوم داریم آخرین فیلمهای موج رئالیستی سینمای ایران و اولین فیلمهای موج جدید آن را میبینیم.
موجی که جدیداً در سینمای ایران به راه افتاده مربوط به گونه معمایی سینماست و از اصلی ترین مولفههای سبکی آن، باید به خطی نبودن قصه و جابجایی ارائه شدن اتفاقات از لحاظ زمانی اشاره کرد.
حتی بعضی از فیلمهای کاملاً اجتماعی این دوره هم متاثر از همین جو و حال و هوا هستند و میشود در این رابطه به «چهارشنبه 19 اردیبهشت» اشاره کرد که با وجود اجتماعی بودن موضوعش، هم معما دارد و هم روایت آن توالی زمانی را بهم زده.
اینکه یک فیلم اجتماعی برای روایت کردن داستانش از شیوههایی استفاده کند که آن را از کسالت بار بودن در میآورند، خیلی خوب است، اما اگر خلاف این قضیه اتفاق بیافتد، اصلاً خوب نیست، یعنی اگر یک فیلم گیشهای که صرفاً برای سرگرم کردن مخاطب ساخته شده ادعای اجتماعی بودن داشته باشد، سر همین ادعا به ابتذال کلامی خواهد افتاد و یک سری حرفهای سطحی و عوامانه که همگی کاریکاتوری از نصیحت یا انتقاد هستند، فیلم را از مسیرش منحرف خواهند کرد. «رخ دیوانه» در کنار آثاری مثل «عصر یخبندان» و «خانه دختر» و... جزو اولین آثار موج جدید سینمای ایران هستند، یعنی موج فیلمهای معمایی و این فیلمها به خاطر تازگی چنین موضوعاتی در سینمای ایران، بیشتر از ارزش واقعیشان جلب توجه کردهاند.
حالا مخاطب سینمای ایران هنوز داغ است و از سر ذوقزدگی بعضی از ایرادها را در این فیلمها نمیبیند اما باید مطمئن باشید که چند وقت بعد آثار این تیپی آنقدر زیاد خواهند شد که کاملاً دلتان را بزنند.
سازنده «رخ دیوانه» ادعا میکند که تصویر برهنهای از نسل جوان را به نمایش گذاشته اما خود فیلم نشان میدهد که او هیچ چیز از جوانهای امروزی نفهمیده.
این فیلم جوانان امروزی را در شبکههای اجتماعی خلاصه میکند، بی اینکه نویسنده و کارگردان آن از خصوصیات و ویژگیهای این فضا هم کوچکترین اطلاعی داشته باشند.
حتی سازندگان اثر به این هم توجه نداشتهاند که دورهی اپلیکیشنهای موبایلی فرا رسیده و با اینکه در فیلم نامی از نرم افزارهای وایبر، واتس اپ و... برده میشود اما عملا نوع کاربری کسانیکه اصطلاحاً عضو یک گروه اینترنتی هستند، مربوط به چند سال قبل است، یعنی وقتی که هنوز نرم افزارهای موبایلی باب نشده بود. مثلاً شخصیتهای قصه با اینکه عضو یک گروه اینترنتی هستند، شمارهی هم را ندارند و...
غیر از اینها باید گفت که داستان «رخ دیوانه» با اینکه معمایی بود، هم به لحاظ چفت و بست منطقی مشکلات متعددی داشت و هم اینکه اصل مطلب آن، برای مخاطبی که تا به حال چندتا فیلم سرپا در این ژانر دیده باشد، خیلی زود لو میرفت و از یک جایی به بعد هم تلاش سازندگان اثر برای رو دست زدن به مخاطب خیلی لوث میشد طوری که شخصیتها عملاً برای همدیگر تئاتر خیابانی اجرا میکردند!
اما هرچه باشد، این فیلم جزء اولین آثار موج جدید سینمای ایران است، یعنی موج فیلمهای معمایی؛ و ذوقزدگی اولیه خیلی از مخاطبان، ممکن است باعث شود که آنها بعضی از این ایرادها را فعلاً نبینند، اما دیر نیست که همین مخاطبان شروع به ایراد گرفتن خواهند کرد.
یادداشت از میلاد جلیل زاده
انتهای پیام/