اگر چه اعداد و ارقام میگویند آهنگ رشد جمعیت روند رو به افزایشی داشته اما با این همه اتفاقات یک دهه گذشته و سیاستهای جمعیتی نیاز به بررسی دقیقتری دارد.
در دهه 70 با توجه به اینکه در بین سالهای 60 تا 65 شاهد انفجار موالید بودیم، حدود 45درصد از جمعیت کشور را زیر 15سالهها تشکیل میدادند و 50 درصد در سن فعالیت قرار داشتند. به همین دلیل سیاست کنترل جمعیت در پیش گرفته شد ولی نه به معنای واقعی. پلاکاردهای وازکتومی رایگان بر در و دیوار بیمارستانها و مراکز درمانی نصب شد و برنامههای تبلیغی هم برای کاهش زاد و ولد در اولویت قرار گرفت.
اجرای این سیاست و مشکلات اقتصادی در طول دو دهه گذشته مردم را خواسته یا ناخواسته مجبور به کاهش موالید کرد. البته نباید از افزایش سواد و احساس نیاز به توسعه اقتصادی در میان خانوادهها هم غفلت کرد. با ادامه این روند اکنون دیگر زوجها به کمیت و افزایش تعداد فرزندان فکر نمیکنند بلکه احتمالاً با هدف داشتن فرزندی با وضعیت بهداشتی بهتر، سواد به روزتر و فرهنگ و تربیتی غنیتر هستند که در ابعاد بزرگ جمعیتی از آن به کیفیت جمعیت یاد میشود.
دکتر محمد ناظمی اردکانی، رئیس سازمان ثبت احوال کشور ضمن اشاره به افزایش سن ازدواج و سایر عوامل در سالهای گذشته گفته است: «سال 1392 شاهد میانگین سن 28 سال برای ازدواج پسران و 23 سال برای ازدواج دختران بودهایم و این یکی از عوامل تشدیدکننده کاهش باروری است.
در زمینه تأخیر ازدواج، سهم ازدواج پسران در بالای 35 سالگی یعنی بالای سن متعارفی که در ثبت احوال ثبت میشود از 7 /6 با یک روند رو به افزایش به 8/8 رسیده است و در ازدواج زنان سهم ازدواجهای بالای 30 سالگی از 3 /6 طی کمتر از 10 سال به 2 /11درصد یعنی نزدیک به 2 برابر رسیده است و اینها باز هم باعث کم شدن باروری میشود.»
بررسیهای آماری نشان میدهد 14درصد خانوادههای ایرانی بدون فرزند و 19درصد فقط دارای یک فرزند هستند، یعنی در مجموع، 33درصد به معنی یک سوم خانوادهها بدون فرزند یا حداکثر دارای یک فرزند هستند. اکنون این سؤال مطرح است که بالاخره مسأله اصلی چیست؟ آیا نرخ رشد جمعیت مطلوب است یا نگران کننده؟ گویی مجموع آمار و اظهار نظرها ما را به وضعیت روشنی سوق نمیدهد. اگر وضعیت وخیم باشد و نسبت درستی میان تولد و مرگ برقرار نشود و درنهایت جمعیت رو به پیری برود، آیا چرخهای اقتصاد و رشد و توسعه به کلی از گردش باز خواهد ایستاد؟
دکتر محمد میرزایی، رئیس انجمن جمعیتشناسی ایران و استاد جمعیت شناس دانشگاه تهران در گفتوگو با «ایران» معتقد است: <جمعیت کشور و نرخ رشد جمعیت 3/1درصدی به نسبت کشورهایی که با معضل پیری جمعیت مواجه هستند در حالت نسبتاً طبیعی قرار دارد. وقتی صحبت از برنامهریزی و سیاستگذاری در مورد جمعیت به میان میآید باید به نگاه کارشناسان این رشته توجه ویژهای داشت. برخی نگران این مسأله هستند که سن جمعیتی کشور رو به پیری میرود ولی این چنین نیست و مفهوم سالخوردگی در علم جمعیتشناسی فقط یک اصطلاح است: کسانی که سن آنها از 65 سال گذشته باشد جمعیت سالخورده محسوب میشوند و در حالی که پیری و سالخوردگی فقط و فقط یک مفهوم آماری است و مردم نباید نگران چنین چیزی باشند.
باید به نکته جالبی اشاره کنم، جمعیت کلدنیا در سال 1840میلادی کمتر از یک میلیارد بود و در طول تقریباً 170سال گذشته جمعیت 7برابر شده است و کشور ما نیز از این مقوله مستثنی نیست. جمعیت ما نیز 8برابر شده و این رشد انفجاری جمعیت بهخاطر پیشرفت پزشکی و کاهش محسوس مرگ و میر در قرن گذشته بوده است ولی از دهههای گذشته رشد جمعیت به طرز محسوسی کنترل شده است و در حال حاضر بیشتر کشورهای اروپایی جزو جمعیت سالخورده محسوب میشوند یعنی اینکه 15درصد جمعیتشان بالای 65سال است ولی آیا پسرفت داشتهاند؟ ژاپن که پیرترین کشور دنیا محسوب میشود 60درصد از جمعیتش بین 15تا65سال است و هر روز نیز ترقی میکند.»
براساس گفتههای دکتر میرزایی، ایران در سال 1430جمعیتش به سالخوردگی میرسد ولی 63درصد از جمعیت در سن فعالیت قرار خواهند داشت و تنها معضلی که در سطح خرد میتوان به آن اشاره کرد باروری <زیر سطح جانشینی> است.
باروری زیر سطح جانشینی به این معناست که مادران حال حاضر یا سالهای بعد در کل انگیزه کمتری به نسبت مادران خود و نسلهای پیشین برای باروری دارند که ادامه چنین وضعیتی خطرناک خواهد بود. به عبارت دیگر وضع ما در حال حاضر طبیعی است اما ادامه آن میتواند نگرانکننده باشد.
افزایش جمعیت در حال حاضر در همه کشورها با روند کندی مواجه است، حتی این روند را در کشورهای آفریقایی نیز میتوان دید. از سوی دیگر باید قبول کرد که رشد جمعیت آثار مثبتی در همه عرصهها دارد: تولید علم، سرمایه انسانی، صنعت، ورزش، کشاورزی، خدمات و حتی
ارتش قوی. باروری زیر سطح جانشین در کشورهای اروپایی و امریکا باعث سیاست جذب جمعیت از کشورهای دیگر شده و این در حالی است که مشوقهای متعددی را نیز برای فرزندآوری در نظر میگیرند. یک پژوهش جدید نشان میدهد ورود میلیونی جمعیت از کشورهای دیگر به امریکا تا چه اندازه به اقتصاد این کشور کمک کرده است. ترکیه نیز جزو کشورهایی است که به تازگی سیاست افزایش جمعیت را برای توسعه همهجانبه در پیش گرفته است.
بر همین پایه رهبر معظم انقلاب نیز بارها از سیاست کنترل جمعیت که در سالهای گذشته به اجرا درآمده بود انتقاد کردهاند و عنوان کردهاند کنترل جمعیت باید زمانی صورت بگیرد که جمعیت کشور به 150میلیون نفر رسیده باشد.
دکتر میرزایی در ادامه بحث رشد جمعیت میگوید: «رشد منفی اقتصاد در دهه 80، مشکلات اقتصادی، کاهش ناخواسته ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج، همچنین تغییر سبک زندگی در میزان زاد و ولد تأثیر مستقیم داشت و دارد.
برای افزایش جمعیت و جبران باروری زیرسطح جانشینی باید با اجرای طرح حمایتی و تشویق جوانان به ازدواج و فرزندآوری این کمبود را جبران کنیم نه با وعدههایی مثل سکه دادن یا منظور کردن یک میلیون به حساب تازه متولدین.
البته طرح تشویقی وزیر فعلی بهداشت برای کسانی که به طور طبیعی زایمان میکنند نیز بسیار هدفمند است زیرا جراحیهای سزارین مادران را به خاطر خطرناک بودن زایمانهای دیگر از باردار شدن باز میدارد و باید با فرهنگسازی این مشکل نیز حل شود و نرخ رشد جمعیت به بالای عدد 2 برسد یعنی خانوادهها به جای تک فرزند بودن به سمت دو یا سه فرزندی بروند البته این نیازمند بستههای تشویقی و حمایتی درست دولت است.»
آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد کاهش باروری در نسلهای جدیدتر به مراتب نگران کنندهتر از زوجهای نسل گذشته است، در حال حاضر 24درصد از زوجین بدون فرزند و 31درصد فقط دارای یک فرزند هستند، البته از نرخ طلاق نیز نباید بگذریم. سالانه 160 هزار طلاق در کشور رخ میدهد که آمار نگران کنندهای محسوب میشود. در پایان باید گفت برای جبران باروری زیرسطح جانشینی و افزایش جمعیت، باید مقدمات آن مثل آسان شدن ازدواج و شرایط اقتصادی فراهم باشد و از سویی طرحهای تشویقی نیز برای آن در نظر گرفته شود. حال اینکه کشورهای دیگر برای فرزندآوری امتیازاتی همچون مرخصیهای تشویقی، حقوق ماهانه، مسکن رایگان و مزایای ویژه شغلی را برای خانوادهها در نظر میگیرند.
آمارهای سازمان ثبت احوال کشور که هر لحظه تعداد زاد و ولد و مرگ و میر را در سایتش به روز میکند حاکی از آن است که از ابتدای سال تا 7بهمن ماه یک میلیون و268هزار و 201 نفر به دنیا آمدهاند و باکسر تعداد فوت شوندگان در مناطق شهری، روستایی و مرزی جمعیت کشور رشد 895هزار نفری داشته است و این تعداد تا آخر سال به یک میلیون نفر خواهد رسید چرا که روزانه 4هزار نفر در سراسر کشور به دنیا میآیند و هزار و 200نفر نیز چشم از جهان میبندند. 59درصد از فوت شدگان افراد بالای 65سال هستند، 27درصد بین30تا64سال، 8درصد 15تا29سال و6درصد هم نوزادان تا نوجوانان14ساله هستندکه بررسیها گویای طبیعی بودن زاد و ولد و
مرگ ومیر است.
آمارهای جهانی هم نشان میدهد از ابتدای سال تا 7بهمن ماه در کل دنیا بیش از 10میلیون نفر به دنیا آمدهاند که سهم تولید جمعیت ما در بین 196کشور رسمی جهان نزدیک به یک درصد است.
منبع ایران