![قیمت سکه و طلا در بازار آزاد ۲۸ بهمنماه ۱۴۰۳](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/28/20353240_681.png)
اتاق ٢٠٢ نام اپیزودی است كه رخشان بنی اعتماد آن را ساخته است. نریتور این مستند تعاملی، خود بنی اعتماد است و با واژگانی صمیمی و برخاسته از دغدغههای شخصی فیلمساز در نخستین لحظات، مخاطب را با خود همراه میكند. بنی اعتماد نگرانی از سالمند شدن و همچنین نگرانی از نگهداری سالمندان و نحوه مواجهه آنان با مشكلات و محدودیتهای این دوره را در سكانسهای آغازین فیلم برای بیننده تبیین میكند. او راه دوری نرفته و در این راستا از زندگی، مشكلات و هراسهای خود میگوید. از هراسهای انسان معاصر در زندگی كه نو شده اما به باورهای سنتی خود هنوز معتقد است. فیلمساز با جلو رفتن فیلم همانقدر كه به وظیفه خود در معرفی كهریزك وفادار است به تعامل با سوژه و موضوع نیز پایبند است. بارها او را در كادر میبینیم كه با مسوولان و خیرین و مددجویان گفتوگو كرده و یافراتر از آن در كنار زنان سالمند ورزش میكند. گویی فیلمساز خود نخستین مخاطب اثر خود است و از سر نیاز به آگاهی یا غلبه بر هراسهایی كه بارها در نریشن خود به آن اشاره میكند دست به ساخت این فیلم زده است.
یكی از وجوه موفقیت عملكرد مجموعه كهریزك در ارایه خدمات به مددجویان سكانس اتاق روانشناسی در مستند ٢٠٢ است. بنیاعتماد و دوربینش كه معلوم است با سوژهها خودی شده و غریبگیاش توسط آنان احساس نمیشود در این كلاس حاضر میشود و مخاطب را در بازگویی لحظات خصوصی و شاد زندگی مددجویان شریك میكند. در این لحظه بنی اعتماد با، فردوس، زن سالمندی هم كلام شده و شنونده دردهای زن میشود. فردوس میگوید كه مشكلات فرزندانش را در عدم توانایی نگهداری از خودش درك میكند. فرزندان تحصیلكردهای كه با وجود محبت به مادر شاید در صورت فرسودگی و بروز محدودیتهای كهنسالی از نگهداری مادر عاجز باشند. اوج موفقیت مددكاری كهریزك در این گفتوگو بروز میكند و فیلمساز آن را در ریتم روان فیلم بدون هیچ گونه برجستهسازی حساسیت برانگیزی شكار كرده است. به گواهی فیلم، زن سالمند روستایی بر مشكل شكاف بین نسلی فائق آمده و بر اساس تعالیم روانشناختی كهریزك جوانیشدن سیستم زندگی اجتماعی را درك كرده و خود و احساساتش را با آن تطبیق داده است. اجتماعی شدن كه گام مهمی برای جامعهای مانند جامعه امروزی ما است و شاید از وظایف نهادهای دولتی باشد در این سیستم خیریه و غیر دولتی طی فرآیندهای مشابه داستان فردوس از نگاه فیلمساز مخفی نمانده و به بزرگترین دغدغه سالمندی پاسخ داده است. عبور فیلمساز از ترسهایش مخاطب را به همذات پنداری قابل قبولی میرساند و اورا نه تنها با راوی و فیلم بلكه با این نهاد اجتماعی همدل، آشنا ومهربان میكند.
هملت در كهریزك، ساخته محسن امیر یوسفی است كه مانند آثار سینمایی این فیلمساز شگفت انگیز، طنازانه و جذاب است. آنچه مستند نمیگوید و همان مضمون مستند است میزان بالای معلولیت در برخی ساكنین كهریزك، اعتماد به نفس آنان و تصمیمشان برای زندگی و رنجی است كه در خلال این تصمیم میبرند. آیتمهایی كه امیریوسفی نمیگوید برایش پروپاگاندای عوام پسندانه دلخراش نمیسازد اما از تاثیراتش به بهترین شكل بهرمند میشود.
در فیلم امیر یوسفی بختیاری، معلول نابینا كه به سختی عضلانی شدید دچار است و از انجام كوچكترین امورات شخصی خود عاجز است به همراهی سایر معلولین نمایشنامه شكسپیر را تمرین و اجرا میكند. این اجرا كه با میزانسن مستند داستانی امیریوسفی آمیخته، ایرانیزه شده و با بضاعت و امكانات این معلولین اجرایی تامل برانگیز را به مخاطب نشان میدهد. در خلال روند تمرینها فیلم انواع معلولیتها و ارایه خدمات به معلولین را به تصویر میكشد. در روند تمرین تئاتر میزان مقاومت مددجویان در مقابل معلولیتشان و عمق بهروری آنها از باقیمانده زندگی و سلامتشان در سكانسهایی باشكوه به تصویر كشیده میشود.
اوج هنرنمایی امیر یوسفی در تطابق پیام شكسپیر، موسس كهریزك و خودش به عنوان فیلمساز در سكانس رویارویی بختیاری، كارگردان تئاتر برای جستوجوی نقش اُفلیا با روح دكتر حكیمزاده است. جایی كه دكتر به بختیاری میگوید اُفلیای خودت را همینجا پیدا كن. اُفلیایی كه نیاز، عشق، زندگی، بازیگر و جهانبینی بختیاری میتواند باشد. فیلمساز در مستند داستانی مدرن خود به ارزشهایی فرامتنی دست یافته و در قالب اثری طنز تلخیها، بن بستها وشكست كاراكترها را به توفق و برتری بر زشتیهای زندگی تبدیل كرده است. آنچنان كه بیننده معلولیت بختیاری را از یاد برده و فقط كارگردانی اوست كه در ذهن میماند و نمایشنامهاش.
حكمت شادان مستند شاعرانه پیروز
كلانتری كه با واكاوی بخشی از زندگی مردان سالمند ونگاه آنان به زندگی ساخته شده
اپیزود سوم «كهریزك چهارنگاه» است.فیلم علاوه بر اینكه به ارایه اطلاعات از چند و چون كهریزك و
زندگی در آن میپردازد به این لوكیشن شخصیتی میبخشد در حد یك همراه. همراهی كه
همراز است و در دل خود به اندازه ساكنانش جا برای گونه گونی دارد. نوعی از همراهی كه
هر سلیقهای را بر میتابد، قضاوت نمیكند، خط و نشان نمیكشد و بر ارزشگذاری
ساكنانش چشم فروبسته و قدر زندگی و زنده بودنشان را میداند. حكمت شادان فضیلت انسانی و فلسفه زیستن
را در دیالوگ كه نه، در جهانبینی پیرمردی ساده و تنها میداند كه میگوید: «دزدی
نكردم، گدایی نكردم، زنده باد مرده باد نكردم، میتینگ نكردم». گویی فیلمساز اینگونه
و بیهیچ هیاهویی به نقد زندگی و جامعه پیرامون خود میپردازد.
حكمت شادان پوچی و بیهودگی بخشی از تكاپوهای بشری را در سكانسی كه دو پیرمرد لحظههایی را با كاغذ سیگار درگیرند به سخره میگیرد. این اثر فارغ از كلیشههای آثار سفارشی در جستوجویی نه چندان تلخ و جوان زیست ساكنان پیر كهریزك را در خلال نگاه شخصی خود روایت میكند. عید، مستند مشاهدهگر بهمن كیارستمی است كه چهارمین نگاه را به كهریزك دارد. امكان تقدیم قربانی به این مجموعه ونیز وسعت و میزان همیاری مردم در این امر خیر شیوهای برای اطلاعرسانی میخواهد كه بهمن كیارستمی با دوربین دور از قضاوت خود به آن میپردازد. چند و چون این ماجرا در خلال آمادهسازی محیط و معلولان برای بازسازی مراسم طواف حول ماكت كعبه برای تاثیر بیشتر روی خیرین و اهداكنندگان، ماجرای مستند كیارستمی را رقم میزند.
رهایی نگاه فیلمساز از هر نوع تعلق و جهتگیری از نكات قوت فیلم است. در هنگامه تكاپوی آماده شدن كهریزك برای میزبانی از میهمانان عید قربان، دوربین جسور كیارستمی، خدمات هنرمندانی را صید میكند كه ضمن اجرای قطعات موسیقی فضای شادی را برای سالمندان و مددجویان رقم میزنند. این نماها مقدمه متنی است كه مستند عید در بطن آن است. عید هیچ پلانی از آیین قربانی كردن ندارد اما نماهای بسیاری از طواف نمادین معلولان و استلام میهمانان و حتی عكس گرفتنشان با ماكت كعبه را نشان میدهد. به تعبیری اگر حج را پرفورمنسی دینی ومذهبی با اهداف خاص خود در اسلام بدانیم، عید كیارستمی هم نمایشی است از نیازهای معنوی ساكنان و مخاطبان كهریزك.
تمرین تلبیه و اجرای آن توسط معلولین لحظاتی سخت و تاثیرگذار را میسازد كه شاید مستندی از حج توان برابری با آن را نداشته باشد. قاب و زاویه دوربین كیارستمی در طواف معلولین دقیقا بازسازی طواف خانه كعبه است آنچنان كه حسی واقعی از آن را بازسازی میكند. دو نگاه در دو سكانس از عید، جسارت و تیزبینی فیلمساز رابه خوبی عیان میكند. پلانهایی از حجم و نحوه آمادهسازی لباسهای احرام برای این مراسم به نمایش در میآید و بعد ازآن در سكانس توزیع لباسها بین معلولان، زن معلولی مددكار خود را توجیه میكندكه داشتن چادر احرام به تنهایی برای آنها كافی بوده و نیازی به دوخت سایر لباسها نبوده است. این نما و دیالوگ كوتاه انگار تلنگری است به بیننده یا مسوولان كه با اندكی توجه به وضعیت آنها از میزان نیازمندیشان آگاه باشند.
در سكانسهای پایانی فیلم، در یك لانگ شات، آنسوتر از جمعیتی كه كنار ماكت كعبه جمع شدهاند جمع بزرگتری را میبینیم كه مخاطب مراسم جشن روز عید هستند. مجری عیدقربان را باواژههایی رسمی و پر طمطراق تبریك میگوید و در میان جمعیت پیرزنی كه در سكانسهای قبلی از شادمانی و رقص منع شده بود بیتوجه به آنجه در اطراف او میگذرد سرخوش و شادمانه میرقصد و لب به خنده دارد. عید با مشاهدهای عاری از قضاوت، شادی ساكنان كهریزك را كه از آیین و مراسم عبور كرده و به واسطه حقیقت عید شادند در قالب نماهایی هنرمندانه و تاثیرگذار به تصویر میكشد و مستندی ماندنی خلق میكند.
باید گفت مستند «كهریزك، چهارنگاه» با تنوعی كه در دل خود هم به جهت ساختار و هم نگاهی كه حاصل اندیشه سازندگان آن دارد، اثری منسجم و ذیل هدف معرفی آسایشگاه كهریزك فیلمی موفق است.
یادداشت از: روشنک عباسی
منبع: اعتماد
انتهای پیام/