زمینه‌های همکاری در خلیج فارس (2)

رویکرد ایران در قبال شورای همکاری خلیج فارس/ تلاش‌‌ها برای گام‌های همکاری جویانه استمرار یابد

به طور کلی باید تاکید کرد که گام نخستین در پی ریزی بنای جدیدی از همکاری‌های اقتصادی، تحول در شیوه نگرش منطقه به چنین همکاری‌هایی و تغییر روند مبادلات صرفا تجاری به حالتی از برنامه‌ریزی‌های توسعه‌ای برای منطقه است.

رویکرد ایران در قبال شورای همکاری خلیج فارس/ تلاش‌‌ها برای گام‌های همکاری جویانه استمرار یابدبه گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران در پی گزارش قبلی مبنی بر چگونگی شکل‌گیری پیمان‌هایی در جهت ایجاد همکاری در منطقه خلیج فارس به بررسی نحوه و ضرورت شکل گیری پیمان همکاری‌های خلیج فارس پرداختیم و در ادامه نیز در گزارش پیش رو به نحوه برخورد و رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در قبال این شورا خواهیم پرداخت.
 
رویکردهای ایران و شورای همکاری خلیج فارس در خصوص ترتیبات امنیتی منطقه‌ای:
 
کشورهای خلیج فارس عمدتا دارای حاکمیت غیر دمکراتیک بوده‌ و از لحاظ حقانیت و ثبات سیاسی با مشکل مواجه هستند و همین فقدان حقانیت داخلی و در نتیجه ضعف داخلی منجر به توجه حاکمان کشورهای منطقه به خارج از مرزهای می‌شود، این امر از دو جهت به منافع کشورهای منطقه آسیب می رساند:
 
1)اینکه  زمینه‌های همکاری و همگرایی را کاملا از بین می‌برد، چرا که حاکمیت نیرومند ملی از ضرورت‌های اولیه و اساسی هر گونه همگرایی می باشد.
 
2)موجب حاکمیت فزاینده بین المللی در منطقه می شود، فقدان حقانیت سیاسی داخلی منجر به بی‌ثباتی سیاسی و بی‌ثباتی سیاسی نیز زمینه ساز اختلاف میان کشورهای منطقه است.
 
اختلافات موجود میان کشورهای منطقه نیز به احساس عدم امنیت منجر می گردد، احساس عدم امنیت دارای دو نتیجه اساسی است که آثار و پیامدهای بسیار منفی و بلند مدت بر رشد و توسعه سیاسی و اقتصادی منطقه دارد:
 
اول: مسابقه تسلیحاتی
 
دوم: دعوت از قدرت‌های فرا منطقه برای ایجاد امنیت.
 
در خلیج فارس امنیت و حقانیت حوزه قدرت به قدری به دنیای بیرون از مرزها وابسته شده است که هرگونه جابه جایی قدرت و تغییر ماهیت و جهت گیری تصمیم گیری‌ها تابع منافع بین المللی است از مطالب فوق می‌توان نتیجه گرفت که امنیت در خلیج فارس شدیدا ماهیت سنتی دارد.
 
 از یک دیدگاه این مساله از میزان امکان هر گونه همکاری دو جانبه و چند جانبه کاسته و امنیت کشورهای جنوب خلیج فارس را شدیدا وابسته به ائتلاف‌های بین المللی نموده است.
 
از طرف دیگر منطقه خلیج فارس، منطقه‌ای است که در آن مشکل امنیتی به شدت احساس می شود.این مشکل از وابستگی تقریبا کامل بر تفکر با (حاصل جمع صفر)در موارد امنیتی ناشی می گردد، اما از بسیاری جهات که متعقاباً توضیح خواهیم داد کشورهای منطقه می توانند همکاری های مناسب و موثری داشته باشند.
 
طبق آنچه گفته شد کسب امتیاز یک طرف به معنای از دست دادن همان اندازه امتیاز از طرف دیگر است، به کارگیری این نوع استراتژی باعث می گردد که هر کشور نسبت به اینکه طرف دیگر به همکاری نخواهد پرداخت بد گمان شود که این امر باعث می شود که هر کشوری امنیت خود را از طریق یکجانبه کسب نماید، کسب جنگ افزارهای پیشرفته‌تر از نتایج این نوع تفکر است، بدین طریق امنیت به جای اینکه از طریق مشارکت تامین گردد موضوعی برای رقابت می شود. 
 
بعد از گذشت قریب به ۱۳ سال از فروپاشی شوروی که با پایان جنگ سرد همراه بوده است خاورمیانه هنوز اهمیت خود را به عنوان یک منطقه حساس و استراتژیک از دست نداده، بلکه بر اهمیت آن افزوده شده است و همچنان که سیاست‌های قدرت‌های جهانی در تعیین خط و مشی رهبران و نوع حکومت‌ها و دولت‌های آنان تأثیر مستقیم می‌گذارد.
 
انقلاب ایران و عدم پیروزی کار‌تر، جنگ خلیج فارس و عدم پیروزی بوش پدر در انتخا‌بات و شکست جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی بوش پسر در انتخابات به علت اشغال عراق و شعار جنگ علیه تروریسم در منطقه)
 
از سویی دیگر رقابت آمریکا، اروپا، چین و روسیه و حتی هند در منطقه خیلج فارس و خاورمیانه حاکی از آن است که با پایان جنگ سرد موقعیت استراتژیک خاورمیانه کاهش نیافته و این فضا هم اکنون میان چند قطب در حال تقسیم و چانه زنی است و آمریکا با حضور مستقیم نظامی در قلب منطقه خلیج فارس (عراق) و کشورهای عربی و نزدیکی جغرافیایی با اسرائیل سعی دارد حداکثر منافع را از این منازعه و کشمکش کسب نماید.
 
نکته اساسی دیگری که تا قبل از حمله آمریکا به عراق به عنوان یک مزیت برای اروپا به شمار می‌رفت اکنون از میان رفته است و دیگر این مزیت که بازار خاورمیانه از نظر جغرافیایی نسبت به آمریکا و دیگر رقیبان به بازار اروپا نزدیک است برای غرب (اروپا) یک امتیاز بزرگ و مهم تلقی نمی‌شود چرا که هم اکنون آمریکا خود را به همسایگی تمامی کشورهای منطقه خاورمیانه و خلیج فارس رسانده و در مرکز آن قرار گرفته است.
 
بعد از رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی تمامی نشانه‌ها حاکی از آن است که سیاست، امنیت جهانی، اقتصاد، روابط اجتماعی و مناسبات بین المللی و همچنین سیاست‌ها و استراتژی‌های قدرتهای بزرگ نسبت به خاورمیانه در حال تدوین و شکل گیری است، لذا هر کشوری در نظر دارد با اغتنام فرصت، ضمن پذیرش یک نقش سازنده در منطقه حضوری فعال و پررنگ داشته باشد.
 
 اما باید توجه داشت که با در نظر گرفتن جایگاه خاورمیانه در استراتژی جهانی آمریکا و همچنین قدرت‌های دیگر و وجود زمینه‌های بالقوه فراوان در بخشهای انرژی، تجارت، تأمین منابع مالی و سرمایه گذاری چه عمل و واکنشی باید نشان داد.
 
یکی از راهکار‌ها می‌تواند، اتخاذ یک سیاست فعال و پیشرو از سوی دول منطقه‌ای باشد که به طور حتم بر توسعه روابط میان ایران و کشورهای عرب منطقه خلیج فارس در تقابل با نفوذ بیگانگان و غرب در منطقه و تبادلات دوجانبه میان دولت‌های منطقه تأثیر گذاشته و به شکل مؤثر امنیت سیاسی و اقتصادی در وهله اول در حوزه خلیج فارس و در مرحله بعدی خاورمیانه را ارتقاء خواهد بخشید، ایجاد توازن و بهره برداری از حضور قدرت‌های بزرگ در منطقه نه اینکه به گونه‌ای عمل کنند که این بهره برداری به صورت عکس اتفاق بیافتد.
 
به طور کلی باید تاکید کرد که گام نخستین در پی ریزی بنای جدیدی از همکاری‌های اقتصادی، تحول در شیوه نگرش منطقه به چنین همکاری‌هایی و تغییر روند مبادلات صرفا تجاری به حالتی از برنامه ریزی‌های توسعه‌ای برای منطقه است. بدین ترتیب ضرورت دارد که در هرگونه تلاش جهت ایجاد تشکیلات منسجم منطقه‌ای و برقراری نظم نوین امنیتی در خلیج فارس به اهمیت ابعاد اقتصادی از زاویهٔ مورد اشاره در فوق توجه کافی مبذول گردد.
 
ادامه دارد....

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.