1- وعده های پوچ
مدیران ناکارآمد معمولا به زیردستان خود وعده های پوچی در مورد ارتقای شغلی و یا افزایش دستمزد میدهند. این وعده های پوچ شاید بتوانند در کوتاه مدت باعث افزایش انگیزه کارکنان بشوند اما در بلند مدت به اعتبار مدیر آسیب میزند و از بهره وری کارمندان نیز میکاهد.
2- ناکارآمدی در زمان مشکلات
کارمندان یک مجموعه انتظار دارند که در زمان مشکلات و بحران ها، مدیر در خط مقدم مواجه شدن با مشکلات قرار بگیرد و راه حل هایی را برای خروج از بحران ارایه دهد. اگر شما در میان افرادی جای میگیرید که در شرایط حساس توان تصمیم گیری خود را از دست میدهید و یا اینکه در وضعیت بحرانی حضور شما کمرنگ میشود و نمیتوان در این شرایط روی توانایی شما حساب کرد، احتمالا به مدیر قابل اطمینانی تبدیل نخواهید شد.
3- فرار از پاسخگویی
هنگامیکه یک کسب و کار در برآورده کردن خواسته مشتریان و یا تامین کنندگان ناکام میماند، مدیر مجموعه باید مسئولیت کاستی های ایجاد شده را بر عهده بگیرد و در راستای بهبود آن ها تلاش کند. مدیرانی که در چنین شرایطی، تقصیر را به گردن دیگران میاندازند و از پاسخگو بودن طفره میروند باعث میشوند که کارمندان آن ها به تبعیت از مدیر کسب و کار، انتقادات مشتریان را نادیده بگیرند.
4- ضعف در تصمیم گیری
اگر هنگامی که باید در مورد یک موضوع تصمیم گیری کنید دچار تردید بسیاری میشوید و آنقدر صبر میکنید تا دیگران برای شما تصمیم گیری کنند و یا فرصت تصمیم گیری از دست برود، بهتر است از پذیرش شغل های مدیریتی اجتناب کنید چرا که هر مدیر باید هر روز تصمیماتی را به کار گیرد که در بیشتر مواقع نسبت به نتایج آن ها نیز مطمئن نیست.
5- انتظارات نامشخص
افرادی که از آینده تصویر روشنی ندارند و در واقع دقیقا نمیدانند که قصد دارند در میان مدت و بلند مدت به چه اهدافی دست یابند در مشاغل مدیریتی با مشکلات بسیاری مواجه خواهند شد چرا که یک مدیر باید بتواند در فراتر از امور روزمره به یک کسب و کار بنگرد، اهدافی بلند مدت و البته واقع بینانه را برای کسب و کار تعیین کند و استراتژی هایی را برای رسیدن به این اهداف تدوین کند.