مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
قوطی کنسرو را از لای خاک ها بیرون کشیدم. درش را نصفه نیمه باز کرده بودند. زنگ زده بود. خاکی، گِلی، کثیف. کردمش توی چاله. پُر آب شد.
منتظر شدم تا گِل هاش ته نشین بشود؛ ده دقیقه، یک ربع، آبش که صاف تر شد، آمدم بخورم، خمپاره آمد. قوطی را پرت کردم. رفتم خیز. باز همه چیز از نو.
مجموعه روزگاران، کتاب عطش، ص ۲۰
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید