شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

مرد فقیری از فشار گرسنگی به گریه افتاده بود و سر بر زانو گذاشته بود. رهگذری با یک بغل نان عبور می کرد، چشمش به گرسنه افتاد، دلش سوخت در کنارش نشست و زار زد. گرسنه سر برداشت دید مردی است، نان دارد و می گرید. پرسید: برادر تو که نان داری گریه ات چیست؟ او نالید که برای تو دلم می سوزد. گرسنه گفت: من گریه ام برای نان است اندکی نان بدهی آرام می شوم. مرد با احساس انسانی عمیق گفت: هرگز! من برای تو فقط می گریم!

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار