مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
مرد فقیری از فشار گرسنگی به گریه افتاده بود و سر بر زانو گذاشته بود. رهگذری با یک بغل نان عبور می کرد، چشمش به گرسنه افتاد، دلش سوخت در کنارش نشست و زار زد. گرسنه سر برداشت دید مردی است، نان دارد و می گرید. پرسید: برادر تو که نان داری گریه ات چیست؟ او نالید که برای تو دلم می سوزد. گرسنه گفت: من گریه ام برای نان است اندکی نان بدهی آرام می شوم. مرد با احساس انسانی عمیق گفت: هرگز! من برای تو فقط می گریم! برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید