شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

مدام اصرار می کرد که حتماً باید با داداشی که تازه به دنیا آمده بود تنها باشم تا یک موضوع مهمی رو ازش بپرسم. مادر و پدرش نگران بودند نکند به نوزاد صدمه ای بزند. اما دخترک منصرف نمی شد و تأکید داشت باید با داداشی خصوصی صحبت کنم. پدر و مادر تصمیم گرفتند که آن ها را تنها بگذارند اما به طور نامحسوس مراقب برخورد دخترک با برادر کوچولویش باشند.
ساعتی بعد دخترک با اجازه والدین نزدیک گهواره نوزاد شد و گفت: «داداشی تو که تازه از پیش خدا اومدی بگو اون جا چه جوریه؟ نمی دونم چرا هر چی بزرگ تر می شم بیشتر یادم می ره؟»


برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار