در این یادداشت آمده است: ترکیه از جمله کشورهایی است که در سالهای اخیر تلاشهای بیشماری در جهت توسعه نفوذ منطقهای خود انجام داده است. بهطوری که از دیدگاه تحلیلگران مسائل استراتژیک، حزب عدالت و توسعه در راستای اهداف خود به توسعه سیاستهای نوعثمانیگرایی در منطقه اقدام نموده است. شواهد زیادی وجود دارد که این سیاست ترکها با شکست مواجه شده و در پی این شکستها بوده که نگاه حزب حاکم ترکیه تغییر یافته و به طرف غرب معطوف شده است. به عبارت دیگر، عدم دستیابی به اهداف منطقهای در راهبرد نوعثمانیگرایی اردوغان، ترکیه را وادار به تغییر سیاستها (نزدیکی به غرب) کرده است. به همین دلیل ورود به اتحادیهی اروپا را در اولویت سیاست خارجیشان گذاشتهاند. متناسب با این تغییر راهبرد میتوان نقدی بر سیاستهای منطقهای ترکیه وارد کرد.
الف) ترکیه و حمایت از جریانات تکفیری- تروریستی منطقه
حمایت از جریانات تروریستی در منطقه بر علیه نظام سوریه سیاست تغییر ناپذیر سالهای اخیر ترکیه بوده است. به طوری که ترکیه با هر سازوکاری تلاش نموده ضمن حمایت از جریانات تروریستی بتواند نظام سوریه را ساقط نماید. تروریسم مذکور لاجرم امروزه به بخشی از مسائل امنیتی ترکیه تبدیل شده است. سابقه حمایت سازمان اطلاعاتی- امنیتی ترکیه در تسلیح و آموزش گروههای جهادی به وزیرستان جنوبی در پاکستان برمیگردد تا جایی که این نیروها بعد از آموزش توسط سیستم هوایی ترکیه به استانبول وارد شده و زمینه برای انتقال آنها از خاک ترکیه به سوریه فراهم میشد. از طرف دیگر شواهد متعددی وجود دارد که جریانات تروریستی فعال در منطقه (عراق و سوریه) با عنوان داعش، بیش از هر کشور توسط ترکیه حمایت میشوند. دلایل بیشماری وجود دارد که امروزه داعش در عراق و سوریه با ترکیه هماهنگ است. زیرا اراده اساسی از طرف «ترکها» در مقابله با داعش وجود نداشته است. همچنین شواهد نشان میدهد در جریان ورود داعش به عراق و سوریه بسیاری از عناصر داعش به طور آزادانه از داخل مرزهای ترکیه وارد این کشورها میشدند. بنا به استناد خبرگزاریهای منطقه بخشی از مجروحین داعش در مراکز درمانی ترکیه مورد مداوا قرار میگرفتند. از آنجا که نزدیکی داعش و ترکیه بیشتر جنبهی تاکتیکی داشته است به طور یقین در آینده، داعش ترکیه را به حال خود رها نخواهد کرد؛ مضافاً اینکه ترکها به طور پنهانی همکاریهایی را با آمریکاییها به عمل آوردهاند. این همکاریها از چشم داعش دور نخواهد ماند.
ب) سیاست صفر کردن تنش با همسایگان
همانطور که بیان شد ترکها جهت تحقق رویای ورودشان به اتحادیه اروپا (بعد از شکست سیاستهای نوعثمانیگرایی) ملزم به رعایت حداقل استانداردهای مورد نظر این اتحادیه بودهاند. یکی از این استانداردها کاهش مخاصمات منطقهای و از بین بردن تنش با همسایگان بوده است. اجرای این سیاست یکی از اولویتهای اساسی ترکیه است. سیاستی که امروزه نتایج عکسی را در بر داشته است. زیرا ترکها به شدت در تنظیم روابطشان با سه همسایه مهم (یعنی عراق، سوریه و ایران) دچار مشکل شدهاند. ترکها با سیاستهای ناهمسو ظرفیت همراهی ایران را از دست دادهاند، به طوری که در بحران سوریه بیشترین تضاد منافع بین ایران و ترکیه شکل گرفت. این تضاد منافع علیرغم تعارفات دیپلماتیک به شکاف بین این دو کشور منجر گردید.
از طرفی دیگر سیاستهای ترکیه در ارتباط با کردستان عراق ضمن موضعگیری حکومت مرکزی عراق علیه ترکها به دامن زدن اختلافات با عراق منجر شده است. بنابراین سؤال این است که سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان تا کجا پیش رفته است؟ سیاستی که به نظر میرسد جزء اهداف این کشور در نزدیکی به اتحادیهی اروپا باشد. سؤال این است که آیا ترکیه در اجرای این طرح موفق عمل نموده است یا نه؟ به طور یقین میتوان گفت خیر.
ج) ترکیه و شکاف در همسویی با قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای
سوریه نقطه اتصال همگرایی ترکیه و عربستان در منطقه بوده است. به طوری که بسیاری از جریانات تروریستی سوریه با حمایتهای مالی و لجستیکی عربستان و ترکیه صورت میگرفت. اما امروزه مسائلی رخ داده است که منجر به گسست روابط ترکیه و عربستان شده است. اولین مسئله بحث اخوانالمسلمین است. عربستان به شدت سیاستهای اخوانهراسی را دنبال میکند، این در حالی است که ترکیه مهمترین حامی منطقهای اخوان به شمار میرود و حتی ترکها بسیاری از روابط خود را در منطقه به تبع این فاکتور تنظیم کردهاند. به طور مثال تشدید اختلافات با دولت جدید مصر بر سر اخوانالمسلمین از جملهی این سیاستها است.
یکی دیگر از شکافهای ترکیه با همپیمانان منطقهای و فرامنطقهای، نگاه به آیندهی تحولات منطقه است. ترکها اعتقاد دارند عربستان با امریکا بر سر ماندن بشار اسد در سوریه به توافق رسیده است، اما ترکیه شرط ورود به ائتلاف بینالمللی بر ضد داعش را منوط به سقوط بشار میدانست این در حالی است که به اعتقاد ترکها، عربستان حضور بشار اسد در ساختار قدرت آینده سوریه را پذیرفته است.
با توجه به موارد سهگانه فوق میتوان گفت:
• در بحث ورود یا عدم ورود ترکها به مسئلهی داعش ترکیه با چالشی عمیق روبروست. زیرا از یک طرف ترکیه به خوبی میداند هرگونه عمل نسنجیده در قالب همکاری با ائتلاف ضد داعش، این گروه را در یک قدمی مرزهای خود میبیند.
• روحیه عثمانیگرایی اردوغان در تضاد با روحیه ضد اخوانی عربستان سعودی قرار دارد.
• ترکیه در راستای صفر کردن اختلاف با همسایگان نه تنها توانسته است توافقی کسب نماید بلکه سیاستهای این کشور منجر به تشدید اختلافات با عراق، سوریه و تا حدودی ایران شده است. این مسئله میتواند به عنوان مانعی در برابر سیاست این کشور در عضویت اتحادیه اروپا دخیل باشد، سیاستی که با شکست سیاستهای پیشین حزب عدالت و توسعه (نوعثمانیگرایی) در حال پیگیری است. مضافاً اینکه موضعگیریهای این کشور در قبال محاصرهی کوبانی، خشم کردهای ترکیه و امکان درگیریهای داخلی را افزایش میدهد.