این اشتباهات کلیدی بسیار بیشتر از آن است که در قالب یک مقاله یا گزارش به تنهایی گنجانده شود اما چهارشکست عمده سیاستمداران و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در ذیل آمده که خطوط کلی این مشکل سیستماتیک را نشان می دهد:
1 / انکار حق مسلم هسته ای ایران
انکار حق هسته ای ایران، انکار واقعیت محسوب می شود. نخستین شکست و اشتباه که در صدر سایر اشتباهات قرار گرفته شمال تلاش ایالات متحده برای نابودی فعالیت های هسته ای بومی ایران می باشد. این تلاش در حالی انجام می شود که واشنگتن در نهایت مسئولیتی را نیز در قبال تغییر سیاست هسته ای تهران بر عهده نمی گیرد. جرقه آغاز و انجام این اشتباه در دولت ریگان و زمانی که نخستین ماه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 1993 می گذشت زده شد. ریگان در آن زمان هم پیمانان و متحدان خود را وادار به توقف همکاری های هسته ای با جمهوری اسلامی کرد.
پاریس مجبور شد عمل به کنسرسیومی را که بر اساس آن فرانسه به تامین سوخت هسته ای نیروگاه بوشهر متعهد شده بود، متوقف نماید. وزارت خارجه آمریکا در آن زمان می دانست که هیچ گونه سند یا مدرکی که نشان دهد ایران در تلاش برای ساخت سلاح اتمی است و یا حتی تصمیم به این کار در آینده دارد ، را در دست نداشت. این تلاش آمریکا برای قطع هرگونه همکاری بین المللی با ایران در زمینه فناوری هسته ای نمودی بارز از نقض شدید "پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای ( NPT ) " بوده است. بر اساس این پیمان تهران حق بهره مندی از فناوری صلح آمیز هسته ای را دارد.
گرث پورتر، نویسنده این گزارش در ادامه افزود: بدیهی است که ایران نیز به این انکار حقوق هسته ای خود از سوی ایالات متحده واکنش نشان دهد. تهران برای دستیابی به فناوری غنی سازی اورانیوم به شکل بومی و به منظور تامین سوخت نیروگاه های اتمی خود مذاکراتی را با چین و روسیه آغاز نمود. بااین اقدام، خصومت و خشونت ایالات متحده علیه برنامه هسته ای ایران نخستین نتیجه معکوس خود را نشان داد.
اما در این زمان، واشنگتن به جای انکه تشخیص دهد که در حال انجام اشتباهی بزرگ است، آن را با اشتباه دیگری ترکیب کرد. آمریکا مدعی شداین اقدام ایران ( تلاش برای تولید بومی سوخت هسته ای ) نشان دهنده تصمی این کشور برای دستیابی و تولید سلاح اتمی است.
در سال 1995، وارن کریستوفر وزیر خارجه دولت "بیل کلینتون" در نشستی از اعمال ممنوعیت هرگونه تجارت یا سرمایه گذاری در ایران از سوی ایالات متحده خبر داد. دلیل این اقدام نیز اتهام "تلاش سازمان یافته برای دستیابی، تولید و گسترش سلاح اتمی" علیه جمهوری اسلامی عنوان شد. این اتهام با اشاره به تلاش های تهران به منظور دستیابی به سانتریفویوژ و سایر فناوری های غنی سازی اورانیوم مطرح شده بود.
در اینجا دولت بیل کلینتون به گونه ای رفتار کرد که گویا هیچ رابطه ای میان سیاست " انکار حق هسته ای ایران " از سوی واشنگتن با تلاش جمهوری اسلامی برای دستیابی به فناوری بومی سانتریفویژ و غنی سازی اورانیوم وجود ندارد.
2/ رویکرد نادرست سیستم های اطلاعاتی آمریکا
سیا و دیگر سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی غرب ازاوایل دهه 1990 دروغ پردازی و فاصله گرفتن از واقعیت برنامه هسته ای ایران را آغاز کردند. آنها استفاده از علوم یا ابزارآلاتی که دارای کاربردهای دوگانه _ هم قابل استفاده در تاسیسات هسته ای بوده و هم برای سایر امور صنعتی قابل استفاده است _ می باشد را تنها در زمینه اتمی محسوب کردند . کارشناسان و استید دانشگاه صنعتی شریف تهران یکی از مراکز اصلی این کاربردها به شمار می رود .
این سازمان های اطلاعاتی شماره تلکس مرکز تحقیقات فیزیک را یافتند که بر روی اکثر پیغام های مربوط به صنایع دفاعی ایران وجود داشت . همین مسئله برای آنکه آنها را متقاعد کند که ایران بدنبال تولید سلاح اتمی می باشد ، کافی است . این تلکس از همان ابتدا نیز نشانگری کاذب محسوب میشد ، در عین حال ایران در اواخر 2007 و اوایل 2008 جزئیات اسناد دقیقی را منتشر کرد که نشان میداد اقلام تدارک دیده شده در تلکس که دارای " کاربردهای دوگانه " بوده به منظور آموزش به دانشجویان در دانشکده های مختلف دانشگاه شریف سفارش داده شده است .
این مورخ و کارشناس امور سیاست امنیت ملی تصریح کرد : شماره تلکس مرکز تحقیقات فیزیک هم به این دلیل بر روی پیغام ها وجود داشت که رییس سابق مرکز در دانشگاه تدریس میکرده و از وی برای کمک در تهیه اقلام مورد نیاز درخواست کمک شده بود . سازمان های اطلاعاتی مدارک "استفاده های دوگانه " را که ذاتا ابهام آمیز است را به اشتباه بعنوان تائیدیه ای برای سوءظن خود درباره مقاصد هسته ای ایران تفسیر کردند .
این شکست و اشتباه تحلیلی بعنوان الگویی برای سایر ارزیابی های اطلاعاتی درباره برنامه هسته ای ایران در مرکز منع گسترش تسلیحات " سیا " تعیین شد . این مسئله بعدتر نیز از سوی جامعه اطلاعاتی آمریکا تصویب شد که به اشتباه از ایران کشوری ساخت که نهایت تلاش خود را برای دستیابی و توسعه انواع تسلیحات اتمی فعال انجام می دهد . رشته ای از اطلاعات نادرست سوالاتی را درباره برآورد امنیت ملی آمریکا در سال 2007 توسط گروهی از تحلیلگران که همین اشتباه را چند ماه پیشتر در پیش نویس برآورد مرتکب شده بودند ، ایجاد نمود .
3 / بی توجهی به فتوای رهبری ایران درقبال منع تولید و استفاده از سلاح شیمیایی
باور دولت های غربی درباره اینکه " ایران بدنبال دستیابی به سلاح هسته ای است " ، ناشی از عدم توجه آنان ( غرب ) به بخشی محوری در تاریخ و اعتقاد ملت و حکومت ایران می باشد . طی جنگ هشت ساله ایران و عراق ، صدام چندین بار از سلاح شیمیایی علیه ملت ایران استفاده کرد که به شهادت 20 هزار ایرانی و مجروح شدن بیش از 100 هزار تن دیگر منجر شد . طبق منابع و اسناد معتبر در این جنگ ، ایران هرگز بااستفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم عراق بدنبال اقدام تلافی جویانه نبوده است .
برنده برترین روزنامه نگار در سال 2011 خاطرنشان کرد : این واقعیت ، چالشی عمیق و اساسی برای داستانی محسوب می شود که روایت گران آن دولت های غربی بوده اند چرا که آنها نتوانسته اند عدم اقدام تلافی جویانه تهران را علیه عراق و عدم استفاده از سلاح شیمیایی را توجیه کرده و توضیح دهند . بعلاوه اینکه غرب در توجیه این واقعیت نیز عاجز مانده که آیت الله خمینی رهبری فقید ایران دستیابی یا هرگونه استفاده از تسلیحات کشتارجمعی را ممنوع و "حرام در اسلام" عنوان کرده بود . تمامی نیروهای نظامی و امنیتی ایران پایبندی خود به فتوای آیت الله خمینی را رسما اعلام کرده اند .
مفاهیم این قسمت از تاریخ ایران برای فهم و درک رویکرد سیاسی در قابل " منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی " کاملا روشن و مشهود است . این مسئله مهر اعتباری مطمئن بر اظهاراتی است که اکنون مقامات ایرانی درباره عدم تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی مطرح می کنند .
اما هجمه های رسانه ای و جریان اصلی مطبوعات و اطلاع رسانی در غرب تلاش می کنند با تمرکز بر ابهامات و پیش گویی های توهمی ونادرست وانمود کنند که اقدامات هسته ای ایران در راستای دستیابی و همچنین استفاده از سلاح اتمی است نه تامین انرژی یا کاربردهای پزشکی _ درمانی .
4 /عدم اذعان به اسناد و اطلاعات کذب درباره فعالیت های تسلیحاتی
نزدیک به یک دهه ، سیاست های بین المللی در قبال برنامه هسته ای ایران بر اساس اسناد و گزارشات اطلاعاتی با موضوع فعالیت های تسلیحاتی نیروگاه های اتمی ایران برنامه ریزی و اجرا شده است . در سندی هزار صفحه ای در سال 2004 ادعا شده است که موشک های شهاب 3 ایران با کاربردی هسته ای جایگزین شده اند . همچنین به انفجارهای بسیار شدیدی اشاره شده که تنها می تواند ناشی از آزمایش تسلیحات هسته ای باشد . اسناد دیگری نیز در سال های 2008 و 2009 منتشر شد که آژانس بین المللی انرژی اتمی حدود 9 سال است که آنها را بررسی می کند.
امادولت های غربی با کمک های بی شائبه رسانه های خود ، چشم پوشی از شواهد مهم و قابل توجهی را انتخاب کردند که اثبات میکرد که اساس تهیه بسیاری از گزارشات و مستندات مشکوک و غیرحتمی است . برخلاف آنچه مقامات غربی درباره نحوه بدست آوردن اطلاعات فعالیت های هسته ای ایران عنوان کردند ، یک مقام ارشد سابق وزارت خارجه آلمان اخیرا اعلام کرد که این اطلاعات نه از طریق جاسوسی های مستقیم و یا سازمان های اطلاعاتی آلمان بلکه از منابع وابسته به گروهک منافقین ایران موسوم به مجاهدین خلق بدست آمده بود .
گروهک منافقین ارتباطات تنگاتنگی با موساد اسرائیل داشته ، بنابراین جای شک باقی نمی ماند که تمامی اطلاعاتی که مقامات و رسانه های غربی علیه تاسیسات هسته ای ایران به آن استناد میکرده مدارک جعلی ساخت رژیم صهیونیستی بوده است .
یکی از اصلی رین منتقدین حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان در انتها نوشت : محمد البرادعی ، مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال های 1997 تا 2009 که بیشترین اصرار را درباره عدم تصدیق اسناد ارائه شده از سوی غرب داشت ، در کتاب خاطرات خود نوشت : "هیچ کس حقیقتا نمی دانست که آیا این اسناد واقعیت دارد یا خیر . " وی برخلاف خواسته جورج بوش از این اسناد نامعتبر برای مدرکی ضدایران استفاده نکرد .