اما آیا واقعیت در کشوری که طی ماهها و سالهای اخیر بارها نام آن را شنیدهایم، همان چیزی است که این راهب بودایی میگوید؟ در این گزارش قصد داریم به اوضاع مسلمانان میانمار و دلیل هراس آنها از زندگی در این کشور بپردازیم.
از جمله سنتهای مرسوم بین جوامع مسلمان و بودایی این است که مسلمانان در یک روز مذهبی برای پرستشگاههای بودایی، مواد غذایی نذر میکنند. این سنت به دههها پیش بازمیگردد و نشاندهنده روابط حسنه بین این دو گروه در گذشته است. این در حالی است که مسلمانان میانمار، امروزه جرأت نمیکنند شبها از خانه بیرون بیایند.
شهر "مندلی" قلب فرهنگی و پایتخت سابق سلطنتی میانمار محسوب میشود. در این شهر، قصر سلطنتی، "تپه باستانی مندلی" و بتکدههای بسیاری به چشم میخورند. با شروع جریان دمکراتیک در میانمار، این کشور درهای خود را به روی گردشگران خارجی گشوده است. توریستها نیز دستهدسته به میانمار میآیند تا فرهنگی را ببینند که تا کنون پشت حکمرانی ارتش، از نظرها پنهان بوده است.
مندلی مانند اکثر شهرهای غرب میانمار دارای جمعیت غالب بودایی است. به هر جا که نگاه کنید، بتکدهای ساختهاند. با این حال، در این شهر اقلیت مسلمانی نیز زندگی میکنند. تا همین اواخر، این دو گروه با صلح و آرامش کنار هم زندگی میکردند. یک روز صبح، صحنهای در یکی از خیابانهای مندلی، قلب همه را به درد آورد: یک زن که کنار جنازه خونآلود همسرش ضجه میزد.
ماجرا از جایی شروع شد که گفتند یک مرد مسلمان به یک زن بودایی تجاوز کرده است. پلیس نیز خبر این واقعه را به رسانهها برد و برخی گروههای بودایی به خشم آمدند. مرد مسلمانی که به او اتهام تجاوز زده بودند، صاحب یک چایخانه کوچک بود. گروهی از اراذل و اوباش بودایی برای گرفتن انتقام از او به این چایخانه هجوم بردند، اما مسلمانان به کمک صاحب مغازه آمدند و اینجا بود که درگیریها آغاز شد. یک شاهد عینی، ماجرا را دقیقتر توضیح میدهد: "دستهای از افراد، ناغافل پیدایشان شد. چند مسلمان به کمک مقتول آمدند. جمعیت هر لحظه بیشتر میشد که پلیس آمد و توانست آشوب را بخواباند."
همسر مقتول نیز وقایع صبح حادثه را اینگونه نقل میکند: "همسرم صبح زود بیدار شد که قرآن بخواند. بعد، حدوداً ساعت چهار صبح بود که گفت میخواهد به مسجد محل برود. من با او مخالفت کردم و گفتم نباید در این ساعت بیرون بروی، ولی او گفت که مشکلی پیش نخواهد آمد. وقتی آفتاب زد، همه میگفتند یک نفر را کشتهاند. من رفتم پایین ببینم چه خبر است. همه همسر مرا در محل میشناختند، اما اینقدر "لت و پارش" کرده بودند که کسی نتوانسته بود هویتش را تشخیص دهد. با این حال، من به محض دیدنش، او را شناختم."
یکی از دوستان فرد مقتول که از مغازهداران محل است، درباره مقتول میگوید: "انسان نیکوکاری بود. او را مثل برادر خودم میدانستم. بعد از مرگش، من همدیگر دل و دماغ زندگی کردن در اینجا را ندارم."
اکنون معلوم شده است که آن "تجاوز" کذایی اصلاً اتفاق نیفتاده بود. همه روزنامهها و رسانههای رسمی، وقوع چنین جرمی را رد کردهاند و آن را تنها یک "اتهام" دانستهاند. واقعیت ماجرا این بوده که به این زن پول داده بودند که بگوید: "به من تجاوز شده است." البته در اعترافات بعدی این خانم هم نیامده که چه کسی به او پول داده است.
سعی کردیم با آشین ویراتو، راهب بودایی که به "بنلادن میانمار" معروف است، مصاحبهای بکنیم، اما به دلیل اینکه وی مرتباً با پروازهای لوکس به این طرف و آن طرف میرود، نتوانستیم با او تماس بگیریم. ضمناً، اصلاً به تماسهای مستقیم تلفنی ما پاسخ نمیداد." در صومعه اختصاصی "ویراتو" قاب عکسهایی از این راهب به دیوار آویخته شده است. شهرت این راهب تا جایی است که عکس او روی جلد مجله "تایم" با عنوان "چهره تروریست بوداییها" نقش بست. ویراتو پس از انتشار این مطلب، مسلمانان را مقصر ماجرا میداند و میگوید که عربها، همه رسانههای جهان را در اختیار دارند.
در کنار صومعه، تابلوهای اعلاناتی برای راهبها و بازدیدکنندگان نصب کردهاند. در یکی از آنها داستان یک زن بودایی گفته شده است که با یک مرد مسلمان ازدواج کرده است. در داستان آمده که این زن به خاطر انجام اعمال عبادیاش توسط شوهرش به قتل میرسد. در ضمن، تکههایی از روزنامههای میانمار با محتوای توهینآمیز نسبت به مسلمانان، روی تابلوی اعلانات نصب شده است. روی تابلویی دیگر، تصاویر دلخراشی از "جنایات" مسلمانان نسبت به بوداییها چسبانده شده است. همین تصاویر هولناک و موحش در فضای اینترنتی پخش شده و به آتش خصومت و کینهتوزی بین بوداییها و مسلمانان در میانمار دامن میزند.
ویراتو در میانمار طرفداران بسیاری پیدا کرده است. یکی از راهبهایی که به صومعه ویراتو آمده بود تا از او علم بیاموزد، درباره همهگیر شدن عقاید دروغین ویراتو میگوید: "سطح سواد در کشور ما بسیار پایین است. به همین دلیل این عقاید بیپایه به راحتی بین مردم رواج مییابد. آموزههای بودایی میگوید که مردم باید تابع عقاید رهبران بودایی باشند. چراکه آنها با خدای بوداییها، یعنی "بودا" همتراز هستند!"
در دو سال گذشته، شاهد پاکسازی قومی مسلمانان نژاد "روهینگیا" در غرب میانمار بودهایم. صدها هزار نفر هماکنون در کمپهایی با شرایط بسیار سخت دست و پنجه نرم میکنند. هر روزه، بسیاری از آنها به دلیل شرایط بد بهداشتی، جان خود را از دست میدهند. دولت میانمار نهایت سعی خود را به کار بسته تا آنها را از کشور بیرون کند. آن چیزی که قلب آدم را به درد میآورد این است که مردم میانمار هم نسبت به این قضیه بیتفاوت هستند. یکی از ساکنین این کمپها میگوید: "ما امید خود را از دست دادهایم، آیندهای نداریم. خانهمان را خراب کردهاند."
ویراتو در بین راهبهای استان "راخین" که مسلمانان روهینگیا آنجا سکونت داشتند، بسیار محبوب است. هشدارهای ویراتو مبنی بر اینکه این منطقه دارد مسلمان میشود، در همهجای این استان شنیده میشود. شعله خصومتها در راخین مانند آنچه در شهر "مندلی" رخ داده بود، از یک تجاوز ساختگی شروع شد. تصاویر این تجاوز برای تحریک احساسات مردم، روی اینترنت پخش شد. پیش از این اتهام، مسلمانان و بوداییان با صلح و آرامش در کنار هم زندگی میکردند.
"جنبش 969" که ویراتو به راه انداخت، با حمایت ارتش و دولت میانمار همراه شد. این جنبش در واقع همان برنامه بوداییها برای مبارزه با گسترش اسلام در میانمار است. اعداد 9، 6 و 9 نشانگر فضایل بودا است. عدد "9" نماد 9 صفت مشخصه بودا، "6" نماد 6 مشخصه "نظام گیتی یا درمه" بودا و "9" آخر نماد 9 ویژگی راهبهای نزدیک به بودا است.
دوست مسلمان مقتولی که در ابتدای گزارش به وی اشاره شد، در خصوص اسلامهراسی در میانمار میگوید: "اینطور پخش میکنند که مسلمانان دارند میانمار را میگیرند. مسلمانان حداقل چهار زن دارند و پشت سر هم بچهدار میشوند. میگویند یک روز مسلمانان در میانمار تبدیل به اکثریت میشوند و نسل بوداییها را برمیدارند." وی در پاسخ به این سؤال که چند زن دارد، با خنده میگوید: "من همین یکی را هم به زور نگه داشتهام."
اکنون به یکی دیگر از سخنرانیهای کینهتوزانه راهبهای ارشد بودایی اینبار نه در میانمار بلکه در سریلانکا میپردازیم. وی در این سخنرانی میگوید: "حکمی در قرآن است که میگوید اگر برای یک غیرمسلمان یعنی کسی که به مذهب اسلام معتقد نباشد، غذا یا آب میآورید، باید سه بار در آن تف کنید. یعنی وقتی شما در هتلها یا غذاخوریهای مسلمانان غذا میخورید و چای مینوشید، حتماً در آن آب دهن ریختهاند. بدون اطلاع شما، در هر غذایی که میخورید، تف میاندازند. این حکم "شریعت" مسلمانان است."
"بودا بالا سنا" (به اختصار "بیبیاس") نام گروه ملیگرای افراطی و نژادپرست در سریلانکا است که تحت تأثیر ویراتو هستند. مسلمانان در سریلانکا مانند میانمار در اقلیت قرار دارند و جانشان تهدید میشود. گروهی از راهبهای این کشور که با دولت در ارتباط هستند، دارند هیزم به آتش خصومت و دشمنی با مسلمانان میریزند.
مؤسس بودا بالا سنا در مورد اسلام اینگونه اظهار نظر میکند: "اگر قرآن را ببینید، متوجه میشوید که در آن چیزی جز ترویج خشونت و کشتار وجود ندارد. این در حالی است که در بودایسم، چنین چیزهایی منسوخ است. شما انتظار دارید ما دست روی دست بگذاریم و فقط مراقبه کنیم تا آنها بیایند و ما را قتلعام کنند؟ ما هیچ تریبونی برای بیان دیدگاههایمان و حقایق نداریم." وی در ادامه صحبتهایش به جمعیت مسلمانان اشاره میکند: "عده آنها خیلی زیاد است. چارهای نداریم جز اینکه یک جبهه بینالمللی از بوداییها تشکیل دهیم. برای آنکه جلوی این تروریستهای مسلح را بگیریم، باید از لحاظ ایدئولوژیک، آنها را شکست دهیم."
شعار بیبیاس، همان شعار ویراتو است: "مسلمانان زیاد زاد و ولد میکنند و تمایلات تروریستی شدیدی دارند. میخواهند سریلانکا را از اسلام پر کنند و ما برای همین، مقابلشان میایستیم." اکثر سریلانکاییها از این عقاید حمایت میکنند، دولت هم یا به آنها کاری ندارد یا در مواردی به صورت خفیف اقدامات آنها را محکوم میکند.
یکی دیگر از راهبها در سخنرانی توهینآمیز خود میگوید: "ای راهبهای محترم، این مسلمانان هفت، هشت بچه میآورند. مادربزرگ، مادر و دختر، همگی همزمان در یک بیمارستان وضع حمل میکنند. راهبهای محترم، وضع آنها این است، اما مردم ما (بوداییها) بعد از دو بچه، دیگر فرزند نمیخواهند."
تقابل بوداییها و مسلمانان در میانمار را نمیتوان یک ستیزه دوطرفه دانست، چراکه این فقط بوداییها هستند که به مسلمانان حمله میکنند. مسئله هم مربوط به این اواخر نیست، بلکه از دهه 80 که حکومت نظامی سرکار آمد، مسلمانان میانمار تحت فشار قرار گرفتند. پیش از سال 1988، میانمار یک کشور کمونیست بود. تقریباً همه صنایع، ملی شده و در اختیار دولت سوسیالیست برمه سابق بودند. تبعیض دینی به این معنا وجود نداشت. در آن دولت سوسیالیست، همه افراد دارای یک ارزش بودند و تفاوتی بین آنها گذاشته نمیشد. مسلمانان نیز از حقوق برابر برخوردار بودند.
با این حال، در سال 1988 پس از سالها تظاهرات دانشجویی که خواستار حکومت دمکراتیک در برمه بودند، سوسیالیسم برافتاد، اما نه به وسیله مردم، بلکه به وسیله یک کودتای نظامی. از آن زمان به بعد، ارتش بر این کشور حکمرانی کرده است. پس از کودتای ارتش، مسلمانان نیز به حزب "آنگسانسوچی" پیوستند، از این رو ارتش، آنها را تحت فشار قرار داد تا از جنبشهای سیاسی خارج شوند. این موضوع 26 سال است که در جریان است. در طی این سالیان و با تبلیغات راهبها و دولت میانمار، مردم غالباً بیسواد این کشور نسبت به مسلمانان بدگمان شده و از آنها کینه به دل گرفتند.
بهرغم این اقدامات اختلافافکنانه، همه مردم میانمار از آنها تأثیر نپذیرفتهاند. راهبهایی هستند که با ویراتو همنظر نیستند و در واقع همتشان را به کار گرفتهاند تا روابط بین بوداییها و مسلمانان را بهبود ببخشند. با این حال، جرأت نمیکنند مستقیماً از ویراتو انتقاد کنند، چون نفوذ او در میانمار آنقدر زیاد شده است که تقریباً هیچکس جرأت انتقاد از او را ندارد.
خواستیم با امام جماعت مسجد مرکزی شهر مندلی صحبت کنیم، ولی حاضر به مصاحبه نشد. دلیلش هم این بود که پلیس او را تهدید کرده بود که تحت هیچ شرایطی اجازه ندارد با رسانهها مصاحبه کند. یکی از نزدیکان امام جماعت میگوید که پلیس مرتباً به این منطقه مسلماننشین میآید و برای آنها خط و نشان میکشد و برخی را بدون دلیل دستگیر میکنند.
خود بوداییها دشمن مسلمانان نیستند. آنها میگویند دولت و نیروهای امنیتی در پشت پرده این خشونتها و کشتارها هستند. در شرایط کنونی، بسیاری از مسلمانان به ویژه آنهایی که خانواده دارند، برای حفظ جان، مجبور به ترک شهر مندلی شدهاند. بر این باورند که در آینده بر شدت خشونتها افزوده خواهد شد و دیگر هیچ راهی جلوی پایشان نخواهد بود. کسانی که خشونتها را در میانمار شروع کردند، آتشی را برافروختهاند که دولت این کشور هم روی آن بنزین میریزد.
واقعیت در میانمار، دقیقاً عکس آن چیزی است که آشین ویراتو ادعا میکند. مسلمانان این کشور تنها تلاش میکنند زندگی عادی خودشان را داشته باشند، اما راهبهای افراطی مثل ویراتو با همکاری دولت میانمار، سالهاست به دنبال ریشهکن کردن اسلام و مسلمانان در کشور خود هستند.