به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران ؛ پایگاه خبری _ تحلیلی آنتی وار در گزارشی با اشاره به اقدامات تروریستی گروه های افراطی و وابسته به صهیونیسم که ادعای پیروی از اسلام را دارند ، نوشت : به نظر می رسد در سال جدید میلادی نیز جهان عرب و اسلام بخش عمده ای از سیاست خارجی ایالات متحده را در بر داشته باشد ؛ همانگونه که طی شش سال گذشته و از زمانی که باراک اوباما بعنوان رییس جمهور وارد کاخ سفید شد ، چنین رویکرد در واشنگتن حکمفرما بوده است .
هنگامی که پادشاهی های دیکتاتوری در غرب آسیا گسترش یافته و به قدرت رسیدند ، به تدریج میزان نفوذ اهرم واشنگتن در منطقه کاهش یافت . ایالات متحده با درک این وضعیت تصمیم گرفت علاوه بر اعمال فشارهای همه جانبه و هماهنگ بر جهان اسلام در منطقه ، احزاب سیاسی و مسلمان در جامعه داخلی آمریکا را نیز سرکوب کرده و در محرومیت های اجتماعی ، دولتی و قضایی نگه دارد . این اقدام اگرچه با اعتراضات مردمی همراه بود اما بدلیل مصونیت قضایی عاملین آن همچنان ادامه یافته است .
با گذشت چند سال واشنگتن موفق شد دست همکاری دیکتاتوری های غرب آسیا را در دست بگیرد و از حکومت های خودکامه در جهان عرب ، متحدانی سرسخت و البته ثروتمند در منطقه برای خود بسازد .
در ادامه این گزارش آمده است : این ارتباط مطلوب سیاسی را که انتظار می رود در سال 2015 نیز به همین منوال ادامه داشته باشد ، نمی توان بعنوان " اسلام سیاسی " مطرح نمود . همانند سال 2014 ، در سال جدید میلادی نیز ایالات متحده بخش اعظمی از بودجه خود را صرف محافظت و تامین امنیت حکومت های استبدادی جهان عرب _ که از تروریست های تکفیری _ بعثی و اقدامات جنایت آمیز آنها در منطقه حمایت می کنند _ خواهد کرد .
بعلاوه کمک واشنگتن به حکومت های دیکتاتوری عرب در راستای سرکوب گری های آنها علیه جریان اصلی جنبش ها و احزاب سیاسی اسلامگرا در داخل کشورهای منطقه نیز میباشد که به اذعان بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی و استراتژیک در دراز مدت می تواند عواقب ناگوار و شدیدی برای طرفین داشته باشد .
از اواسط سال 2013 ، تمرکز اوباما بر روی درخواست کمک از دیکتاتوری های عرب در مبارزه علیه گروه های تروریستی با این هدف انجام گرفت که آمریکا وانمود کند به تعهد خود مبنی بر تعامل دوجانبه با دنیای اعراب پایبند است . حمایت فزاینده آمریکا از حکومت های استبدادی جهان عرب به این معناست که " اسلام سیاسی " واقعی و حقیقی در این کشورها ( کشورهای عربی ) قربانی خواهد شد .
به عنوان مثال ، واشنگتن کمترین توجهی به هزاران اسلام گرای جریان اصلی و فعالان سیاسی مخالفی که در زندان های مصر به سر می برند ، ندارد .
*** اسلام سیاسی چیست ؟
چندین فرضیه برای تعریف این مفهوم وجود دارد . نخست اینکه ، اسلام سیاسی به جریان اصلی جنبش ها و احزاب سیاسی اسلامگرا اطلاق می شود که با خشونت مخالف بوده و خواستار تغییری استراتژیک برای تحقق سیاستی مشارکتی و ائتلافی از طریق برگزاری انتخابات آزاد می باشد .
اخوان المسلمین در مصر و اردن ، حماس در فلسطین ، حزب الله در لبنان ، النهضه در تونس و الوفاق بحرین در لیست این تعریف از اسلام سیاسی عربی طبقه بندی می شوند .
واقعیت این است که نباید اصطلاح " اسلام سیاسی " را برای تعریف گروه های رادیکالی و تروریستی نظیر داعش و القاعده در شبه جزیره عربستان ، شمال آفریقا ، عراق ، یمن ، لیبی و سوریه و یا گروه های تروریستی مستقر در آفریقا مانند بوکوحرام ، الشباب ودیگر زیرشاخه های آن استفاده کرد مگر آنکه توطئه ای برای تغییر و تخریب چهره " اسلام واقعی " وجود داشته باشد .
نویسنده این گزارش در بخش دیگری از مطالب خود خاطرنشان کرد : متاسفانه طی سال های اخیر بسیاری از سیاستگذاران غربی و همچنین تعدادی از سیاستمداران جهان عرب تلاش می کنند که گروه های تروریستی و رادیکالی را همان احزاب و جنبش های سیاسی اسلامگرا معرفی کنند . همین ارتباط نادرست را می توان ریشه اصلی روابط گرم و دوستانه میان واشنگتن و دیکتاتوری های عرب دانست که منجر به سرکوبگری های خونین آنها علیه احزاب سیاسی داخلی و حامیان آنها شده است .
*** سرکوبگری عامل تشدید رادیکالیسم
فعالیت های سیاسی این بهانه را به خودکامگان عرب داده تا از این طریق احزاب و جنبش های سیاسی مخالف را سرکوب و در نهایت آنها را حذف کند . عبدالفتاح السیسی ، رییس جمهوری مصر ماه گذشته در یک مصاحبه مطبوعاتی اخوان المسلمین را شدیدا محکوم کرد و اظهار داشت که هیچ عضوی ازاین گروه حق ورود به پارلمان را ندارند .
بر اساس قوانین تروریستی جدید که توسط السیسی و دیگر دیکتاتوری های جهان عرب مورد پذیرش قرار گرفته ، پوششی شبه قانونی برای سرکوب مخالفان و معترضان از جمله جریان اصلی اسلام سیاسی تعیین شده است . این حکام به راحتی از تعاریف گسترده و سنگین "تروریسم "برای صدور حکم بازداشت شخص یا گروهی مخالف استفاده می کنند و ادعا می کنند که فعالیتهای آنها به "وحدت ملی " آسیب می زند . هرگونه انتقاد از رژیم یا حاکم بعنوان یک " اقدام تروریستی " محسوب شده که مجازاتی طولانی مدت در زندان خواهد داشت.
بازداشت شیخ علی سلمان ، روحانی فعال بحرینی و دبیر کل جمعیت الوفاق در 28 دسامبر نمونه دیگری از خشونت واقدامات سختگیرانه حکام عرب در برابر جنبش های مسالمت آمیز و رهبران احزاب مخالف در منطقه می باشد . انتظار می رود که سرکوب گری رژیم آل خلیفه در بخش در سال 2015 نیز علیه الوفاق ادامه داشته باشد .
تعریف دومی که برای " اسلام سیاسی " عنوان می شود فعالیت سازمان تروریستی ای است که تهدیدی برای منطقه و غرب محسوب می شوند . از جمله آن می توان به جریان اصلی سیاست در دایره داخلی حکومت های استبدادی اعراب که مدتی طولانی با استفاده از سرکوب اعتراضات داخلی ثبات را برای خود حفظ کرده اند . این گروه ها همچنین منافع قدرت های غربی در منطقه را نیز تامین می کنند .
نگاهی به تاریخ نه چندان دور منطقه و دنیا به ما می گوید که سرکوب غالبا منجر به بروز رادیکالیسم و افراطی گری می شود . در این احزاب برخی از جوانان به منظور دستیابی به اهداف حزبی خود دست به خشونت می زنند . انتظار می رود که این پدیده نیز در سال 2015 افزایش یابد همانگونه که سرکوب اسلام سیاسی فراگیرتر و نهادینه تر شده است .
تعریف سوم ، اشتباهاتی است که گروه هایی مانند اخوان المسلمین مصر یاالنهضه تونس در بدو تاسیس و آغاز بکار مرتکب شدند . در صورتی که نباید از چنین اشتباهاتی تعجب زده شد چرا که گروهی که تاکنون تجربه حکومت و مدیریت سازمان یافته را ندارد ، امکان بروز خطا و اشتباه را دارد . هرچند که این عملکردهای ضعیف نیزتنها منحصر به آنها نمی شود . این اشتباهات نباید بعنوان اهرمی برای عزل غیرقانونی آنها و یا ساقط نمودن اعتبار آنان در روند دموکراتیک سیاست مورد استفاده قرار گیرد ؛ همانگونه به دلیل همین اشتباهات السیسی به همراهی ارتش کودتایی نظامی علیه دولت مرسی در مصر انجام داده و آن را سرنگون نمود .
هنگامی که شهروندان عرب این فرصت را داشته باشند که در انتخاباتی آزاد شرکت کنند به راحتی می توانند حزب ، گروه یا شخصی را که بهتر می تواند در خدمت منافع و اهداف جامعه آنها باشد را برگزینند . السیسی باید تا برگزاری دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری کشور صبر می کرد و به مردم این فرصت رامیداد تا از طریق انتخابات آزادانه مرسی از قدرت عزل شده و یا در قدرت باقی بماند . به گزارش دیده بان حقوق بشر ، وضعیت عمومی حال حاضر مصربسیار بدتر از زمان حکومت محمد مرسی می باشد .
*** آمریکا و اسلام سیاسی
باراک اوباما پس از بدست گرفتن قدرت در کاخ سفید اعلام کرد که به اختلافات میان ایالات متحده و جهان اسلام واقف بوده و تلاش می کند بدون نقض ارزش های دو طرف این تعارضات را حل نماید . یکی از فاکتورهای اساسی وعمیق این اختلافات مسئله اتهام واشنگتن به مسلمانان و ک جهان اسلام به تروریسم بوده ؛ در حقیقت مفهوم " جنگ علیه ترور " برای آمریکا " جنگ علیه اسلام " بوده است .
باراک اوباما همچنین این سیاست را برای خود در نظر گرفت که با اینکه تعداد محدودی از کسانی که مدعی مسلمانی هستند در عملیات های تروریستی و خرابکارانه دخالت دارند، باید جمعیت 1.6 میلیاردی مسلمانان در سراسر دنیا را درگیر اجرا و تحقق برنامه ریزی ها و اهداف آمریکا نماید. درعین حال وی در نخستین سخنرانی های خوددر اوایل ریاست جمهوری اش از تلاش خود برای دوستی با دنیای اسلام خبر داد .
در کمتر از چند ماه نقض آشکار اظهارات اوباما توسط خود و دولتش بر همه آشکار شد . وی به جنگ و اشغالگری در عراق و افغانستان ادامه داد و در کنار آنها حملات فراوان هواپیماهای بدون سرنشین در یمن و پاکستان را _ که تلفاتی به مراتب بیشتر از جنگ 13 ساله در افغانستان داشته _ آغاز نمود . بسیاری از مسلمانان دنیا از همین زمان به تعهدات اوباما در قبال تعامل صادقانه با جهان اسلام تردید کردند .
*** مسیر پیش رو
مخالفت با ایدئولوژی حقیقی " اسلام سیاسی " نوعی حماقت مطلق به شمار می آید چرا که مسلما نمی توان ثبات داخلی طولانی مدت و امنیت اقتصادی در مصر ، فلسطین ، بحرین و یا لبنان را بدون وجود احزاب و گروه هایی از جمله اخوان المسلمین ، الوفاق ، حماس و حزب الله بدست آورد و حفظ نمود .
بدیهی است که دوستی ایالات متحده با حکومت های استبدادی و خودکامه در غرب آسیا می تواند برای مدت زمانی کوتاه اهداف طرفین را محقق نماید اما با گذشت زمان و روشنگری های سیاسی ، استراتژیک و اقتصادی برای مردم دنیا عرصه بر امپریالیسم جهانی و هم پیمانان عرب و صهیونیست آن تنگ خواهد شد . اکنون علاوه بر مسلمانان ، سایر مردم با مذاهب دیگر نیز بر این باورند که جنگ آمریکا علیه ترور و تروریسم نیست بلکه مبارزه علیه اسلام و مسلمانان در سراسر دنیا و بخصوص در منطقه غرب آسیا می باشد .
انتهای پیام /