روزنامه «الریاض» چاپ عربستان نوشت: ضعف کشورهای عربی همانا نداشتن عصای سحرآمیزی است که تهران به وسیله آن مشکلات متعدد خود را در منطقه حل میکند.
این روزنامه به نقل از دکتر «مطلق بن سعود المطیری» افزود: مشکل اعراب مشکل اقتصادی یا فرهنگی نیست بلکه مشکلی سیاسی است که کشورهای عربی در 60 سال گذشته بعد از برپایی انقلابهای نظامی، هنوز از تنگناهای سیاسی رنج میبرند تا جایی که سیاست اعراب به سیاست اختلاف و شک و دسیسه تبدیل شده است.
این کارشناس عرب میافزاید: تفکر سیاسی عربستان بر رویارویی با خطر ایران و اتحاد کشورهای خلیج فارس بنا شده اما این طرح با نوعی مناقشه و محافظهکاری و تردید روبرو شد و همین عوامل، فرصت استفاده از موقعیتهای مهم را در منطقه برای کسب موفقیت برای ایران فراهم کرد.
روزنامه مذکور افزود: ایران میداند چگونه از فرصتها به نفع خود استفاده کند و به موفقیت برسد و در این شرایط نه ارتباط و نه قطع ارتباط با ایران، هیچکدام به نفع منطقه نیست چرا که نزدیک شدن به ایران یعنی به رسمیت شناختن نقشههای این کشور و قبول سیطره آن بر مواضع حیاتی منطقه و قطع ارتباط نیز یعنی شعلهور کردن آتش درگیریهای طایفهای بین اعراب و گشودن درهای جدید برای آغاز درگیریهای عربی- عربی به شمار میآید.
المطیری در این تحلیل اضافه کرد: حضور ایران در کشورهای عراق و سوریه و لبنان و اخیراً هم در یمن امری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت بلکه در واقعیت وجود دارد و قبول آن مساوی است با پذیرش سیطره فارسها بر جهان عرب.
یادآور میشود چند سال پیش سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان در اظهاراتی آمیخته با عصبانیت گفت آمریکاییها عراق را در سینی طلا گذاشته و آن را تقدیم ایران کردند.
*آتلانتیک: ایران خلاف آمریکا اما استراتژیک رفتار میکند
یک نشریه آمریکایی نوشت: اگر یاری ایران نبود حکومت سوریه در اثر جنگ سالها قبل سرنگون شده بود.
جفری کوکدبرک در نشریه آتلانتیک با اشاره به اظهارات اوباما مبنی بر اینکه «ایران استراتژیک رفتار میکند و بدون تفکر قبلی دست به هیچکاری نمیزند»، افزود: به گفته اوباما، «ایرانیها معتقد به یک جهانبینی هستند و منافعشان را در نظر میگیرند و در این راه همه منافع و مضرات کار را هم محاسبه کردهاند و در مقابل آن پاسخگو هستند اما این استدلال هرگز منافی این حقیقت نیست که رژیم جمهوری اسلامی یک حکومت دینی است که انواع آرمانگراییهایی را که من از آنها منزجرم را در برگرفته است. ایران یک کشور بزرگ و قدرتمند است. آنها خود را بازیگری مهم در صحنه جهانی مییابند و به نظر من قصد خودکشی هم ندارند».
نویسنده آتلانتیک خاطر نشان میکند: برخلاف تلقی اوباما هیچ نشانی دیده نمیشود که ثابت کند حاکمان ایران تصمیم داشته باشند به دستور کاری جهانی ملحق شوند که آمریکا و متحدانش آن را معین میکنند. واقعیات میدانی، دقیقا خلاف این مدعا را ثابت میکند. ایران امروز بیش از هر زمان دیگر مایل است به یک قدرت مسلط منطقه تبدیل شود، صد البته طبق معیارها و اصول خود.
آتلانتیک میافزاید: رهبر عالی ایران و وفادارترین یارانش گواه این مدعا هستند و به دفعات نشان دادهاند که روی خوشی به آمریکا نشان نمیدهند. در سراسر خاک خاورمیانه بزرگ، تحرکات صریح و بیپرده ایران برای بسط دادن دامنه نفوذ خود در سطح منطقه، به وضوح نمایان است.
این نشریه آمریکایی افزود: حمایت ایران از قیام شیعیان در یمن و بحرین، تحرکات در لبنان به واسطه نیروی نیابتیاش در بیروت یعنی «حزبالله»، نقش ایران در «غزه» همه و همه تصدیق میکند که آیتالله «علی خامنهای» رهبر عالی ایران دیدگاهی دارد که کاملا مغایر با چیزی است که مد نظر اوباماست. سند گویای این امر، حمایت از سوریه است. اگر یاری ایران نبود، دولت سوریه سالها قبل فرو پاشیده بود.
کوکدبرک تصریح کرد: ریشه عمیق این حمایت، اتحاد دو کشور است که هر دو از آن بهرهمند و منتفع شدهاند.
همزمان با این تحلیل خاویر سولانا مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه ضمن تحلیلی که از سوی ال پائیس منتشر شد، تصریح کرد برای حل منازعه سوریه باید حکومت بشاراسد را به رسمیت شناخت. باید پس از مدتها مبارزه با اسد، حضور او را برای حل و فصل منازعه پذیرفت. برای رسیدن به آتشبس باید از ایران و روسیه به دو عنوان دو متحد قدرتمند سوریه کمک گرفت.
*سینکایا: مردم ایران گفتار و رفتار باراک اوباما را متناقض ارزیابی میکنند
دکتر بایرام سینکایا مشاور مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه در ترکیه ضمن انتشار این تحلیل در «اورسام» نوشت: آخرین دور مذاکرات هستهای بین ایران و 5+1 (پنج عضو دائم شورای امنیت به همراه آلمان)، 17-24 نوامبر در وین برگزار شد. آخرین روز برای رسیدن به توافق نهایی 24 نوامبر بود. چند روز قبل از این تاریخ وزرای خارجه کشورهای درگیر در مسئله به منظور یافتن راهی برای گرهگشایی از روند مذاکرات، راهی وین شدند، اما هیچ دورنمای مثبتی از این مذاکرات انتظار نمیرفت و طرفین در راستای گسترش برنامه اقدام مشترک به ادامه روند مذاکرات رضایت دادند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، وی در پاسخ به این سؤال که چرا مذاکرات به نتیجه نرسید؟ مینویسد: عوامل مختلفی در عدم دست یافتن به نتیجه دخیل هستند. ابتدا اینکه بحران ناشی از عدم اعتماد بسیار عمیق است چنانکه نامههای ارسالی از سوی اوباما به رهبر ایران آیتالله علی خامنهای برای غلبه بر بحران بیاعتمادی کافی نبود، ملت ایران نیز به نوبه خود این تصمیم را به عنوان تناقض در گفتار و اعمال اوباما قلمداد میکنند. به عنوان شاهد مثال، جلسات دوجانبه و سهجانبهای که بین وزیران امور خارجه دو کشور ایران و آمریکا به منظور رسیدن به پیشرفت در حل موضوعات گره خورده در روند مذاکرات برگزار میشود، بازخورد مثبتی را از خود نشان نمیدهد.
در ادامه این تحلیل آمده است: رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیتالله سیدعلی خامنهای گفتمان دوجانبهای را در طول مذاکرات پیش گرفت. اگر چه ایشان از دولت روحانی و تیم مذاکرهکنندهاش حمایت میکند اما اغلب غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و غرب را نیز مورد تاکید قرار میداد.
سینکایا ادامه میدهد: دو نکته اساسی مورد اختلاف بین ایران و گروه 5+1 در روند مذاکرات هستهای وجود دارد. اولین موضوع تاثیرگذار، اختلاف در میزان غنیسازی اورانیوم است که ایران اجازه خواهد داشت تا به آن اندازه فعالیت کند. زمانی که آمریکا و متحدانش در تلاش برای عنوان کردن این گزارهاند که درصدد جلوگیری از دستیابی احتمالی ایران به سلاح هستهای هستند، ایران نیز هرگونه محدودیت در غنیسازی و استفاده نظامی از برنامه هستهای را رد میکند. موضوع مورد اختلاف بعدی، مسئله تحریمها و کاستن از موانع پیش روی برنامه هستهای ایران هست. ایران خواهان لغو فوری تحریمها و کاستن از موانع پیشروی برنامه هستهایاش در کوتاهمدت است.
منبع: کیهان