بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

سوره 47. محمد آیه 16
وَمِنْهُم مَّن یسْتَمِعُ إِلَیک حَتَّی إِذَا خَرَجُواْ مِنْ عِندِک قَالُواْ لِلَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِک الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَآءَهُمْ
و گروهی از آنان، کسانی هستند که (در ظاهر) به تو گوش می‌سپارند، امّا همین که از نزد تو بیرون روند، به صاحبان علم و دانش گویند: او هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانی هستند که خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده و از هوای نفسشان پیروی کرده‌اند.


پس از بیان وضعیّت مؤمنان و کافران، این آیه به شیوه برخورد منافقان با گفتار پیامبر که برگرفته از وحی آسمان بود اشاره کرده و خطاب به پیامبر می‌فرماید: کافرانی که در ظاهر مسلمان هستند، در مجالس تو شرکت می‌کنند و به قرآن گوش می‌دهند، امّا چون به حقانیّت تو و کتاب تو ایمان ندارند، قادر به درک و پذیرش آن نیستند و لذا هرگاه به پیروانت که نسبت به سخنان تو علم دارند می‌رسند، با تحقیر و تمسخر می‌گویند: این چه سخنانی است که این مرد می‌گوید؟!

امّا ای پیامبر! گمان نکنی که سخنان تو قابل درک نیست، بلکه روحیه عناد و لجاجت آنها باعث گردیده که خداوند بر دل آنها مُهر نهد و آنان قدرت درک حقیقت را نداشته باشند و فقط تابع هوا و هوس‌های خویش باشند.
از این که جملهٔ «و اتّبعوا اهوائهم» پس از عبارتِ «طبع اللّه علی قلوبهم» آمده است می‌توان استفاده کرد که اگر انسان فهم، بینش و عقل خود را رها کند، تحت فرمان هوا و هوس و شهوت قرار می‌گیرد. (تفسیر هدایت).

* حضور هر قشری از مردم حتّی کافران و منافقان، نزد پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله آزاد بود. «منهم مَن یستمع الیک»
* شناخت و افشای حرکات مرموز مخالفان، برای مردم لازم است. «و منهم مَن یستمع الیک...»
* منافقان در فکر تشکیک و تفرقه در میان خواصّ اهل حقّ هستند. «یستمع... قالوا للذّین اوتوا العلم»
* سؤال، اگر بر اساس تخریب و تضعیف و سست کردن ایمان و یا تحقیر و استهزا باشد، قابل توبیخ است. «ماذا قال آنفاً»
* وحی الهی و سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله، علمی و عالم‌پرور بود. «اوتوا العلم»
* تشکیک در میان مسلمانان، نوعی تهاجم فرهنگی است. «ماذا قال آنفاً»
* انسان، با انگیزه و عمل فاسد و هواپرستی، زمینه مهر شدن دل خود را فراهم می‌کند و قابلیّت فهم وحی و معارف الهی را از دست می‌دهد. «أولئک الّذین طبع اللّه»
* به انبوه حاضران و مستمعین مغرور نشویم که چه بسا پذیرای حق نیستند.

 «و منهم مَن یستمع الیک... طبع اللّه علی قلوبهم»
* مسخره نمودن وحی و قرآن، موجب کدورت قلب شده و انسان را از درک حقایق باز می‌دارد. «ماذا قال آنفاً... طبع اللّه علی قلوبهم»
* اگر بر دلی مهر خورد، سخنان رسول خدا نیز در او کارساز نخواهد بود. «طبع اللّه»
* قلب و روح آدمی، فطرتاً حقّ‌پذیر است. عواملی سبب بسته شدن و مهر خوردن بر آن می‌شود. (کلمه «طبع»، معمولاً در مواردی بکار می‌رود که ابتدا راه باز بوده و سپس بسته شده است)
* کسی که برای تضعیف پیامبر اقدام کند، در حقیقت با خدا طرف شده است. «یستمع الیک... ماذا قال آنفا... طبع اللّه علی قلوبهم»
* هوس‌ها و خواهش‌های بی پایه بشر متعدّد است. «اتبعوا اهوائهم»
* هواپرستی با خداپرستی سازگار نیست. «طبع اللّه علی قلوبهم و اتبعوا اهوائهم»

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار