رئیس اندیشکده کارنگی در مطلبی در پایگاه اینترنتی این اندیشکده نوشت: ایران یکی از بزرگترین چالش های پیش روی سیاست خارجی دولت اوباما در سال 2015است.

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اینترنتی اندیشکده کارنگی ، "جسیکا تاچمن" نوشت: قواعد و اصول رفتار بین المللی در سالهای اخیر دچار نوعی بی نظمی و پراکندگی شده است.جداسازی شبه جزیره کریمه از اوکراین از طرف ولادیمیر پوتین، پدید آمدن گروه داعش، اقدامات تحریک آمیز چین در دریاهای چین غربی و شرقی، ناتوانی جهان برای توقف نابودی زیرساخت ها و تلفات انسانی در سوریه سبب افرایش انتقادات از آمریکا و اوباما به دلیل ناتوانی در پایان دادن به این بحرانها باشد.اما عوامل و دلایل زیادی در پس آنچه که از آن  به عنوان اشتباهات راهبردی دولت آمریکا یاد می شود و بی میلی آن برای مشارکت دادن نیرویهای زمینی خود در جبهه های جدید مبارزه همانند دوران جنگ سرد دیده می شود.در دوران جنگ سرد نقش آمریکا در هدایت مبارزات بر ضد اتحاد شوروی و کمونیسم در سراسر جهان امری بدیهی بود.تصمیمات فردی آشکار نمی شدند و اغلب تنش های دردناکی بین اهداف مهم و ارزش های آمریکایی مشاهده می‌شد اما با این وجود آمریکایی ها به طور گسترده خود را به مشارکت در تعهدی می‌دانستند که برای اهداف کشورشان در خارج از کشور ضروری بود.

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوری این نظم و ترتیب از بین رفت و از آن زمان تاکنون آمریکایی ها در نوعی سردرگمی دست و پا می زنند و سوالاتی زیادی در برابر آنها مطرح شده است.آیا هدف ما افزایش قدرت آمریکا است یا اینکه فرهنگ دمکراتیک آمریکایی را گسترش دهیم؟آیا آمریکا باید حتی زمانی که ما به طور مستقیم تهدید نمی شویم، پلیس جهان باشد؟آیا ما باید در داخل کشور بمانیم و بر روی نقاط ضعف و کاستی ها کار کنیم و یا اینکه جهان را وادار به پوشیدن لباس نظام سرمایه داری کنیم؟

وی افزود: این مبحث می تواند با عناوینی چون تغییر رژیم در برابر ملت سازی،تبعیت از قوانین بین المللی در برابر انحصار طلبی،یکجانبه گرایی در برابر چند جانبه گرایی یا منافع در برابر ارزش ها مطرح شود.اما در پس وجود واژه های مختلف جستجویی مشابه برای یافتن خطوط راهنما و چارچوبی برای تصمیم گیری درباره اینکه چه زمان و کجا وارد عمل شویم،وجود دارد.بدون آن نظر سنجی ها نشان می دهد که مردم آمریکا در مقایسه با رهبرانشان درباره اینکه آمریکا چه زمانی باید وارد عمل شود و چه زمانی نباید وارد عمل شود،؛شفافتر نیستند.
در این حال جهان هم به مکانی دشوارتر بدل شده است و حدودا تمامی هفت میلیارد نفر جمعیت آن حالا در یک بازار اقتصادی جهانی حضور دارند و دیگر ایده اقتصادی موسوم به وست فالن که اقتصاد هر کشور را محدود به مرزهای آن می دانست دیگرکارایی خود را از دست داده است.مرزهای کشورهای جهان در حال حاضر از خلل و فرج زیادی برای ورود مردم،جرایم،اطلاعات ،پول،تسلیحات،آلودگی و بیماری های واگیر دار برخورداند.با این تفاسیر نبود توافق درباره  یک سیاست خارجی که نقش آمریکا را به خوبی به عنوان یک مهارکننده تعریف عواقب حادی به همراه خواهد داشت.

رئیس اندیشکده کارنگی در ادامه نوشت: در منطقه شاهد آن هستیم که اسرائیل به نظر می رسد که از صلح دست کشیده است و سیاستی جنگ طلبانه را در پیش گرفته است که تنها به بن بست منجر می شود و راه حل دو کشور و یا یک کشور با ثبات را غیرممکن می سازد و به نظر می رسد که شاهد هیچ گزینه بدیهی دیگری در این زمینه نباشیم.

مهمترین و بزرگترین  چالشی که آمریکا  دولت اوباما در سال 2015 با آن روبر است این است که باید به تلاش خود برای رسیدن به توافق هسته ای معنا دار با ایران ادامه دهد.این به آن معناست که کنگره باید به خاطر منافع کشور از سلاح تحریمی خود تا زمانی که یا  مذاکرات شکست بخورد و یا اینکه تهران فعالیت های اتمی خود را از سر بگیرد ،استفاده نکند. ایران به یک توافق نامه مهم تاریخی برای رفع نگرانی های جهان درباره برنامه اتمی اش نزدیک شده است.از طرف دیگر کنگره آمریکا هم گزینه دشواری پیش رو دارد.آنها در صورتی که شاهد شکست در مذاکرات تا ضرب الاجل تعیین شده باشند باید تصمیم دشواری بگیرند و تحریم های زودهنگامی را بر ضد تهران وضع کنند که به نظر می رسد که غیر ضروری باشد.

در ادامه این یادداشت آمده است: جهان عرب در منازعات فرقه ای بیهوده گرفتار آمده است.عربستان سعودی و کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس هم با کابوس هایی  روبرو هستند.اینکه ایران با آمریکا به توافق برسد یا اینکه این مذاکرات به شکست بیانجامد و ایران به قدرتی اتمی در بین قدرتهای جهانی بدل شود این خود برای این کشورها تبعاتی به همراه خواهد داشت. اروپا در حال حاضر درگیر موضوع اتحاد است و ظرفیت کمی برای ایفای نقش در ماورا مرزهایش دارد. 

در پایان این گزارش آمده است: در سال 2015 آمریکا با وجود داشتن شرکت های اقتصادی فراوان با این وجود از نوعی سردرگمی در حیطه سیاست خارجی خود  در حیطه کشورهای روسیه ،ایران ،سوریه و چین در سال 2015 رنج خواهد برد. به نظر می رسد که قیمت نفت خام در سال 2015 در حدود بشکه ای 60 دلار باشد و این می تواند به عنوان یک بازیگر جهانی مطرح باشد و هیچکدام از اقتصادی های جهان به نظر نمی رسد که شاهد تاثیرات ناشی از آن نباشند.در این حیطه هم فرصت های مثبت در حیطه های ژئوپولتیکی،اقتصادی وحود خواهد داشت.تعریف این فرصت ها می تواند در صدر اولویت های سیاستگذاران در هرکجا باشد.


انتهای پیام./.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار