رهبری فرد در بخشی از این خاطره نوشت: «در اردوهای تیم ملی اتفاقات با مزه ای میافتد. یكی از بهترینهای آن كل كل های نامحسوس دایی و كریمی بود. زمان بلاژویچ این كل كل به اوج رسیده بود.»
وی در توضیح مطلب خود افزود: «در آن دوره كریمی در اوج فوتبالش بود و رودست نداشت. برای همین شده بود سوگلی بلاژویچ. البته جای گله ندارد چون خود دایی هم سوگلی خیلی از مربیان بوده.»
بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ملی خاطره اش را اینگونه آغاز می کند: «یك روز در اردوی اتریش بودیم. بعد از تمرین میخواستیم برای ناهار برویم بیرون. من جلوی اتوبوس نشسته بودم و دایی و افشین هم ردیف كناری بودند. بلاژویچ آمد و با دایی مشورت كرد. بلاژ كمی از دایی تعریف كرد و گفت تو بزرگ تیم هستی، حالا بگو برای ناهار كجا برویم. دایی هم كه آن زمان اروپا بازی میكرد گفت که برویم اسپاگتی بخوریم كه سبك تر است. بعد از ظهر تمرین داریم. بلاژ هم گفت که آفرین علی آقا كه این قدر حرفهای هستی.»
وی در ادامه نوشت: «علی كریمی و دار و دستهاش هم انتهای اتوبوس نشسته بودند. بلاژویچ از كریمی پرسید برای ناهار كجا برویم؟ كریمی گفت: "مك دونالد". نیم ساعت بعد علی دایی جلوی كانتر مك دونالد با صورت برافروخته گفت "لطفا یك همبرگر". كریمی هم آن طرف تر با یك ساندویچ بزرگ نشسته بود. بلاژویچ هم با ذوق، غذا خوردن كریمی را نگاه میكرد. من هم به علی دایی گفتم "علی آقا این چه غذاییه؟ سنگینه". دایی گفت "تو حرف نزن، زورم به تو میرسهها!"»