به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، چند ساعت قبل از این که آفتاب پشت کوه برود، بچههای محل به صورت خودجوش روانه کوچه و خیابان میشدند. انگار مجبورشان کرده بودند که همگی سر یک ساعتی از خانه بزنند بیرون. کسی با کسی قراری نداشت.
اصلا نیاز به قرار گذاشتن نبود. همه میدانستند که باید شال و کلاه کنند و داخل کوچه جلوی اسمشان حاضری بزنند. جوانهای دیروزی خیلی ترسی نداشتند از این که بیکلاس خطاب شوند. لباس داخل و بیرون خانهشان چندان تفاوتی نداشت. با همان پیژامه و زیرپوشی که موقع خواب استفاده میکردند فوتبال گل کوچک هم میزدند. کوچهها و خیابانها خلوت بود و ماشینها مزاحم بازی بچهها نمیشدند.
مثل الان نبود که کوچه تبدیل به پارکینگ بشود و به اندازه یک اتوبان خودرو گذری داشته باشد. وقتی توی کوچه گل کوچک بازی میکردی در بدترین شرایط هر نیم ساعت یک بار ماشینی با سرعت کم رد میشد.
پیش نیازهای «هفت سنگ»بازی «هفت سنگ» به اندازه فوتبال محبوبیت نداشت. فوتبال را در هر کوچه درازی میشد بازی کرد؛ ولی هفتسنگ نیاز به میدان مربعی شکل یا گردی داشت که بشود داخلش بازیکنان را با توپ نشانه گرفت. هفتسنگ توپ مخصوصی داشت که در دسترس همه نبود. توپی شبیه به توپ تنیس که با آن سنگهای چیده شده را میریختند و سپس افراد گروه مهاجم را هدف قرار میدادند. قواعد بازی «هفت سنگ» را همه بلد نبودند. معمولا بزرگتر گروه که بازی را در مدرسه آموخته بود دیگران را جمع میکرد و درباره اصول بازی توضیح میداد. پیدا کردن سنگ صاف هم یکی دیگر از مشکلات بود. حالت ایدهآلش این بود که یک تکه سنگ مرمر را میشکستند تا هفت تکه شود؛ ولی خیلی وقتها سنگ مورد نظر در دسترس نبود. بنا به همه این دلایل «هفت سنگ» یک بازی فراگیر نبود و در برخی مناطق خاص، جوانان سراغش میرفتند.
مدافع و مهاجم چگونه برنده میشوند؟بد نیست یک بار دیگر اصول و قواعد بازی «هفت سنگ» را با هم مرور کنیم. بازیکنان به دو گروه تقسیم میشوند. بعد از قرعهکشی کاپیتان گروه تعیین میکند که اعضایش مدافع باشند یا مهاجم. توپ در اختیار گروه مهاجم قرار میگیرد. آنها باید از فاصله هفت متری سنگهای روی هم چیده شده را سرنگون کنند. هر چه سنگ کمتری بریزد به نفع گروه مهاجم است. چون کارشان برای چیدن دوباره سنگها راحتتر میشود. بازیکنان مدافع باید توپ را بردارند و آن را به سمت اعضای حریف شلیک کنند. همه تلاش مدافعان صرف این میشود که سنگها دوباره روی هم قرار نگیرد. آنها هر فردی را که به سنگ نزدیک شود با توپ میزدند و اگر همه اعضا میسوختند (سنگ به آنها برخورد میکرد) گروه مدافع برنده میشد.
بازسازی بنای ویران شده زیر رگبار توپهفتسنگ در دل خودش یک پیام مهم دارد. تیمی که سنگها را سرنگون کرده باید برای برگرداندنش به حالت قبل تلاش کند. هفت سنگ بازسازی و آبادانی را به بچهها آموزش میدهد و میگوید اگر بنایی را خراب کردی باید به فکر ساختن دوبارهاش باشی. البته این ساختن دوباره کار راحتی نیست. چون تو زیر رگبار توپ نیروهای حریف باید به سراغ سنگها بروی. هر لحظه امکان دارد که تو ضربه بخوری و از زمین بازی اخراج شوی. اما با کنار رفتن تو بازی به پایان نمیرسد. دیگرانی هم هستند که میخواهند راهت را ادامه بدهند.
در هفت سنگ تیمی برنده است که اتحاد و برنامهریزی بیشتری داشته باشد. گرچه تواناییهای فردی در موفقیت خیلی تاثیرگذار است؛ اما حرف آخر را تاکتیک گروهی میزند. شیرینترین بخش ماجرا زمانی است که یک نفر حواس مدافعان را پرت میکند و دیگری موفق به قرار دادن سنگها روی هم میشود. قبل از بازی قوانین مهم را برای اعضا یادآوری میکردند. ما هم چند نمونه از این قوانین را به شما یادآوری میکنیم؛ شاید هوس بازی به سرتان بزند و دلتان بخواهد که همین الان بروید و در حیاط آپارتمان با همسایگان هفت سنگی بزنید!
خطای 20 ثانیه: در صورتی که مدافع 20 ثانیه توپ را نگه دارد و آن را به سمت کسی پرتاب نکند؛ او مرتکب یک خطا شده است. در این حالت یک سنگ چیده میشود.
خطای لمس: توپ باید به سمت بازیکن مهاجم پرتاب شود. اگر از فاصله نزدیک توپ را به بدن مهاجم بچسبانید مرتکب خطای لمس شدهاید و باید زمین بازی را ترک کنید.
ایستادن پشت نیم دایره: دور سنگها یک دایره میکشند و بازیکنان مدافع باید رو به فرد ضربه زننده و پشت نیم دایره حلقه بزنند. ایستادن در این نقطه به آنها کمک میکند که زودتر توپ را بردارند و بازیکنان حریف را نشانه بگیرند.
اعلام هفت سنگ: کسی که سنگها را میچید باید دستش را بالا میبرد و بلند میگفت: «هفت سنگ». در این حالت کسی حق نداشت این فرد را با توپ بزند./چمدان