مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، واقعه اول: خارج شدن پيامبر(ص) براى حجه الوداعدر اواخر ذیقعده سال دهم هجرى، پيامبر(ص) به اتفاق جمع زيادى از مسلمانان، براى انجام مراسم حج از مدينه خارج شدند، كه اين حج به «حجه الوداع» يا «حجه الاسلام» مشهور گشت. اما در مورد اين كه به طور دقيق پيامبر(ص) در چه روزى و چندم ماه ذىقعده از مدينه خارج شدند قول واحدى وجود ندارد. مشهورترين قول نزد اهل سنت آن است كه پيامبر(ص) پنج روز به جاى مانده از ذىقعده «پنج روز قبل از آغاز ذىحجه» از مدينه خارج شدند كه اين روز را نيز بيشتر مورخان روز «شنبه» دانسته اند و برخى ديگر آن را روز «پنج شنبه» ذكر كرده اند. واقدى در اين باره مى گويد:
«پيامبر(ص) در روز شنبه پنج روز به جاى مانده از ذىقعده از مدينه خارج شدند.» و سپس مى گويد: «و هذا الثبت عندنا»
از سوى شيعه نيز شيخ مفيد تاريخ خارج شدن پيامبر(ص) را پنج روز به جاى مانده از ذىقعده ذكر كرده است كه از اين جهت موافق قول مشهور اهل سنت است ولى هيچ اشاره اى به اين كه به طور دقيق در چه روزى از هفته بود نكرده است. اما در صحيحه معاويه بن عمار و حلبى از امام صادق(ع) زمان خارج شدن پيامبر(ص) براى حجه الوداع چهار روز مانده به ذىحجه بيان شده است بدون اين كه روز آن مشخص شده باشد.
قدر مسلم آن است كه روز خارج شدن پيامبر(ص) از مدينه براى حجه الوداع روز جمعه نبوده است; به دليل اين كه رواياتى از جمله روايت انس بيان كننده اين مطلب مى باشند كه پيامبر(ص) نماز ظهر را در مدينه خواندند و سپس به قصد حج حركت كردند; درحالى كه اگر روز جمعه مى بود مى بايست نماز جمعه خوانده مى شد نه نماز ظهر بنابراين آن روز يا شنبه بوده و يا پنج شنبه; چنان كه در رواياتى به اين دو روز اشاره شده است. از طرف ديگر مشخص شدن روز عرفه نيز نقش مهمى در تعيين روز خارج شدن پيامبر(ص) دارد زيرا اگر روز عرفه جمعه باشد در نتيجه اول ذىحجه پنج شنبه خواهد بود و پنج روز قبل از آن نيز روز شنبه است. پس بنابر نظريه مشهور اهل سنت حتما بايد روز خارج شدن پيامبر(ص) را روز شنبه بدانيم نه پنج شنبه همان طور كه ابن كثير نيز به همين نتيجه رسيده است.
اما از جانب شيعه چون به روز خاصى اشاره نشده است بايد با توجه به نظريه آنان در ساير وقايع روزى را براى خارج شدن پيامبر(ص) در نظر گرفت. درباره اين كه بنابر قول شيخ مفيد. تاريخ خارج شدن پيامبر(ص) پنج روز به جاى مانده از ذىقعده بوده و در صحيحه عمار و حلبى چهار روز به جاى مانده از آن ذكر شده است مى توان اختلاف اين دو قول را با توجه به ناقص يا كامل بودن ماه ذىقعده برطرف كرد.
واقعه دوم: روز عرفه (در حجه الوداع)تعيين روز عرفه كه نهم ذىحجه است مى تواند ما را در تشخيص دقيق تاريخ وفات پيامبر(ص) كمك نمايد و اين يكى از شاخصه هاى مهم اين بحث به شمار مى آيد چون نظر مشهور و معروف اهل سنت بلكه اجماع آنان بر اين است كه عرفه روز جمعه بوده است. اين امر ظاهرا به دليل روايتى است كه از خليفه دوم عمر دراين باره بيان شده است.
پس با مبنا قرار دادن اين امر مى توان جميع اقوال اهل سنت را درباره تاريخ وفات پيامبر(ص) مورد بررسى قرار داد. از طريق شيعه نيز رواياتى از امامان(ع) نقل شده است كه عرفه را روز جمعه دانسته اند ولى هيچ يك از اين روايات از لحاظ سند صحيح نيستند افزون بر اين با روايات صحيحه اى كه روز غدير را مشخص مى كنند در تعارض مى باشند زيرا اگر عرفه يعنى نهم ذیحجه جمعه باشد ديگر هيجدهم ذیحجه جمعه و يا پنج شنبه نخواهد بود.
واقعه سوم: زمان نازل شدن آيه اكمال و فاصله آن تا وفات پيامبر(ص)مشهور و معروف نزد اهل سنت درباره نزول آيه اكمال اين است كه اين آيه در روز عرفه كه روز جمعه بوده نازل شده است و فاصله آن تا وفات پيامبر(ص) 81 روز است. اما از ديدگاه شيعه با توجه به رواياتى كه در اين زمينه وجود دارد در مجموع مى توان گفت: اين آيه و آيه تبليغ به تمامه يا جزء به جزء در چندين مرتبه بر پيامبر(ص) نازل شده و پيامبر(ص) پس از نازل شدن قسمت آخر آيه يعنى: «و الله يعصمك من الناس»، در غديرخم مردم را جمع نمودند و رسالت الهى خويش را در معرفى حضرت على(ع) به عنوان جانشين خود انجام دادند. از نظر شيعه، هيچ ترديدى در نزول آيه اكمال در غدير نيست ولى امكان نزول قبلى آن را نيز نفى نمى كنند. شيخ مفيد دراين باره مى گويد: «قبلا دراين باره بر پيامبر(ص) وحى نازل شده بود ولى وقت ابلاغ آن معين نگرديد و هنگامى كه به غديرخم رسيدند آيه تبليغ نازل شد».
بنابراين، از نظر شيعه، مخالفتى در اصل نزول آيه اكمال در عرفه نيست ولى بحث در اين است كه از ديدگاه شيعه، عرفه نمى تواند در روز جمعه بوده باشد، زيرا با جمعه بودن غدير سازگار نيست.
واقعه چهارم: روز غديرخمواقعه غديرخم كه به هنگام مراجعت پيامبر(ص) از حجه الوداع رخ داد از ديدگاه شيعه از جمله مهم ترين مسائل تاريخ اسلام است زيرا در آن واقعه پيامبر اسلام(ص) از طرف خداوند مكلف شد تا على(ع) را به جانشينى خود معرفى كند و پيامبر(ص) نيز دستور توقف در آن منطقه را داده و پس از خطبه اى طولانى فرمودند: «من كنت مولاه فعلى مولاه»يا «من كنت مولاه فهذا على مولاه».
طرق نقل روايات اين واقعه آن قدر زياد است كه مى توان گفت فراتر از حد تواتر است. با اين وجود اكثر كتب تاريخى اهل سنت (كه ما از آن ها به عنوان منابع اصلى بهره مى گيريم) با اين كه تمام جزئيات وقايع حجه الوداع را ذكر كرده اند ولى اشاره اى به اين واقعه عظيم نكرده اند!
در اين ميان تنها ابن كثير در «البدايه و النهايه« به بحث يك طرفه اى دراين باره پرداخته است و بنا به نظر وى واقعه غديرخم در 18 ذىحجه و در روز يك شنبه بوده است كه ظاهرا وى روز يك شنبه را با توجه به محاسبه و قراردادن روز عرفه در جمعه به دست آورده است.
درباره تعيين روز غديرخم بايد گفت: شكى نيست كه واقعه غديرخم در 18 ذىحجه سال دهم هجرى اتفاق افتاده است ولى اين كه در چه روزى بوده بنا به رواياتى كه دراين باره وجود دارد از دو حال خارج نيست: يا پنج شنبه بوده است و يا جمعه چنان كه در روايتى كه از ابوسعيد خدرى ـ به طرق مختلف ـ نقل شده است روز پنج شنبه به عنوان روز واقعه غديرخم معرفى گرديده است.علامه امينى نيز در كتاب الغدير روز واقعه غديرخم را پنج شنبه ذكر كرده است. اما در صحيحه ابن ابى عمير از امام صادق(ع) نقل شده است كه:
واقعه غديرخم در 18 ذىحجه كه روز جمعه بوده اتفاق افتاده است. متن آن حديث چنين است: «و يوم غدير افضل الاعياد و هو الثامن عشر من ذىالحجه و كان يوم الجمعه». بديهى است روايت صحيحه كه واقعه غديرخم را در روز جمعه مى داند به جهت رجحان سندى مقبول است. پس به نظر ما روزى كه واقعه غديرخم در آن اتفاق افتاده روز جمعه بوده است.
واقعه پنجم: شروع بيمارى پيامبر(ص) و مدت آن«واقدى» دراين باره دو روايت نقل كرده است كه هر دو روايت شروع بيمارى پيامبر(ص) را روز چهارشنبه دانسته است ولى در يك روايت تاريخ شروع بيمارى «19 صفر» و در ديگرى «آخر صفر» ذكر شده است ولى مدت بيمارى در هر دو روايت 13 روز ذكر شده است كه با اين حساب بر اساس روايت اول وفات پيامبر(ص) در «دوم ربيع الاول» و بر اساس روايت دوم «دوازدهم ربيع الاول» خواهد بود.
«سليمان بن طرخان تميمى» شروع بيمارى را روز «شنبه 22 صفر» و وفات را در روز دوشنبه 2 ربيع الاول دانسته است. بنابراين، مدت بيمارى پيامبر(ص) ده روز خواهد بود. بيهقى نيز مدت بيمارى پيامبر(ص) را ده روز دانسته است.
دراين باره روايات بسيارى موجود است كه فقط به ذكر بيمار شدن پيامبر(ص) پرداخته اند بدون اين كه متذكر زمان و مدت آن شده باشند. تنها بعضى از اين روايات ذكر مى كنند كه كه بيمارى پيامبر(ص) پس از استغفار براى اهل بقيع و مراجعت به منزل شروع شده است.
واقعه ششم: روز وفات پيامبر(ص)اساسى ترين مطلب كه مورد اتفاق شيعه و سنى است، اين است كه وفات پيامبر(ص) در روز «دوشنبه» بوده است. اين موضوع يقينى ترين امر در تشخيص تاريخ وفات پيامبر(ص) است. پس بر اين اصل تكيه مى شود و هر روايت و قولى كه نتيجه اش غير از وفات در روز دوشنبه باشد، به كلى مردود خواهد بود.
ما در اثبات اين امر كه وفات پيامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، به چند نمونه از اقوال اشاره مى كنيم: طبرى در اين باره مى گويد:
«فلاخلاف بين اهل العلم بالاخبار فيه انه كان يوم الاثنين من شهر ربيع الاول».
ابن سعد در «الطبقات الكبرى» نه روايت در اين باره نقل كرده است كه همگى وفات را روز دوشنبه ذكر كرده اند. ابن اسحاق نيز وفات پيامبر(ص) را روز دوشنبه دانسته است. هم چنين يعقوبى و شيخ مفيد نيز وفات پيامبر(ص) را روز دوشنبه ذكر كرده اند. در مجموع هيچ ترديدى در اين كه وفات پيامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، وجود ندارد.