در طول این سالها نقشهای متنوعی را بازی کردهاید و این روزها هم شما را در نقش پدری لجباز و لجوج در سریال پردهنشین میبینیم که نمونه چنین شخصیتی را تا به حال تجربه نکرده بودید. آیا لجبازیهای اکبرآقا از ابتدا در فیلمنامه به همین اندازه پررنگ بود یا اینکه شما سعی کردید این ویژگی اکبرآقا را پررنگ کنید تا نقش جذابتر شود؟
همانطور که اشاره کردید تاکنون نقشی شبیه اکبرآقا را بازی نکرده بودم. این شخصیت برایم متفاوت بوده، چون ویژگیهایش برای خودم هم جالب است. با اینکه اکبر فردی لجباز و لجوج است، اما خیلی هم خوش قلب و حرفهایش هم منطقی است. جدا از اینکه او سختگیریهایی برای ازدواج براتعلی و هاجر دارد، اما حرفش را خیلی راحت به دامادش میگوید و از او میخواهد که او سر زمینش کار کرده تا بتواند خانوادهاش را اداره کند.
در واقع اکبر پدری منطقی است و دنبال دامادی است که اهل کار باشد، نه اینکه تمام زندگیاش را وقف درس خواندن و حوزه کند. باوجود اینکه اکبر شخصیت لجبازی دارد، اما شیرین است. این لجاجتها در فیلمنامه بود و من تلاش کردم با بهره بردن از م تن و تواناییهای خودم این شخصیت را برای مخاطب جذاب کنم.
بازیگر موظف است تابع متن باشد و هر آنچه در فیلمنامه نوشته شده را اجرا کند، اما نوع اجرا به عهده خودش است و من هم تلاش کردم شخصیت اکبر را دوستداشتنی کنم، چون معتقدم آدمها لایههای مختلفی دارند. با پیشرفت قصه متوجه میشوید اکبر در موقعیتهای مختلف کارهای جالبی میکند و در مجموع آدم خاصی است.
البته قبل از بازی در سریال پردهنشین به مدت یک سال و نیم کار نکرده بود، چون فیلمنامههایی که به دستم میرسید، خوب نبود و مورد پسند من نبود، اما بهروز شعیبی کارگردان سریال پردهنشین وقتی قصه را برایم تعریف کرد، آنقدر صداقت داشت که بدون خواندن فیلمنامه بازی در این سریال را پذیرفتم. بعد از اینکه فیلمنامه به دستم رسید و آن را خواندم، متوجه شدم حرفهای کارگردان کاملاً درست بوده و این سریال متن زیبایی هم دارد.
راستش از خواندن فیلمنامه خیلی لذت بردم، چون اولین بار بود میدیدم یک سریال این طور به مساله روحانیت میپردازد. گرچه چند فیلم سینمایی با موضوع روحانیت ساخته شده، اما درباره این گروه سریال نداشتیم و این اتفاق خوبی است. ضمن اینکه در 30 قسمت درباره روحانیت خوب صحبت کردن و نگهداشتن مخاطب کار راحتی نیست، اما همه عوامل این سریال تلاش کردند این سریال به دل مخاطب بنشیند.
اشاره کردید به خاطر اینکه فیلمنامههای خوبی به دستتان نرسید به مدت یک سال و نیم کار نکردید. حال که سریال پردهنشین را میبینید، به نظرتان این سریال تا چه میزان توانسته ویژگیهای روحانیت را درست به مخاطب منتقل کند؟
به نظرم سریال پردهنشین گیرایی خاصی دارد. متاسفانه فکر میکنم هنوز مردم ما این سریال را آن طور که باید ببینند، ندیدند و این جای تاسف دارد و من وقتی میبینم عزیزانی سریالهای ماهوارهای را میبینند، اما سریالهای خوب خودمان را نمیبینند و دیدن آن را از دست میدهند، متاسف میشوم.
به نظر من مردم باید سریال پردهنشین را ببینند، چون این سریال به مسائل مختلف همچون روحانیت، مسائل خانوادگی و ارتباط روحانیت با مردم میپردازد. این سریال خیلی خوب به این موضوع میپردازد که ارتباط روحانیت و مردم باید چطور باشد.
پردهنشین قصه جذابی دارد و مخاطب روحانیای میبیند که عاشق شده و از طرف دیگر پدرش اصرار دارد که او معمم شود. همین اتفاقات باعث میشود براتعلی با افکار خودش مبارزه کند. البته همه انسانها اشتباه میکنند و کسی که معمم هم باشد ممکن است لحظاتی اشتباه کند، اما براتعلی باید مسیری را طی کند تا راه درست زندگیاش را پیدا کند. همین اتفاقات به جذابیتهای سریال افزوده است.
اتفاقاً کلکلهای اکبر و پدر براتعلی به جذابیتهای سریال افزوده است. این بخشها در اجرا در آمد؟
نه، در فیلمنامه نوشته شده بود. هر فردی دیدگاههای خودش را دارد و طبیعی است اکبر و پدر براتعلی هم نظرات متفاوت دارند و همین، به جذابیت شخصیتهای این دو نفر اضافه کرده است. بویژه وقتی خانواده براتعلی به خانه اکبر میآیند تا قرار مراسم ازدواج را بگذارند حرفهای بانمکی بین آن دو رد و بدل میشود.
اکبر معتقد است معممها بیشتر به فکر آخرت هستند و دست به کار دنیا نمیزنند. در حالی که مرد خانه باید به دنبال تامین مخارج خانوادهاش باشد و باید کار کند، اما پدر براتعلی اعتقاد دارد همه چیز زندگیش را گذاشته تا پسرش روحانی شود. هر چه قسمتهای این سریال جلوتر برود، دیدن سریال پردهنشین تماشاییتر میشود، چون شخصیتهای مختلف قصه با ماجراهای متعددی رو به رو میشوند.
یکی از ویژگیهای سریال پردهنشین تعدد شخصیتهاست و همین، به کوتاه شدن نقشها منجر شده و نقش اکبر هم خیلی بلند نیست. برایتان سخت نبود نقشی را بازی کنید که جزو شخصیتهای اول قصه نیست؟
نه، چون معتقدم بازیگر میتواند در طول کار فقط در یک سکانس حضور داشته باشد، اما همین یک سکانس در قصه خیلی تاثیرگذار باشد. بنابراین هیچ وقت بلندی یا کوتاهی نقش برایم اهمیتی ندارد، بلکه معتقدم نقش باید در قصه حرفی برای گفتن داشته باشد. از این کارها هم زیاد انجام دادم و ایرادی ندارد.
ولی برخی بازیگران معروف معتقدند با توجه به تجربهای که دارند باید نقشهای بلند را بپذیرند؟
به نظرم این تفکر درست نیست. گاهی پیش آمده که من در یک سریال نقش بلند هم بازی کردهام، ولی چون نقش خیلی حرفی برای گفتن نداشته، بنابراین تاثیرگذار نبوده و من را هم به عنوان بازیگر جذب نکرده است و متاسف میشوم وقتی میبینم به یک اثر نمایشی به اصطلاح آب بسته میشود.
محتوای قصه خیلی اهمیت دارد و اینکه میخواهیم با کاری که انجام میدهیم، چیزی به مخاطب منتقل کنیم. یکی از ویژگیهای سریال پردهنشین این است که کارگردان برای کوچکترین نقشهای داستان بهترین و حرفهایترین بازیگران را آورده است، چون اعتقاد دارد نقش کوتاه را هم باید بازیگر حرفهای اجرا کند، نه اینکه کار را به هر کسی بسپارد.
از سوی دیگر وقتی کارگردان به دنبال ارتقای کیفیت کارش است، پس من هم باید به نوبه خودم سعی کنم کمکش کنم، نه اینکه دستش را خالی بگذارم. سریال پردهنشین یک اثر هنرمندانه است و همه عوامل آن از کارگردان گرفته تا بقیه عوامل پشت صحنه با اینکه جوان هستند، اما خیلی حرفهای کار کردند و من از کار کردن با آنها لذت بردم و افتخار میکنم.
ضمن اینکه سریال پردهنشین نخستین تجربه ساخت یک اثر طولانی برای بهروز شعیبی است. او تا قبل از این سریال در چند اثر بازی کرده بود و یک فیلم سینمایی و چند تلهفیلم ساخته بود که من بازیهای او را دیده بودم، ولی کارگردانیاش را ندیده بودم. بنابراین وقتی با صداقت بامن حرف زد، شیفته حرفهایش شدم و متوجه شدم میداند چه کار میخواهد کند و به دنبال انجام یک کار شلوغ و بیهدف نیست.
ابتدا قرار بود من یک نقش طولانی را بازی کنم، اما از آنجا که همزمان با این سریال در یک فیلم 90 دقیقهای مشغول بازی بودم، نتوانستم این نقش را بپذیرم. تا اینکه بعد از مدتی کارگردان با من تماس گرفت و گفت نقش دیگری هم دارد که به صورت متناوب در قصه بازی دارد و بعد از آن که نقش را برایم تعریف کرد، خوشم آمد.
با توجه به اینکه نویسندگان سریال پردهنشین دست روی موضوع حساس روحانیت گذاشتهاند و شعیبی هم تا به حال تجربه ساخت سریال را نداشته، بازی در این سریال برایتان سخت نبود و اینکه چطور به او اعتماد کردید، چون گفتید کارگردانی او را ندیده بودید؟
من همیشه با کسانی که اولین کارشان است همکاری کرده و میکنم، چون آنها سعی میکنند با حساسیت زیادی کارشان را انجام دهند تا به قول معروف در مقابل عوامل حرفهای و پرسابقه کم نیاورند. در فیلم سینمایی «پنجشنبه آخر ماه» بازی کردم که نخستین کار کارگردانش بود. زمانی که او دستیار کارگردان کاری بود به من گفته بود اگر روزی فیلمی بسازد، حاضرم در آن بازی کنم یا نه که من هم قبول کرده بودم. تا اینکه با من تماس گرفت و گفت آیا هنوز سر قول چند سال قبل هستم یا نه و من هم بعد از خواندن فیلمنامه بازی در این فیلم را پذیرفتم. به همین دلیل وقتی صداقت شعیبی را دیدم، بازی در سریال پردهنشین را قبول کردم.
به نظرم شعیبی جوان بسیار کاربلد و خوبی است. او حساسیت زیادی درباره ساخت آثارش دارد. من تا قبل از بازی در این سریال، کارگردانی او را از نزدیک ندیده بودم و زمانی که به جمع بازیگران سریال پردهنشین پیوستم، دیدم او تا چه حد نسبت به تکتک سکانسها اهمیت میدهد و برایش مهم است. به عقیده من او یک جوان فهیم و با اخلاق است و از کارکردن با او لذت بردم.
شعیبی نسبت به کارش خیلی حساس است، حتی ضبط یک صحنه را بارها تکرار میکند. گرچه من معتقدم تکرار بیش از اندازه کار بازیگر را تصنعی میکند، اما این حساسیت شعیبی نه تنها من را ناراحت و خسته نمیکرد، بلکه هر کاری از دستم بر میآمد را انجام دادم تا کار بهتر شود. او هم کاملا به پیشنهادها گوش میداد و صادقانه عمل میکرد.
البته منظورم این نیست که کارگردان باید همه پیشنهادهای بازیگران را عملی کند، بلکه وقتی رابطه تعاملی وجود داشته باشد، حتماً نتایج کار بهتر میشود. در مجموع تجربه همکاری با شعیبی خوب بود و من از مردم میخواهم دیدن سریال پردهنشین را از دست ندهند.