؛ برنامهی بعضیا به تهیه کنندگی و اجرای علی ضیا در حالی شب گذشته روی آنتن رفت که
چهرهی شاخص این روزهای سینما مهمانش بود.
ضیاء از بابک حمیدیان دعوت کرد روی صحنه بیاید و این بازیگر بعد از روبوسی با ضیاء، با بیان اینکه این دومین باری است که در یک برنامه زنده غیر از «هفت» که برنامه تخصصی سینما است شرکت میکند، خطاب به مردم گفت: سلام به روی ماه همهتان!
مردم به خودشان اجازه نمیدهند بگویند جراح قلب یا پهلوان کشتیاندوی در پاسخ به مجری برنامه درباره هیجان بازیگری و اینکه چرا همه دوست دارند بازیگر شوند، اظهار کرد: اینکه همه دوست دارند به این دلیل است که در 4، 5 سال گذشته تعاریف بازیگری سهل انگارانه شدهاند. عوام هیچوقت به خودشان اجازه نمیدهند بگویند دکتر قلب که کاری نمیکند من هم میتوانم قفسه سینه را باز کنم و قلب را جراحی کنم یا نمیگویند کشتی که کاری ندارد من را بفرستید المپیک جایزه میگیرم. اما درباره بازیگری همه می گویند بازیگری که کاری ندارد، من خودم بازیگرم، میخواهید برایتان گریه کنم یا بخندم؟
حمیدیان تصریح کرد: اما تعاریف بازیگری مجموعهای از آن چیزی است که از عزت اله انتظامی، زنده یاد خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی به ما رسیده و متاسفانه این تعاریف در دسترس عوام نیست.
این بازیگر ادامه داد: من زمانی که وارد دانشگاه شدم هیجان ورود به دانشگاه را داشتم. آن زمان وقتی مصائب ورود به دانشگاه را پست سر میگذراندیم انگار دوباره متولد میشدیم.
سر کلاس شیمی و فیزیک انگار معلمها به زبان دیگری حرف میزدندوی در پاسخ به اینکه آیا درسخوان بوده، گفت: درسخوان پسرعمه ام بود که حالا دکتر است و اگر 19/80 میگرفت در را به روی خودش میبست و خودش را تحریم میکرد. اما من فوتبال بازی میکردم و درس هم می خواندم. اما وقتی سرکلاس شیمی و فیزیک بودم فکر میکردم معلمها به زبان دیگری حرف میزنند!
حمیدیان افزود: من از اول راهنمایی نمیدانستم علوم چیست و چرا من باید فرمول نمک را بدانم؟ نمک برای این است که آن را به غذا اضافه کنیم. البته قصد توهین به کسانی که شیمی می خوانند ندارم.
مردم مرا میبینند میگویند عه این!وی در پاسخ به اینکه آیا تمام بازیگران فعلی سینما و تلویزیون هم مسیر سختی طی کردهاند، اظهار کرد: من از آن دسته آدمهایی نیستم که مردم با دیدن من به هیجان بیایند. هنوز هم که مردم مرا میبینند میگویند: عِه این! چون من تلویزیون زیاد بازی نمیکنم و همیشه در اختیار حظ بصری مردم نبودم و به سینما و تئاتر علاق دارم. 50 درصد از نسل من فکر میکنند بازیگری یعنی ماشین آنچنانی و خانههای مجلل و مجلات رنگارنگ.
از آن آدمهایی نیستم که عکسم مقابل سفره هفتسین روی جلدها بیایدحمیدیان ادامه داد: یک بار یک دکه دار به من گفت چرا تو روی جلد مجلات نیستی؟ تعارف نمیکنم و نمیخواهم شعار روشنفکری بدهم اما من خیلی کم روی جلد مجلات رفتم. مگر اینکه مجلات تخصصی با عکسی از فیلم باشد. از آن آدمهایی نیستم که به مبل تکیه بدهم، هفت سین جلویم باز باشد و لبخند بزنم. هیچوقت خودم را در این موقعیتها قرار نمیدهم.
این بازیگر در پاسخ به این سوال ضیاء درباره اینکه چقدر به اینکه افراد برای شهرت حاشیه درست میکنند تا ماندگار شوند اعتقاد دارد، تصریح کرد: مطلقا این را باور ندارم. باید تاریخ خواند و با تاریخ با صداقت روبرو شد. درسهایی که من از رضا کیانیان و آتیلا پسیانی آموختم درسهایی نبودند که در آنها حاشیه جایی داشته باشد.
رمز ماندگاری حاشیه نیستوی یادآور شد: برخی دوستان جوان 4 تا فیلم و چند تا سریال بازی کردند اما حالا خبری از آنها نیست. رمز ماندگاری حاشیه نیست.
حمیدیان در واکنش به اشاره ضیاء به یکی از مصاحبههایش که در آن گفته بود سینمای کشور کلا دو بازیگر مرد و دو بازیگر زن دارد، گفت: نخواه از آنها اسم ببرم. همه منتظرند آدمها در موقعیت برنامه زنده قرار بگیرند و دشمنتراشیها و حاشیهها شکل بگیرد. من هم آدم صریحی هستم. البته درباره تئاتر که فضای مهجوری دارد اینگونه نیست.
این بازیگر که سریال «پرده نشین» را روی آنتن دارد، تأکید کرد: اما با دورهمیهای مرسوم و ناموزون آدمها انتخاب میشوند که فیلم بازی کنند. من اگر انتخاب شدم لطف کارگردانها به خاطر امکاناتی که فکر میکنند من دارم بوده. گرچه نمیدانم پاسخگوی آنها بودهام یا خیر. اما بعضیها با فکر کردن به بازیگری میگویند به به، بازیگری یعنی عکس روی جلد و ماشین بدون سقف و افتخار کردن مامان و بابا و جاده شمال که همه از دیدن ما هیجان زده شوند.
پیاده روی میکنم و مترو سوار میشوموی یادآور شد: اما من زیاد پیاده میروم و گاهی در این پیادهرویها بهروز افخمی را هم میبینم. سوار مترو هم میشوم. این را نمیگوی تا همه بگویند به به چه هنرمند مردمی. بلکه من از ترافیک تهران عاجز هستم و وقتی از پیاده روی خسته شوم سوار مترو میشوم.
در ادامه برنامه گفتگویی با مادر و پدر حمیدیان پخش شد که پدر او در این گفتگو گفت: وقتی بابک به دنیا آمد من دو هفته بعد عازم جبهه شدم. البته قبل از اینکه به جبهه بروم ما دختر میخواستیم. با این حال با به دنیا آمدن بابک به هیچ وجه ناراحت نشدم. تنها فکر میکردم در دنیای امروز دخترها تکیهگاه بهتری برای خانواده هستند.
عسگرپور گفت پسرت یکی از پدیدههای سینمای ایران میشودوی افزود: بابک بچه شوخی بود. در دوران راهنمایی بود که آرام آرام به نمایش و تئاتر واکنش نشان داد. احساس میکردم او نمیخواهد درس بخواند اما نگاهی به پیشرفت دارد. بعدها آقای عسگرپور به من گفت پسر شما یکی از پدیدههای سینمای ایران خواهد بود.
پدر حمیدیان در بخش دیگری از گفتگویش با «بعضیا» تأکید کرد: ابراهیم حاتمی کیا کارشناس فیلم جنگی است. من به اسم اصغر وصالی کاری ندارم اما او کار بزرگی انجام داد و «چ» هم فیلم خوبی بود.
او در پایان گفت: دوست دارم اوج موفقیتهای بابک را ببینم و او را در اوج آرامش ببینم.
مادر حمیدیان نیز تنها به این جملات بسنده کرد: پسرم دوستت دارم. به تو افتخار میکنم. امیدوارم قدر جایگاهت را بدانی و حرمت مردم را درست پاسخ بدهی.
حمیدیان پس از پخش حرف های والدینیش گفت: پدر آدم صریح و منطقی است و کیف کردم وقتی حرفهایش را شنیدم گرچه از برخی از آنها خبر نداشتم. من اینی شدم که هستم میدانم کمم و کوچکم پدر.
ضیاء نیز خطاب به حمیدیان از او خواست چشمهایش را ببندد تا به او نشان دهد که مادرش بیشتر درباره چه چیزی حرف میزد؟
بابک حمیدیان در این برنامه در پاسخ به چرایی گذاشتن کلاه بر روی سرش گفت: معمولا در فصل زمستان به دلیل سرمای هوا کلاه روی سرم می گذارم. موهایم ریخته است و پیشانی بلندم یکی از دلایل گذاشتن کلاه بر سرم است.
وی در ادامه افزود: دلیل این اتفاق بیماری سرطان نیست. متاسفانه چند وقتی است که این بیماری گریبان جامعهی هنری را گرفته است. حسین معززی نیا منتقد بی حاشیهی سینما و همه کارهی مجلهی بیست نیز بر اثر همین بیماری روی تخت بیمارستان خوابیده است.
سپس بغض
بابک حمیدیان شکسته شد و اظهار داشت: حسین یک کودک دارد و همسر او دختر شهید آوینی است؛ حسین تنها ستون خانواده اش است؛ خواهش میکنم به خاطر بچهاش برای او دعا کنید. لعنت به بیماری سرطان که همچون بلا به جان بسیاری از افراد افتاده. از همین جا برای انوشیروان عزیز هم آرزوی سلامتی میکنم.
وی ادامه داد: ما فرد مبتلا به سرطان در خانوادهمان نداریم اما به خوبی افراد درگیر این بیماری را درک میکنم. انسانهای خوب نباید درگیر چنین مشکلاتی شوند؛ نمیدانم چرا سرطان همیشه به دنبال هنرمندان میآید؛ مجید بهرامی هم سالها با این بیماری جنگید و بعد هم به جایی رفت که مسلما از دنیای ما بهتر است. خدارحمتش کند.
سوپر استار سینما نیستمبازیگر فیلم "چ" بیان کرد: من خودم را سوپر استار سینما نمیدانم و به نظرم در سینمای ایران به جز 4 الی 5 نفر سوپر استار واقعی نداریم. معیارهای عمومی ستاره سینما بودن محبوبیت، مردم پسند بودن و تاثیر گذاری در فروش یک فیلم است. بازیگرانی چون بهرام رادان، محمدرضا گلزار و
شهاب حسینی از ستارگان سینمای ما هستند.
این بازیگر عنوان کرد:
حمید فرخ نژاد هم برای من بازیگر متفاوت و خاصی است که بازیاش را میپسندم و مطمئنم کسی مثل
شهاب حسینی با وجود محبوبیت دوست ندارد سوپر استار صدایش کنند.
وی افزود: مردم در کوچه و خیابان مرا با نام این صدا میکنند و با این وضعیت من سوپراستار نیستم.
بازیگر فیلم "قدمگاه" در خصوص حادثهای که بر سر صحنهی یک فیلم برایش پیش آمده بود، گفت: در فیلم "برف" مشغول بازی در ارتفاعات زیاد بودم که ناگهان سقوط کردم و سه مهرهی کمرم شکست؛ در آن زمان تا مرز قطع نخاع پیش رفتم ولی با این حال تئاتر بازی میکردم.
وی عنوان کرد: الان وضعیت جسمی ام خوب است اما سرما اذیتم میکند ولی بازیگری با ریسک هایش جذاب میشود!
اهل سینمای کت و شلوار پوش با ماشین شاسی بلند نیستمحمیدیان اذعان کرد: سینمایی که من در آن بازی میکنم سخت است. سینمای کت و شلوار پوشیده و ماشین شاسی بلند نیست و مردم هم این سینما را پذیرفتهاند.
عربنیا و حاتمیکیا تفاوت نگاه داشتند اما همسو شدند
وی در پاسخ به سوال ضیاء درباره تنشهای ابراهیم حاتمی کیا و فریبرز عربنیا در فیلم «چ» اظهار کرد: اگر بخواهم واژهها را تلطیف کنم، بین آنها تفاوت نگاه وجود داشت. اما سرانجام همسو شدند و این در خروجی فیلم و به استناد پشت صحنه مشخص است. من هم در آن فیلم تیمی داشتم که شامل بچههای جوان بود و با هم عشق بازی کردیم و دلتنگشان میشوم. من به آنها یادآوری کردم که وقتی وارد فضای فیلم «چ» میشوید اینجا دهه 60 است. بچههای من در «چ» بی نظیر هستند و فقط حضور ندارند. بلکه پر از رنگ و خون و باور هستند. من به همه سلام میدهم و مدیونشان هستم.
وی در این باره که چرا گرفتن نخستین سیمرغش از سال 82 و ایفای نقش در فیلم «قدمگاه» تا سال 92 و «چ» و «رستاخیز» 10 سال طول کشیده است، گفت: من اولین جایزهام را برای فیلم «ریسمان باز» گرفتم که با پژمان بازغی همبازی بودم. این 10 سال طول کشیدن به معنای این است که مسیر بازیگری مسیر پررنجی است و به مرور در دل مسیر پررنج بازیگری است که انسان پخته میشود، من هم چند بار کاندید شدم. البته این موضوع به معنای این نیست که اگر بازیگری بار اول بازی کرد وسیمرغ گرفت یعنی رنج نکشیده است. مثل رویا نونهالی که برای فیلم «بوی کافور عطر یاس» سیمرغ بازیگر زن را گرفت. این موضوع به پتانسیل نقش و چشمهایی که میدرخشید.
حمیدیان با اشاره به فیلمهایی چون «بی پولی» و «اسب حیوان نجیبی است» افزود: دوست دارم با آدمهایی که هنوز مهجورهستند کار کنم.
در جوایز خانه سینما لابی هم میشوداین بازیگر در پاسخ به اینکه آیا اهدای جوایز سیمرغ بر اساس لابی صورت میگیرد یا خیر، گفت: من در جشن خانه سینما انتظار داشتم برای «چ» و «رستاخیز» جایزه بگیرم. اما حمیدرضا آذرنگ جایزه را برد که من به او تبریک میگویم و بازیاش در «ملکه» خیلی خوب بود اما من کاندید هم نشدم. اگر چند سال پیش این اتفاق میافتاد اعتراض میکردم اما حالا بزرگتر شدهام.
وی افزود: فردای سیمرغ گرفتن هم به اساتیدی چون گلمکانی و عیاری زنگ زدم و آنها گفتند من 7 رای مثبت داشتهام. ایفای سه نقش ابن زیاد، یزید و اصغر وصالی در یک جشنواره، چرخش جذابی است اگر صادق باشیم. من به این چرخشها میبالم. شاهین شجری کهن منتقد به من گفت تو پرسونا نداری و وقتی به تو فکر میکنیم با نقش خاصی به یادت نمیآوریم. من از پرونده کاریام در سینما دفاع میکنم.
حمیدیان تصریح کرد: باور کن که قبول کردن نقشهایی مثل ابن زیاد و یزد خیلی سخت است. کسی از من پرسید به نظرت ابن زیاد تو بهتر است یا فرهاد اصلانی در «مختارنامه»؟ همه میدانیم اصلانی بازیگر درجه یکی است اما این را هم میدانیم که او در یک سریال فرصت بالا پایین کردن نقش را داشته اما من فرصت کمی داشتم. نقش یزید را ابتدا قرار بود یکی از رفقای ستارهمان بازی کند و من اصلا خبر نداشتم قرار است پیشنهاد بازیاش به من داده شود. اما به تصمیم درویش وارد آن فضا شدم.
قرار بود یزید را یک ستاره بازی کندوی از ذکر نام آن ستاره خودداری کرد و گفت: من او را دوست دارم و نمیخواهم فکرکند که من جایش را گرفتهام. من برای 3 نقش یک سیمرغ بلورین گرفتم و این خیلی جذاب است. حالا دیگر از کسی دلگیر نیستم. گرچه اگر زمانی که دانشجوی تئاتربودم کسی به من میگفت قرار است در آینده چنین اتفاقی بیفتد از ذوق سکته میکردم.
این بازیگر که پرکارترین بازیگر مرد جشنواره فیلم فجر امسال خواهد بود، گفت: اینکه عنوان مهمی نیست. من با لابی و پیشنهاد و فشار و پول و هیچی وارد این عرصه نشدم.
در ادامه کلیپی از پیاده روی زائران به کربلا برای اربعین پخش شد که ضیاء آن را نذری گروه «بعضیا» برای امام حسین (ع) معرفی کرد.
کتاب خواندن آرامم میکندبازیگر فیلم "هیس دختر ها فریاد نمی زنند" اظهار داشت: بازیگری نیازمند مطالعات میدانی فراوانی است. چند هفته پیش نمایشگاه کتابی دایر بود و مردم خیلی بیتفاوت از کنار بیلبوردهای شهر میگذشتند، مردم ما کتابخوان نیستند و این وظیفهی مسئولان است که با سیاست درست این اشتیاق را در مردم به وجود آورند.
وی ادامه داد: فوتبال و کشتی در کشور ما برای مردم بسیار جذاب تر از سینما و تئاتر است و مردم از قهرمانی یک فرد بسیار بیشتر از اسکار گرفتن خوشحال می شوند و این موضوع از فرهنگ ما سر چشمه می گیرد.
بازیگر سریال "به کجا چنین شتابان" گفت: من مردم را به کتابخوانی دعوت میکنم، خواندن کتاب به من آرامش میدهد و شعرهای حافظ، سعدی و نوشتههای شکسپیر در من حال خوبی ایجاد میکند.
در دبیرستان از علاقه ام باز ماندمحمیدیان در خصوص شروع بازیگری اش عنوان کرد: از دوران راهنمایی بازیگری را آغاز کردم و پشت بام خانهی پدری محل تمرینم بود همسایههای آن زمان مهربان تر و با حوصله تر بودند و به همین دلیل من را دعوا نمیکردند.
وی در ادامه افزود: در دبیرستان علاقهمند به رشتهی انسانی بودم اما با رفتن به رشته تجربی از علاقه ام باز ماندم. همیشه با زیست گیاهی و جانوری مشکل داشتم و طالب آموختن زبان بودم و هستم. ان شاالله در سال جدید آموختن زبان را شروع خواهم کرد.
هر روز کار با حاتمی کیا یک تست بازیگری است بازیگر فیلم "چ" پیرامون کارکردن با
ابراهیم حاتمی کیا گفت: بسیاری از مصاحبههای من در مورد حاتمی کیا دچار تغییرات زیادی شده است. کار کردن با حاتمی کیا در عین چالش و سخت بودن جذابیتهای خاص خودش را دارد.
وی ادامه داد: سکانس های روز بعد را پایان کار روز قبلش تمرین میکردیم و هر روز کار با
حاتمیکیا مثل یک تست بازیگری میماند.
این بازیگر بیان کرد: اینکه بازیگران بزرگ و کارگردانان بزرگ با هم کار نمی کنند یک دروغ است و من قبولش ندارم. مثلا فرخ نژاد و فرهادی با هم کار کرده اند. من نیز با کارگردانانی چون حاتمی کیا، مهرجویی، بنی اعتماد و درویش همکاری کرده ام؛ چیزی که در جوانی نمیتوانستم پیش بینی اش کنم و آرزویم بازی در فیلم اصغر فرهادی است.
علی دایی پیراهن شماره 10 منطقه 6 ر اتن من کرد بازیگر فیلم "ماهی و گربه" عنوان کرد: من علاقهی زیادی به فوتبال داشتم و روزی درخشان و علی دایی به مدرسهی ما آمدند من هم با تعجب به آقای قد بلندی که پیش از آن در تلویزیون دیده بودمش نگاه میکردم؛ جالب است بدانید "علی دایی" پیراهن شماره 10 منطقه 6 را تن من کرد.
وی افزود: بیشتر طرفدار بازیکنان خارجی هستم اما علی دایی برایم چیز دیگری است و عکسی با آن دارم که مادرم پیش خودش نگه داشته است.
حمیدیان خطاب به علی ضیا گفت: برنامه تان خیلی سرد است، از ما که گذشت برای دیگران اسباب گرمای بیشتری فراهم کنید و ضیا هم در پاسخش گفت: گرمای برنامهی ما در گفتگوهایش ایجاد میشود.
بنابراین گزارش پس از پخش مصاحبهای از همسایگان بابک حمیدیان وی اظهار داشت: بچه که بودم به دلیل شباهت زیاد میوه فروش سر کوچه مان به یک فوتبالیست خارجی فکر میکردم که او همان بازیکن خارجی است. من حتما به محلهی قدیمیمان سر خواهم زد و دست تک تک همسایگان را خواهم بوسید.
وی ادامه داد: آرمان من امید است و اگر به جای اصغر وصالی بودم حتما به جنگ می رفتم. بابک حمیدیان بودن کار آسانی است و افراد باید الگو های خیلی بهتر از من داشته باشند.
بازیگر فیلم "برف" عنوان کرد: به اندازهی فیلم هایم جسورم و به دلیل رانندگی بد بعضی از افراد و رعایت نکردن قوانین و حقوق دیگران توسط آنها رانندگی نمیکنم. بهترین راه برای آموزش بازیگری تحصیلات دانشگاهی و بعد از آن مطالعه و تجربه است.
وی در خصوص کار جدیدش گفت: در حال حاضر مشغول ایفای نفش در فیلم "من دیهگو مارادونا هستم" هستم که برای جشنواره فجر تهیه میشود و یک تئاتر متفاوت تلفیقی با هنرهای تجسمی هم کار میکنم.
بابک حمیدیان در پایان خاطر نشان کرد: آرزوی سلامتی و آرامش برای خودم و همه دارم و از دوستان پشت صحنه تشکر میکنم.
انتهای پیام/رس
برنامه که فوق العاده بود. با تشکر از جناب ضیا و همکاران محترمشون.