امیر قلعه نویی هرگز پای هیچ بازیکن خودی را در ناکامی هایش باز نکرد. نه در استقلال که در سپاهان و تراکتورسازی هم به این روش کم و بیش مومن ماند. البته به استثناء ناکامی در تیم ملی که همیشه سعی میکند زیرکانه پنالتی گل نشده مهدویکیا را عامل بدشانسی اش معرفی کند.
با این وجود امسال و در لیگ چهاردهم، دورانی که طبیعتا میبایست پخته ترین دوران قلعه نویی به حساب بیاید او اشتباهی را مرتکب شد که دور از انتظار بود. او از ابتدای لیگ تا امروز همواره یکی از معضلات اصلی تیمش را به نا آماده بودن ملی پوشانش ربط می داد. ستاره هایی که بار اصلی تیم به روی دوش آنهاست اما سرمربی تیم چه با دلیل چه بی دلیل به آنها می تازد. در ابتدا تصور بر این بود قلعهنویی با این حربه قصد تهییج آنها را دارد اما شدت انتقادات هر روز بیشتر از روز قبل شد و این به آن معنا بود که نیت چیز دیگری است.
مربی ای که یک دهه قبل بازیکنانی را در تیمش داشت که به مراتب بیشتر از مهرزاد معدنچی اشتباه میکردند و او معلم وار از کنار آنها می گذشت حالا ملی پوشانش را سیبل قرار داده و خروجی این رفتار دور از انتظار چند دستگی ای است که در استقلال به وجود آمده است.
آندرانیک تیموریان که فصل قبل یکی از ستونهای اصلی فوتبال فیزیکی و ضربه ایستگاهی محور استقلال به حساب می آمد و به واسطه درخشش او بود که قلعه نویی راحت قید نکونام را زد، امسال آنقدر مورد نقد قرار گرفت که حالا عنوان میشود دیگر او را با پیراهن آبی نخواهیم دید. امیرحسین صادقی در وضعیتی مشابه قرار گرفته و به عنوان کاپیتان تیم در روزی که استقلال فاتح بازی با راه آهن شده مورد هجوم سکوها قرار می گیرد. هاشم بیک زاده که وضعیتی همانند صادقی دارد صریحا اعتراف میکند زیر فشار است و ترجیح می دهد دیگر در استقلال بازی نکند.
اگرچه در مورد کیفیت این ملی پوشان و افت فاحش آنها نسبت به فصل قبل حق تا حدودی با قلعه نویی است اما او به عنوان مربی و حامی چه کمکی به بازگشت این بازیکنان کرد؟ شش ماه از پایان جام جهانی گذشته و هنوز در دعوای قلعه نویی و کیروش این بازیکنان هستند که قربانی میشوند. امیر برای اثبات این انگاره که کیروش باعث افت ملی پوشان شده هر هفته یک سناریو تازه علیه ستاره های تیمش به راه می اندازد و ثمره این مدیریت همینی میشود که امروز استقلال با آن دست به گریبان شده است.
امیر بعد از ده سال به جای آنکه بر تجربه اش بیافزاید همان اشتباهاتی را میکند که تنها از یک بی تجربه انتظارش می رود. پروین تنها یک مهرزاد معدنچی داشت تا بهانه و مستمسک او برای توجیه شکست در آخرین روزهای حضورش باشد اما قلعه نویی همه فرمانده های لشکرش را به صف کرده و یک به یک سر میزند. بدون رحم. بی اعتنا به آینده. خالی از هر سبک و سنگین کردن.
بدون
تردید پس از خروج نکونام، رحمتی و حالا آندو و احتمالا امیرحسین صادقی
استقلال تیم بهتری نسبت به قبل نخواهد شد چرا که پتانسبل فوتبال ما آنقدر
نیست که به این سادگی جانشینی برای این قربانیان لچ و لج بازی یافت شود و
در مجموع این خبر خوبی نیست برای آنهایی که تصور می کردند قلعه نویی بیست
سال بعد مربی به مراتب بهتری نسبت به دهه هشتاد خواهد شد.