شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛


روزی امیری به قصد تفریح به بوستانی رفته بود؛ از دور یکی از علما را دید که به سمت او می آید. او را شناخت، اما به نوعی نگاه می کرد که گویا او را نشناخته و نمی داند او کیست.
چون عالم نزدیک شد، امیر گفت: عجب! شما بودید که می آمدید؟! من از دور خیال کردم حماری است که می آید.
عالم گفت: جناب امیر! من هم از دور که شما را می دیدم، خیال می کردم آدمی این جا نشسته است!
برگرفته از کتاب «لطیفه های اسلامی» ص ۵۱

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار