مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛در ابتدا ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را میخوانید که مطلبی را با عنوان«از خودمان به خودمان!»به قلم حسین شریعتمداری به چاپ رساند:روز یکشنبه دوم آذرماه در یادداشتی با عنوان «برای هیچ بیهوده مپیچ»! به
اسناد و شواهدی از چالش هستهای نزدیک به 13 ساله کشورمان اشاره کرده و
نتیجه گرفته بودیم «دستیابی به توافقی که پایانبخش این چالش باشد، نه فقط
دوراز انتظار، بلکه به یقین ناممکن است» این پیشبینی کیهان که دلایل و
اسناد غیرقابل خدشهای پیوست آن بود، با اعتراض جریاناتی روبرو شد که
رسیدن به «توافق نهایی» در وین را بسیار نزدیک ارزیابی میکردند و نگاه
کیهان را «بدبینانه»! و «به دور از واقعیت»! میدانستند.گفتنی است
همان روز، خبرنگار شبکه تلویزیونی ZDF آلمان که برای مصاحبه به کیهان آمده
بود و از متن یادداشت مورد اشاره خبر داشت، پرسید؛ «چرا با این قاطعیت
پیشبینی میکنید که مذاکرات ایران و 5+1 هرگز به نتیجه نمیرسد»؟ و پاسخ
ما، این بود که «مذاکرات یاد شده فقط تابلو و پوشش هستهای دارد و حریف از
این مذاکرات اهدافی غیرهستهای را دنبال میکند» و این که «نمایندگان
آمریکا و اروپا در جریان مذاکرات اگرچه ظاهرا چشم به میز مذاکره دوختهاند
ولی نگاه آنان با نگرانی در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، افغانستان، مصر،
اردن، عربستان، آمریکای لاتین و... پرسه میزند و از کابوس وحشتناکی که
اقتدار رو به رشد جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام برای آنها آفریده است،
دلهره دارند.بنابراین، موضوع اصلی مذاکره از نظر آنان، اقتدار پرشتاب
ایران اسلامی است و نه تولید احتمالی یک بمب هستهای.و اما، نتیجه
مذاکرات وین در پایان ضربالاجل 3 آذر - 24 نوامبر - همان بود که از قبل به
آسانی قابل پیشبینی بود... و دراینباره گفتنیهایی هست که به مواردی از
آن بسنده میکنیم.
1- در تلاش بیوقفه و کار متراکم و پرحجم تیم هستهای
کشورمان برای تأمین منافع نظام و احقاق حقوق نادیده گرفته شده ملت جای
کمترین تردیدی نیست ولی درباره نگاه آنان به نتیجه مذاکرات وین 8 تفاوت نظر
جدی وجود دارد. آقای دکتر روحانی در مصاحبه تلویزیونی دوشنبه شب خود -
3آذرماه- نتیجه مذاکرات را «یک پیروزی بزرگ»! نامید و آقای دکتر ظریف در
کنفرانس خبری بعد از پایان مذاکرات در وین اعلام کرد «احساس میکنم مردم
ایران همهچیز به دست آوردهاند»! و... در این خصوص باید گفت؛ ما نیز بر
این باوریم که نتیجه مذاکرات وین 8 «یک پیروزی بزرگ» بوده است ولی نه از آن
زاویه نگاه و با آن تعریف از «پیروزی» که رئیسجمهور و وزیرامور خارجه
کشورمان در نظر داشته و مطرح کردهاند. آقایان؛ پیروزی تیممذاکرهکننده را
در «دستاوردها»ی مذاکره میدانند و ما معتقدیم، مذاکرات غیر از اثبات
غیرقابل اعتماد بودن آمریکا دستاوردی نداشته است و از آنجا که بینتیجه
بودن مذاکرات به علت مقاومت و خودداری تیم مذاکرهکننده در مقابل باجخواهی
حریف بوده است، تیم کشورمان را «پیروز» و مقاومت آنان را درخور تقدیر
میدانیم و بدیهی است که تفاوت این دو نگاه اگر از زمین تا آسمان نباشد!
فاصلهای نزدیک به همین حد و اندازه دارد و باید گفت، «مقاومت» تیم کشورمان
در مقابل باجخواهی حریف که یک واقعیت است، بسیار ارزشمندتر از برشمردن
دستاوردهایی است که واقعیت ندارد! همین دیروز، رهبرمعظم انقلاب در دیدار
عالمان دینی جهان اسلام با اقتدار فرمودند «در قضیه هستهای، آمریکا و سایر
کشورهای استعمارگر اروپایی دور هم جمع شدند و از همه نیروهای خود استفاده
کردند که جمهوری اسلامی را به زانو درآورند، اما نتوانسته و نخواهند
توانست».اکنون جای آن است که به آنچه روز سوم آذرماه در پایان مذاکرات وین 8 اتفاق افتاده است نگاهی - هرچند گذرا - داشته باشیم. بخوانید!
2-
در پایان مذاکرات وین8 که قرار بود «توافق نهایی» را در پی داشته باشد،
طرفین مذاکره پذیرفتند «توافق ژنو» که یکسال قبل حاصل شده بود برای 7ماه
دیگر - 10 تیرماه 94 - اول جولای 2015- تمدید شود. درباره ماهیت و محتوای
توافقنامه ژنو و کلاهگشادی که از آن طریق بر سر فعالیت هستهای کشورمان
گذارده بودند، پیش از این، تفسیرها و گزارشهای مستندی داشتهایم و در این
مختصر، فقط به برخی از مهمترین «امتیازات نقدی» که دادهایم و «وعدههای
نسیهای» که در قبال آن گرفتهایم اشاره میکنیم. مطابق توافقنامه ژنو،
غنیسازی 20 درصد خود را متوقف کردیم (امتیاز نقد)، اورانیوم 20 درصد
غنیشده خود را اکسیده کردیم(نقد) فرآیند تحقیق و توسعه هستهای کشورمان را
که به تحقیق روی سانتریفیوژهای پیشرفته P8 با ظرفیت جداکنندگی 24سو- SWU -
رسیده بود، به تحقیق روی سانتریفیوژهای P1 و نهایتا P2 تنزل دادیم (نقد)،
ادامه ساخت رآکتور آب سنگین اراک - R40 - را متوقف کردیم (نقد) و
فعالیتهای در حال انجام دیگری که متوقف و یا به سطح پایینی کاهش دادیم.
اما در مقابل چه گرفتیم؟ با جرأت میتوان گفت؛ فقط یک مشت «وعدههاینسیه» که تاکنون به هیچیک از آنها عمل نشده است. ممکن
است دوستان محترم ما به آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکه شده کشورمان
اشاره کنند. 4/2 میلیارد دلار در شش ماههاول، 2/8 میلیارد دلار در تمدید
چهار ماهه دوم و برای تمدید 7 ماهه آینده نیز قرار است به ازای هر ماه 700
میلیون دلار از داراییهای مسدود شده خودمان را آزاد کنند. همانگونه که
ملاحظه میشود، حریف هیچ امتیاز نقدی به ما نداده است، بلکه بخش بسیار
اندکی از داراییهای خودمان را که از قبل مسدود کرده - بخوانید دزدیده بود -
به جمهوری اسلامی ایران باز گردانده است، آنهم به گونهای که دسترسی
کشورمان به این داراییها با چند اما و اگر و شرط و شروط همراه بوده و هست
که در کیهان چهارشنبه 28 آبانماه، طی گزارشی با عنوان «هزار و یک شرط حریف
برای پولهای آزاد شده در توافق ژنو» به آن پرداختهایم.
بنابراین به
وضوح میتوان دید که در توافقنامه ژنو - یعنی همان که 7 ماه دیگر تمدید شده
است - نه فقط هیچ امتیازی به دست نیاوردهایم، بلکه امتیازهای نقد فراوانی
به حریف دادهایم. تا آنجا که دو روز پیش اوباما با صراحت اعلام کرد،
«توافقژنو» به طور قطع پیشروی برنامه هستهای ایران را متوقف کرده
بنابراین یک توافق موفق بوده است» و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با
اشاره به همان توافق ژنو به کنگره اطمینان میدهد که «سانتریفیوژها
نمیتواند به روند پیشین بازگردد» و تاکید میکند «احمق خواهیم بود اگر
بخواهیم شرایط امروز را ترک کنیم و به عقب برگردیم» و دهها اظهارنظر مشابه
دیگر از سوی مقامات رسمی آمریکا که شرح آن به درازا میکشد.
3- حالا به
نتیجه مذاکرات وین8 برمیگردیم لطفا دقت کنید! در مذاکرات پایانی وین،
توافق ژنو برای 7ماه دیگر تمدید شده است. یعنی امتیازات نقدی که داده بودیم
برای 7ماه دیگر به قوت خود باقی است بیآن که بعد از 7ماه قابلبازگشت - و
یا به آسانی و بدون هزینه کلان قابل بازگشت- باشد. آیا این نتیجه را
میتوان «پیروزی» نامید؟!نکته درخور توجه آن که با نگاهی دقیقتر
نمیتوان گفت مذاکرات وین 8 بینتیجه بوده و «توافقی» در پی نداشته است!
چرا که تمدید 7ماهه توافق ژنو، «یک توافق» است و اگر توافق ژنو را «توافق
بد» - بخوانید فوقالعاده بد- بدانیم که هست، باید گفت؛ در وین 8 «یک توافق
بسیار بد»! و نه فقط «بد» را پذیرفتهایم. اما در مقابل چه امتیازی
گرفتهایم؟! ماهی 700 میلیون دلار از دارایی بیش از 100 و دهها میلیارد
دلار خودمان را که مسدود کردهاند!
آقای روحانی میفرمایند؛
سانتریفیوژها میچرخند! ولی توضیح نمیدهند که چه تعداد از آنها میچرخند و
چه تعداد از چرخش افتادهاند!میگویند تحقیق و توسعه R&D ادامه دارد و
نمیفرمایند در چه سطحی؟! و چه بخشی از آن متوقف شده است؟! اظهار میدارند
رآکتور آبسنگین اراک باقی میماند ولی توضیح نمیدهند که مطابق توافق
ژنو، افزودن تجهیزات جدید (ساخت و تکمیل) آن متوقف شده و مطابق همان توافق
قرار است قلب رآکتور اراک تعویض گردد و یا خروجی پلوتونیوم آن فیلتره شود!
و... اما ماجرا به همین نقطه ختم نمیشود. بخوانید!
4- آزادسازی مبالغی
که حریف به عنوان یک امتیاز! روی آن مانور میدهد، فقط بخش بسیار اندکی از
داراییهای مسدود شده خودمان است نه آن که از کیسهحریف آمده باشد! گفتنی
است در مرحله اول توافق ژنو 4/2 میلیارد دلار از بیش از 100 میلیارد دلار
دارایی مسدود شده خودمان در آن زمان به اصطلاح آزاد شده بود و در مرحله دوم
که 2/8 میلیارد دلار آزاد میشد، میزان داراییهای مسدود شده کشورمان به
130 میلیارد دلار رسیده بود یعنی در دور اول 4/2 میلیارد آزاد کردند و در
عوض 30میلیارد دلار دیگر را بلوکه کردند! و قس علیهذا...
5- در حالی که
متأسفانه دولت محترم در کنار مذاکرات هستهای برنامه موازی -PLAN B- دیگری
ندارد، حریف با وجود امتیازات نقد فراوانی که گرفته است، چند برنامه موازی
دیگر را برای پیشبرد اهداف باجخواهانه خود با جدیت دنبال میکند که یکی
از با اهمیتترین آنها پروژه کاهش قیمت نفت با همکاری مستقیم
-بخوانیدنوکریمستقیم- دربار آلسعود است. آمریکا طی دو ماه اخیر با
عملیاتی کردن این پروژه قیمت نفت را از 120 دلار در هر بشکه به 80 دلار
رسانده و پیشبینی میشود که این روند تا کاهش 70 دلار ادامه یابد. حالا به
این محاسبه سرانگشتی و بسیار روشن و بدیهی توجه کنید.
میزان فروش نفت
کشورمان روزانه یک میلیون بشکه است یعنی در صورت عدم کاهش قیمت نفت درآمد
نفتی جمهوری اسلامی ایران طی 7 ماه آینده مبلغ 25میلیارد و 200 میلیون
دلار بود. اما با کاهش 40 دلاری در هر بشکه، مبلغ 8میلیارد و 400میلیون
دلار از درآمد نفتی ما طی 7 ماه آینده کاسته میشود یعنی، طی 7ماه آینده
الف: مبلغ 4/2 میلیارد دلار از داراییهای خودمان را آزاد میکنند ب: در
مقابل اما دهها میلیارد دلار از داراییهای جدید نفتی کشورمان را بلوکه
میکنند و ج: 8/4میلیارد دلار نیز از درآمد نفتی ایران میکاهند! به بیان
دیگر همین امروز دو برابر آنچه که قرار است بگیریم را از دست دادهایم!
اکنون باید پرسید؛ در کنار مذاکرات هستهای، چه برنامه موازی دیگری تدارک و
طراحی کردهایم؟! و آیا به همین علت نیست که تنها راه پیش روی را ابراز
امیدواری به مذاکرات هستهای میدانیم؟! امیدی که روند یکسال و نیم گذشته
نشان از «واهی» بودن آن دارد و انتظار میرود دولت محترم در کنار مذاکرات هستهای، برنامههای موازی دیگری نیز طراحی کرده و به میدان آورد.
ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به مطلبی با عنوانی«یکی جواب کری را بدهد!»نوشته شده توسط حسین قدیانی اختصاص یافت که در ادامه میخوانید: دوشنبهشب بعد از اتمام مذاکرات، جان کری نشان داد حقاً
وزیر خارجه شیطان بزرگ است و به آرمانهای صهیونیسم متعهد: «با این
توافق،امروز دنیا از سال گذشته امنتر است و تمام کشورها بویژه کشورهای
حوزه خلیجفارس و اسرائیل امنتر از گذشته هستند.» معالاسف پاسخ دندانشکن
جناب ظریف، مختصر در این جمله شد که «خوشحالیم دنیا کمتر نگران باشد»!
اساسا دستفرمان دولت اعتدال در حوزه سیاست خارجی، همین کاستن نگرانیهای
دنیا از خطرات(!) جمهوری اسلامی است اما اولا کدام نگرانی؟ ثانیا کدام
دنیا؟ ثالثا کدام خطر؟! «خوشحالیم دنیا کمتر نگران باشد» که نشد جواب دشمن!
شگفتا! نزدیک ۱۷ سال پیش، دولت اصلاحات نیز در حوزه سیاست خارجی شعار
«گفتوگوی تمدنها» را سردست گرفت بلکه از نگرانیهای دنیا(!) کم کند اما
چه بود واکنش دنیای مدنظر بعضیها، بعضیها از اصلاحاتچی گرفته تا معتدل
به آن همه شعر که درباره گفتوگوی تمدنها سروده شد؟ هیچ، دنیا یعنی حضرت
کدخدا نگرانتر هم شد و عدل، ما را گذاشت در لیست کشورهای محور شرارت! الان
هم همینگونه است و شیطان همچنان به شیطنت مشغول.
تو وقتی دنیا به این
بزرگی را خلاصه در قطر گردن اوباما، جانکری و صدالبته نتانیاهو میکنی و
خیال میکنی همه دنیا همینقدارهبندان سرگردنه هستند، نتیجه این میشود که
حتی برای «تمدید» هم که فیالواقع نظر، خواست، میل، آرزو و هدف 1+5 بوده،
از جنابعالی امتیاز میگیرند! دقت شود؛ این امتیاز، قرار بود به دشمن داده
شود در ازای لغو تحریم اما در کمال تاسف شاهد هستیم که عینا همین امتیاز
دارد به دشمن داده میشود آن هم فقط در ازای تمدید، آن هم تمدید چی؟ تمدید
خود مذاکرات! خلاصه کردن دنیا در چهره چند حرامی که اتفاقا منفور جهان و
جهانیاناند، ایضا وجیزه «هر توافقی از عدم توافق بهتر است» نتیجه آن همه
مذاکره را جز این میکرد، جای تعجب بود! تا این دو مورد اصلاح نشود، هر
توافقی به روایت جان کری متضمن امنیت بیشتر اسرائیل است. وقتی جان کری
میگوید؛ «تحریمها ماند و ایران نیز به تعهداتش عمل کرد. احمق خواهیم بود،
اگر بخواهیم شرایط امروز را ترک کنیم و به عقب بازگردیم» میخواستی
اسرائیل از توافق ژنو یا تمدید آن ناراضی باشد؟ خوب است آقایانی که دنبال
افراد همصدا با نتانیاهو میگشتند، دمی درنگ کنند در آن همه اتهاماتی که به
این و آن میبستند. آن اتهامات، خدا را خوش نمیآمد اما کدخدا را چرا !
رضایت دیگر کدخدا آنجاست که میبیند بعضیها دنیا به این بزرگی را با مساحت
کاخ سفید اشتباه گرفتهاند! از این مساله باید هم کدخدا راضی باشد! از
تمدید باید هم کدخدا راضی باشد! «تمدید» خواست دشمن بود، اما چون بعضیها
در مذاکره «تدبیر» نداشتند، کدخدا بابت عملی شدن خواسته خودش هم از بعضیها
امتیاز گرفت! واقعاً این بود آن همه آشنایی حضرات با فوت و فن دیپلماسی؟!
«خوشحالیم که دنیا کمتر نگران باشد» مال بعد از توافق کذا یا تمدید آن
نیست؛ فیالواقع از روز 22 بهمن 57 به بعد وقتی دنیا دید ملتی مثل ملت
ایران با رهبری ابرمردی چون خمینی بتشکن، شیطانشکن، خمینی «آمریکا هیچ
غلطی نمیتواند بکند» بیهیچ ترس و هراسی جلوی زورگوییهای آمریکا و
اسرائیل ایستاده و همچنان میایستد، نگرانیهایش کمتر شده. اتفاقاً توافق
کذا و تمدید آن، چون منجر به درازتر شدن زبان شیطان شده، به نگرانی بیشتر
«آزادگان عالم» منجر میشود. آری! ما وقتی میگوییم «دنیا»، منظورمان
«مستضعفین جهان»اند؛ ابنای آدم، آحاد بشریت. حال بعضیها بگویند که از نظر
دنیا، خطر، جمهوری اسلامی است یا شیطان بزرگ؟! از سمفونی جهانشمول و
غرورآفرین باریکه غزه، زمان زیادی نمیگذرد. جمهوری اسلامی حامی غزه،
فلسطین، کرانه باختری، در یک کلام مهمترین و مؤثرترین حامی قدس شریف بود و
آمریکا بزرگترین حامی اسرائیل. در آن نبرد که هنوز هم البته ادامه دارد،
دنیا طرفدار که بود؟! و علیه که؟! عجبا که از نظر دنیا، خطر همین آمریکا و
اسرائیل است، آنوقت بعضیها آنگونه پاسخ دندانشکن به جانکری میدهند!
انقلاب اسلامی ملت ایران انقلاب علیه استعمار و استبداد بود.
این برای دنیا
خطر است یا حمایت آمریکا و اسرائیل از تروریستها؟! ما 8 سال علیه تجاوز
صدام مورد حمایت همین 1+5 از وجب به وجب خاکمان با قطرهقطره خون
شهدایمان دفاع کردیم. این برای دنیا خطر است یا حمایت آمریکا از
صهیونیستهای کودککش؟! دانشمندانی چون علیمحمدی، شهریاری و احمدیروشن
برای دنیا خطرناکاند یا 2500 کلاهک اتمی اسرائیل؟! هستهای ما با
صلحآمیزترین مصارف در کنار فتوای جهانی ولیامر مسلمین جهان برای دنیا خطر
دارد یا تجارت اسلحه و بمب توسط همین کاخ سفید؟! حاجقاسم سلیمانی، مرد
اول خاکریزهای منطقه که خواب خوش را بر داعش وحشی حرام کرده، خطر برای
دنیا حساب میشود یا کسانی که با حمایت آمریکا مهمترین زیرساختهای
کشورهای منطقه را به تلی از خاک و خاکستر بدل کردهاند؟!
سیدحسن نصرالله یا
نتانیاهو؟! دنیا کدام یک را برای خود خطر میداند؟! ... و البته سلمنا!
گیرم دنیا یعنی همین اوباما و جان کری! اینها اگر تا دیروز، با ما فقط
دشمنی میکردند، امروز که زبان به تحقیر هم میگشایند! واقعیت این است که
توافق کذا و تمدید آن، دشمن را با ما دوست نکرده، بلکه زبان او را علیه ملت
ما درازتر کرده! دیگر، صحبتهای دوشنبهشب جانکری را همه شنیدند و همه
دیدند «تحریمها ماند و ایران نیز به تعهداتش عمل کرد. احمق خواهیم بود اگر
بخواهیم شرایط امروز را ترک کنیم و به عقب بازگردیم»! من از آن «سلمنا»یی
که نوشتم عذر میخواهم. بیم از آن دارم که دنیا با دیدن این صحنهها،
اتفاقا نگران شود و دلش از چیزهایی بگیرد! آخر، بعد شعر «گفتوگوی تمدنها»
در عصر اصلاحات، دنیا با خودش میگفت؛ «نکند که راست باشد و ما داریم از
دولت جمهوری اسلامی صداهای دیگری میشنویم؟!»آقای ظریف! شما وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، امید دل احرار عالم هستید و
دنیا ما را به مبارزه با آمریکا و اسرائیل میشناسد. اگر واقعا دل جهانیان
برایتان مهم است، جواب جانکری را بدهید.
حسین رویوران در مطلبی که با عنوان«خواب آشفته غرب»در ستون یادداشت روزنامه حمایت به چاپ رساند اینطور نوشت:
10 دور گفت وگوی هسته ای ایران با 1+5 در حالی به پایان رسید که با تمدید
مذاکرات، وزرای خارجه غربی با رضایت راهی پایتخت هایشان شدند. با وجود
انعطاف های متعدد، نتیجه مذاکرات قطعاً پایین تر از انتظار مردم شریف و
حتّی مسئولین ما بود. ایران پس از توافق ژنو، همکاری زیادی با آژانس داشت و
انتظار این بود که به تناسب این حجم وسیع از همکاری ها، مهم ترین خواسته
ما یعنی رفع تحریم ها عملی گردد. شاید
در میان این جماعت، وزیر خارجه آمریکا از بقیه همتایان خود راضی تر باشد
زیرا از یک سو، خرسندی متحد کلیدی خود یعنی رژیم صهیونیستی را به دست آورده
و به قول خودش هدف امنیت اسرائیل را تعقیب کرده و از سوی دیگر با خود می
اندیشد که با خرید زمان و در نتیجه فشار بیشتر، امتیازات بیشتری را اخذ
کرده است. واقعیت این است که ما در طول این مذاکرات، درس تلخی را چندباره
تجربه کردیم. کشورهایی که بیش از نیم قرن و بعضی از آنان هم بیش از دو قرن،
پیشینه عداوت با ما را دارند آشکارا نشان دادند که هم با پیشرفت و از همه
مهمتر با اقتدار ایران مخالفند و هم در این توهم به سر می برند که می
توانند با اهرم تحریم ها، ایران را ضعیف کنند. اثر
بخشی تحریم ها برای آوردن ایران بر سر میز مذاکره، توهم مضحکی است که غرب و
به خصوص آمریکا بر آن اصرار دارند. اولاً اصل این موضوع برای کشور ما یک
فرصت است و نه تهدید.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، 26 بهمن 1359 با منطق
اقتصاد مقاومتی در دیدار کفیل و مدیران وزارت نفت فرمودند: «من اعتقادم
است که اگر ما در محاصره اقتصادی یک ده پانزده سال واقع بشویم، شخصیت
خودمان را پیدا می کنیم یعنی همه مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمی
توانستند فعالیت بکنند، به فعالیت می افتند.» ثانیاً آمارهای دقیق بین
المللی که اتفاقاً از طریق رسانه ها و نشریات غربی اطلاع رسانی شده، خلاف
این واقعیت را نشان می دهد. نشریه معتبر اکونومیست در مهرماه سال جاری با
اشاره به این که از ۳۱ تحریم وضع شده علیه کشورهای مختلف طی سال های ۲۰۰۰
تا ۲۰۱۲ تنها یک تحریم موفق بوده است؛ در مورد اثر بخشی تحریم ها بر ایران
ابراز تردید کرد و نوشت تصمیم ایران برای مذاکره، به دلیلی غیر از تحریم
بوده است. ثالثاً ما در زمان جنگ تحمیلی تهدیدها را به فرصت تبدیل کردیم و
یقیناً باز قادریم تمامی تحریم های دشمنان را با الگوگیری از جنگ به فرصت
تبدیل کنیم.
یکی دیگر از اهداف کشورهای غربی در مذاکرات هسته ای، گنجاندن شروط دیگری
مانند توان نظامی و موشکی ایران است. وزیر امور خارجه آمریکا پیشتر، با
اعلام اینکه موضوع موشک های ایران در مذاکرات هسته
ای به بحث گذاشته شده بود، تصریح کرد:« تحقیقات، نوع تحقیقات و به ویژه
تحقیقات روی کلاهک ها موضوع گفت وگو بوده است». اما همچنانکه مسئولین
عالیرتبه نظامی و سیاسی ما بارها تاکید کرده اند، ایران، تنها مذاکرات را
در چهارچوب پرونده هسته ای، پیگیری می کند و همانطور که مقام معظم رهبری
فرموده اند «پرداختن به بحث موشکی ایران احمقانه است. زیرا ما اگر موشک
نداشته باشیم دیگر برای برخورد نظامی با ما مکث نمی کنند و این موشک هاست
که دشمن را سر جایش نشانده است.» تیم مذاکره کننده ایرانی باید از طرف
های غربی این سئوال را داشته باشد که کشورهایی که با ذره بین به دنبال رصد
برنامه هسته ای صلح آمیز هسته ای کشورمان هستند، خود چگونه موشک های
دوربرد با توان حمل کلاهک هسته ای را آزمایش کردهاند؟ و یا اینکه مسبب اصلی فاجعه هیروشیما و ناکازاکی که هنوز افکار عمومی جهان آن را از یاد نبرده اند چه کشوری بوده است؟ فراموش
نمی کنیم که در آذرماه 92 رئیس جمهور خودشیفته آمریکا آرزوی برباد رفته
خود، درباره صنعت هستهای ایران را این چنین عنوان کرد: «اگر گزینه ای
وجود داشت که این امکان را بوجود بیاوریم که تک تک پیچ و مهرههای برنامه
هسته ای آنها را حذف کنیم و احتمال داشتن برنامه هستهای ایران را کلاً از
بین ببریم تا در نتیجه قابلیتهای نظامی آن را هم نداشته باشند، آن را
انتخاب می کردم.» !
نیازی به گفتن نیست که تمدید مذاکرات، موضع ایران را تغییر نخواهد داد و
نه تنها خواب برچیدن صنعت هسته ای ایران تعبیر نخواهد شد، بلکه مقاومت ملت
ما در برابر زیاده خواهی ها، رویای تعبیرنشدنی آنها را به کابوس تبدیل
خواهد کرد. سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار شرکت کنندگان کنگره جهانی
جریان های تکفیری از دیدگاه علمای اسلامی، پاسخی در خور به تخیّلات طرف
غربی است تا دورنمای تمدید مذاکرات به منظور فشار و امتیازگیری بیشتر را از
ذهن خود پاک کرده و به جای آن به واقعیت روشن ایران توجه کند؛ آنجا که
فرمودند: «نمونه دیگر از ضعف دشمن، قضیه هسته ای ایران است. آمریکا و
کشورهای استعمارگر اروپایی دور هم جمع شدند تا جمهوری اسلامی ایران را در
قضیه هسته ای به زانو درآورند اما نتوانستند و در آینده نیز نخواهند
توانست.»
روزنامه خراسان مطلبی را با عنوان«6 پرسش درباره ٧ ماه تمديد مذاکرات»در ستون یادداشت روز خود به قلم سید محمد اسلامی خبرنگار اعزامی اش به وين به چاپ رساند:آیا آقای ظریف در تمدید برنامه اقدام مشترک ژنو اشتباه
کرده است؟ ممکن است هریک از ما قضاوت متفاوتی درباره آن داشته باشیم. اما فارغ از
اینکه چه پاسخی به این سوال داده ایم، مهم تر این است که چگونه به این سوال پاسخ
داده باشیم. به نظر می رسد برای پاسخ به این پرسش باید ابتدا به چند پرسش اولیه
بپردازیم.
١. پرونده هسته ای در یک
سال گذشته چه مسیری را طی کرده است؟
سال گذشته در چنین روزهایی ایران و ٦ کشور دیگر توافق
کردند تا تلاشی مشترک را برای رسیدن به یک چارچوب مشخص و عینی آغاز کنند که به رفع
تنش ساختگی بین ایران و دیگران منجر شود. توافق نامه ژنو را باید نوعی قرارداد آتش
بس موقت بین ایران و مخالفانش دانست. بنابراین مهم است بدانیم که در پایان برنامه
اقدام مشترک ژنو اساسا قرار نبوده است که پرونده سیاسی شده ایران به طور کامل حل و
فصل شود. بلکه قرار بوده است برای حداکثر یک سال آتش بس اعلام کنند و به دیپلماسی
و مذاکره فرصت دهند که احتمال دستیابی به صلح سیاسی در این زمینه را بیازماید. ٢
روز پیش مذاکره کنندگان ایرانی و طرف های مقابل شان در برابر این ٢ راهی بودند که
اعلام کنند راهی سیاسی برای حل این بحران وجود دارد یا اینکه نمی توانند یا نمی
خواهند که این گره را به جای دهان، با دست باز کنند. پاسخ آن ها این بود که آتش بس
فعلا برقرار بماند. آیا مذاکره کنندگان ایرانی از ابتدا برای اعلام تمدید آتش بس
به وین رفته بودند؟ براساس اطلاعات دریافتی به نظر می رسد که به هیچ وجه این چنین نیست.
تیم مذاکره کننده ایرانی به همان اندازه برای اعلام شکست آماده بود که برای اعلام
توافق آماده بود. چه توافقی؟ توافق بر سر یک راه حل منطقی به گونه ای که رسیدن به
نتیجه نهایی را تضمین کند. بنابراین مهم است یادآوری کنیم که از ابتدا نیز قرار
نبود در وین یک آتش بس کامل اعلام شود.
٢. قرار است در زمان
بندی جدید درباره چه موضوعاتی گفت و گو شود؟
واقعیت این است که سال های اخیر به دلیل توهم ایران هراسی
در عرصه بین المللی و برخی اقدامات در سیاست خارجی پیشین، اساسا یک مفاهمه مشترک عینی
بر سر پرونده هسته ای وجود نداشت. اما در یک سال گذشته ایران و ٦ کشور مورد مذاکره
درک کرده اند که چه بخشی از گفته های پیشین شان صرفا اعلام مواضع دیپلماتیک و کدام
بخش اعلام سیاست های قطعی است. اکنون دیگر از مرحله ناز و کرشمه های دیپلماتیک
گذشته ایم. واقعیت این است که در آذر ماه جاری ٢ طرف مذاکره، ایران و ٦ کشور، می
توانستند مذاکرات را پایان یافته اعلام کنند. در این شرایط قطعا ایران تصمیم های از پیش اتخاذ شده را اجرایی می کرد.
اما برداشت همه جانبه این بود که صورت مسئله بعد از یک سال دقیق، جزئی و صریح روشن
شده است و اکنون سطح مذاکرات از اعلام مواضع صرف به تلاش های چند جانبه برای دستیابی
به فرمول های مشخص رسیده است.
٣. آیا کسی از محتوای
مذاکرات و جزئیات آن خبر دارد؟
با همه این ها آیا کسی می داند که جزئیات مذاکرات چه
بوده و یا قرار است از این به بعد چه باشد؟ خیر. به جز سران کشورها و مذاکره
کنندگان ارشد (آن هم نه مذاکره کنندگان همه ٧ کشور) هیچ کسی چه در ایران و چه در
کشورهای مقابل چیزی بیش از عناوین کلی موضوع مذاکرات شامل ١) موضوع غنیسازی
اورانیوم و سطح آن، ٢) موضوع بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و
قواعد آن و ٣) موضوع لغو تحریمهای غربی و جدول
زمانبندی آن نمی داند. این را برای آن هایی گفتیم که منتظر گزارش های نیویورک
تایمز و المانیتور و مانند این ها هستند. این را برای آن ها می گوییم که در ماه های
گذشته پی در پی مدعی می شدند که دولت دکتر روحانی و تیم مذاکره کننده توافق پشت
پرده ای را انجام داده اند و منتظر مهیاشدن شرایط برای اعلام آن هستند. البته باید
بی پرده بگوییم که ضمن اعتماد به تمامی اعضای تیم مذاکره کننده، هیچ کسی نمی تواند
خود را از اشتباه مصون بداند. مذاکره کنندگان ما هم معصوم نیستند. اما انتقاد
مغرضانه را نباید با انتقاد منصفانه و فنی و حساب شده اشتباه کنیم.
4. آیا ما در مذاکرات به کشورهای 1+5 به ویژه آمریکا
اعتماد داریم؟
با این حال اگرچه کسی از جزئیات مذاکرات مطلع نیست، اما
می توان اصول کلی حاکم بر فضای مذاکره را مرور کرد. هیچ کس اکنون در هیچ کشوری و
درباره هیچ موضوعی مذاکره را بر مبنای اعتماد انجام نمی دهد. بدیهی است که مبنای جمهوری
اسلامی ایران در مذاکرات با ٦ کشور اعتماد نیست و نبوده است. همه ما می دانیم که دیپلمات
های غربی، روس و چینی برای منافع ملی خودشان در مذاکرات حاضر شده اند. با این حال
تلاش دیپلمات های جمهوری اسلامی ایران این است که براساس محاسبات سیاسی و فنی دقیق،
منطق و راه حلی را برگزینند که بتواند به یک بازی برد-برد تبدیل شود. آیا رسیدن به
این راه حل شدنی است؟ کسی نمی داند. باید منتظر آینده ماند. آیا ٦ کشور حداقل های
اعتماد را دارند؟ یکی از هدف های اصلی این مذاکرات دقیقا پاسخ به این پرسش است.
5. آیااحتمال عدم توافق در مذاکرات در پایان ٧ ماه آینده
وجود ندارد؟
ابتدا باید توجه کنیم که مفهومی تحت عنوان
"شکست" در مذاکرات حداقل برای جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. ما در
مذاکرات یابه نتیجه مطلوب مان می رسیم، یا این که اثبات می کنیم مانع دستیابی به
توافق طرف مقابل بوده است. با این وجود، احتمال
عدم توافق در تمام حدود یک هفته مذاکره اخیر، بلکه تمام سال گذشته وجود داشته و از
این پس هم وجود خواهد داشت. بنابراین باید رک و صریح خودمان را برای عدم توافق
آماده کنیم.
6. آیا مذاکره به تنهایی می تواند متضمن منافع ملی باشد؟
با در نظر گرفتن این نکات باید همه بدانیم که مذاکرات
اگرچه ممکن است مفید باشد، اما به تنهایی نمی تواند مشکلات کشور را حل کند. بسیاری
از مشکلات کنونی نه به خاطر پرونده سیاسی هسته ای، بلکه به خاطر ضعف های ساختاری
در مدیریت کشور و جامعه خودمان است. این روزها اجلاس اپک نیز در وین برگزار می شود.
در این نشست احتمال ارزان تر شدن قیمت نفت جدی است. مخرب تر از تحریم ها و دشوار
تر از مذاکرات هسته ای، اقتصاد وابسته به نفت کشور است. همزمان نبود شفافیت در
اقتصاد کشور، رونق را از بین برده است. باید به همان اندازه که نگران پرونده هسته
ای هستیم، برای اقتصاد آلوده به رانت مان نگران باشیم. قطعا اگر همزمان به مولفه
های اساسی قدرت کشورمان مانند افزایش سرمایه اجتماعی و وفاق ملی بپردازیم، مذاکره
کنندگان نیز با توان بیشتری می توانند برای تحقق حقوق کشور چانه زنی کنند. دولت
نباید و نمی تواند اقتصاد کشور را به مذاکرات هسته ای گره بزند.
محمد کاظم انبارلویی ستون سرمقاله روزنامه رسالت را به مطلبی با عنوان«دولت بايد پاسخ زيادهخواهی ها را بدهد»اختصاص داد که در زیر مطالعه میکنید: سوم آذر 93، روز پایان توافق هستهای دوم آذر 92 بود. در این روز فارغ از پاسخ رئیسجمهور به زیادهخواهیهای آمریكا و پاسخ وزیر خارجه رئیس تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی در رابطه با سرنوشت مذاكرات با 1+5 شاهد یك پاسخ عملی و هوشمندانه به تهدیدها و تحریمهای دشمن بودیم.در این روز 20 هزار پروژه اقتصاد مقاومتی در سراسر كشور توسط بسیجیان افتتاح شد. بسیجیان گوششان بدهكار این گفتگوهای «تو در تو» كه حاصلی هم جز رسوایی غرب و بویژه آمریكا ندارد، نیست. ملت كار خود را میكند. راه درست دور زدن تحریمها، اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و توانمندسازی از درون است. انقلاب اسلامی طی 36 سال گذشته در اوج جنگ تحمیلی و تحریمهای جنایتكارانه آمریكا هیچگاه دچار مشكل نشده و نخواهد شد. بازار ایران اسلامی حتی در بحرانیترین اوضاع اقتصادی نشاط و داد و ستد خود را حفظ كرده است. باد تحریم همواره پرچم خودكفایی و استقلال اقتصادی كشور را نواخته و آن را در اهتزاز نگهداشته است.
روز سوم آذر اگر غرب همه پیشنهادات ما را میپذیرفت اتفاق جدیدی رخ نمیداد. اگر آنها در توافق حتی همه نظرات ما را لحاظ میكردند، باز هم معجزهای رخ نمیداد چون اساسا قول و فعل آنها برای ما اعتماد نمیآورد. آمریكاییها در قرارداد الجزایر خیلی چیزها را پذیرفته بودند اما به هیچ كدام عمل نكردند. امروز كه به هیچ وعدهای كه در توافق ژنو دادهاند هم عمل نكردهاند فرقی نكرده است. اعتماد دولت و ملت ایران به آمریكا یك توهم است. بر هیچ كس پوشیده نیست كه «كلید» خوشبینی به آمریكا هیچ «قفلی» را باز نمیكند. آنها تاكنون هیچ گامی برای اعتمادسازی برنداشته و برنخواهند داشت.سوم آذر توافق ژنو برای هفت ماه تمدید شد. 1+5 به این تمدید نیازمند بود چرا كه نمیخواستند متهم شوند یكسال با ایران گفتگو كردهاند و چون مهارت لازم را نداشتند توافقی به دست نیاوردند و دوباره مناسبات با تهران برمیگردد به نقطه اول! آنها قادر به اعتراف به شكست نبودند. این در حالی بود كه اگر مذاكرات به شكست میانجامید مسئولیت آن به عهده اشرار جهانی بود چون ملت ما از پیش میدانست كار به جایی نمیرسد، گفتگوها بینتیجه است و آنها قابل اعتماد نیستند.
جان كری در توضیحات خود در مورد این رویداد از «توافق سیاسی» سخن به میان آورد. معلوم بود دست آنها در این باره كه این توافق «فنی» و یا «حقوقی» است خالی بود.چون توجیه فنی و توجیه حقوقی نداشتند، چون آنها به هیچ یك از تعهدات حقوقی خود عمل نكردند.كری فقط از نگرانیهای خود درباره امنیت رژیم صهیونیستی سخن گفت و ابلهانه این نگرانی را به اسم «نگرانی جامعه جهانی» جا زد. ایران مسیرهای زیادی رادر جلوی آنها برای خاتمه بهانهجوییها باز گذاشته است اما ظاهرا این بهانهجوییها انتها ندارد. تردید نیست كه زیادهخواهیهای آمریكا داشت مذاكرات را به بن بست میكشاند.این مهارت دیپلماتهای ما بود كه آن را از بنبست بیرون آورد. نوع رفتار 1+5 و بویژه آمریكا اقتضا دارد یك دوره هفت ماهه برای به نمایش گذاشتن چهره زورگویانه و عدم اعتماد به آنها را تجربه كنیم.
رئیس جمهور قبل از اعلام نتایج مذاكرات وین خبر از زیادهخواهیهای طرف مقابل داده بود. پس از اعلام نتایج مذاكرات فرمودند:
-ملت ایران پیروز نهایی مذاكرات خواهد بود.
-از حقوق هستهای ایران كوتاه نیامده و نخواهیم آمد.
- چرخ سانتریفیوژها هرگز متوقف نمیشود چرخ زندگی مردم نیز بهتر خواهد چرخید.
از ایستادگی رئیسجمهور بر حقوق هستهای تشكر میكنیم اما از باب روشنگری لازم بود ایشان توضیح میدادند زیادهخواهی طرف مقابل چیست و چرا تحریمها را برنداشتهاند و به تعهدات توافق ژنو عمل نكردند؟چرخ زندگی مردم علیرغم تحریمها میچرخد و اخلالی در آن دیده نمیشود. چه در دولت قبل و چه در دولت فعلی، مردم نگران چرخ زندگی خود نیستند. خود بلدند آن را چگونه بچرخانند، اما نگران حقوق هستهای، استقلال كشور و اقتدار علمی مملكت هستند.جان كری با پررویی تمام پس از پایان مذاكرات گفت: «تحریمها ماند و ایران نیز به تعهداتش عمل كرد.» لازم بود رئیسجمهور پاسخ این گستاخی را به نمایندگی از ملت میدادند.خشم و كینه مردم از آمریكا و دو توله اروپاییاش به خاطر مظالمی كه در حق انقلاب روا داشتند تمام نشدنی است. این خشم باید جایی در مواضع دولت نماد و نمود داشته باشد.بدون شك ملت در فرصت مقتضی نفرت خود را در مورد تداوم شرارت استكبار و استبداد جهانی نشان خواهد داد.
ما اطمینان داریم دولت فراتر از چارچوبهای حقوق هستهای ملت عمل نخواهد كرد. ما به صداقت و مهارت تیم هستهای جمهوری اسلامی در گفتگوها به عنوان سفیران و فرزندان انقلاب اعتماد داریم. مقاومت و صبوری آنها را در برابر اشرار جهانی ارج مینهیم اما آنها هم باید بدانند آنجا كه سخن از عرق و عزت ملی است، باید به نمایندگی از ملت جواب بدمستیهای طرف را نه در زیر سقف گفتگو بلكه بیرون از آن هم در تریبونهای عمومی بدهند. دولت و ملت هفت ماه فرصت دارند كه كمربندها را محكم ببندند. هفت ماه دیگر هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد. آنها طلبكارتر از گذشته و پرروتر از هر زمان ظاهر خواهند شد.آنها میخواهند همه چیز ما را در صنعت هستهای نابود كنند. آنها حتی طمع دارند در دیگر رشتههایی كه امروز به مدد دانشمندان بزرگ كشور جزء 10 كشور جهان هستیم، پیشرفت ملت را سد كنند. در ازای آن هیچ چیز هم ندهند. حتی كركره مذاكرات هستهای را هم پایین بكشند و بلافاصله كركره فریب و دروغ نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم را بالا ببرند. ملت دست آنها را خوانده است.دولت باید هفت ماه آینده خود را آماده كند به نمایندگی از ملت موضع قاطع و عزتمند جمهوری اسلامی را اعلام كند و سكوت خود را در برابر تبهكاریهای دشمن بشكند و صریحا اعلام كند كلید اعتماد به غرب شكسته است.
«زنگ خطری ديگر برای جهان اسلام»عنوانی است که روزنامه جمهوری اسلامی به مطلبی چاپ شده در ستون سرمقاله اش اختصاص داد:جنبشهای اسلامی فلسطین با صدور بیانیهای از توطئه بزرگی خبر دادند
كه رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از بیتوجهی جهانیان و در قالب طرح شناسایی رژیم
صهیونیستی به عنوان "دولت یهود" درحال اجرای آن است و میتواند با تحكیم
سلطه این رژیم بر سرزمین اسلامی فلسطین به یك جنگ دینی در منطقه دامن بزند. در این
بیانیه به جامعه بین الملل بویژه كشورهای اسلامی درباره توطئه دولت نتانیاهو و در
تصویب قانون شناسایی این رژیم به عنوان دولت یهود هشدار داده شده و تاكید گردیده
همه گروههای زنده و فعال فلسطین، همصدا با ملت مظلوم و رنجدیده فلسطین با این طرح
نژادپرستانه و توسعهطلبانه رژیم اشغالگر قدس مقابله كرده و به آن تن نخواهند داد.
كابینه
رژیم صهیونیستی روز یكشنبه پیش نویس طرح خطرناكی موسوم به تشكیل دولت یهود را تصویب
كرد و شكلگیری كشور فلسطین را به شناسایی رژیم صهیونیستی به عنوان "دولت یهود"
توسط فلسطینیها منوط كرد و بار دیگر مدعی شد فلسطینیان با اقدامات یكجانبه خود،
فرصتهای تحقق صلح را از بین میبرند. نتانیاهو تصریح كرد: "فلسطینیها زمانی
میتوانند انتظار به رسمیت شناختن كشور مستقل خود را داشته باشند كه اسرائیل را به
عنوان دولت یهود به رسمیت شناخته و اقداماتی نیز به منظور تضمین امنیت این رژیم
انجام دهند!"
اقدام
رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو به عنوان نخستوزیر این رژیم غاصب برای به رسمیت
شناخته شدن دولت یهود توسط فلسطینیها هر چند تلاش خلق الساعهای نبوده و از مرحله
آخر مذاكرات به شكست كشیده شده سازش با محمود عباس كلید خورده و سپس در سخنرانی
امسال نخستوزیر رژیم صهیونیستی در اجلاس سالانه آیپك در آمریكا بیان شد كه گفت
"زمان آن فرا رسیده كه فلسطینیها بدون هیچ بهانه و تاخیری، دولت یهودی را به
رسمیت بشناسد زیرا صلح زمانی محقق خواهد شد كه محمود عباس رئیس تشكیلات خودگردان،
اسرائیل را به عنوان دولت یهود به رسمیت بشناسد"، ولی این، توطئه جدیدی است
كه تبعات سنگین سیاسی، حقوقی، اقتصادی و اجتماعی بر پیكر آرمان فلسطین دارد و خفت
بزرگی را نصیب جهان اسلام خواهد كرد. بنابر این، ضروری به نظر میرسد كالبدشكافی دقیق
و تجزیه و تحلیل ریشهای نسبت به ابعاد این توطئه شوم كه زنگ خطر آن امروز به صدا
در آمده، صورت بگیرد.
اینكه
چرا كابینه نتانیاهو در موقعیت زمانی كنونی طرح شناسایی دولت یهود را مطرح كرده،
باید گفت به مسائل متعددی از جمله ضعف و زبونی حكومت خودگردان فلسطین و رژیمهای
سازشكار عرب برای رسیدن به آنچه از آن به نام "صلح" نام برده میشود و
شوق آنان برای تشكیل ظاهری و اسمی دولتی به نام دولت فلسطین باز میگردد كه رژیم
صهیونیستی موقعیت را برای امتیازگیری بزرگ و مشروط به تشكیل كشور فلسطین در كرانه
باختری - و البته با صرفنظر كردن از سایر بخشهای سرزمین فلسطین - در ازای شناسایی
رژیم صهیونیستی به عنوان "دولت یهود" كرده است. از سوی دیگر موقعیتی كه
گروههای تروریستی و تكفیری در كشورهای اسلامی ایجاد كرده و همه ذهنها را به خود
مشغول ساختهاند، بهترین موقعیت برای این باج خواهی بزرگ و مرهم گذاشتن بر زخمهای
كهنه و از هم گسستگیهای شدیدی است كه امروز رژیم صهیونیستی به آن دچار شده است.
قطعاً
رژیم صهیونیستی از ارائه چنین طرحی، اهداف سلطه طلبانه متعددی را در راستای تحركات
تجاوزكارانهاش دنبال میكند كه برخی از آنها عبارتند از:
1- "اسرائیل"، موجودیتی غاصبانه و محصول جنایت، قساوت و حمایتهای
پشت پرده استعمارگرانه از صهیونیسم بوده كه به عنوان نماد یك جنبش سیاسی و نژادپرستانه
ظاهر شده ولی اكنون با روشن شدن ماهیت كثیف این جنبش رنگ باخته در میان ملتهای
جهان و حتی یهودیان، رژیم اسرائیل و سردمداران صهیونیسم بین الملل با مخالفتهای بینالمللی
گستردهای روبرو شده و در داخل نیز با تضادهای زیادی دست به گریبان است، از این رو
برای ادامه سلطه خود، قصد دارد ماهیت پلید صهیونیستیاش را در قالب دولتی مذهبی
پنهان ساخته و خود را نماینده و سمبل یهودیان جهان قلمداد كند. طبعاً
در صورت پذیرش این طرح توسط گروههای فلسطینی، هرگونه ادامه مبارزه با رژیم اسرائیل
از قالب مبارزه با صهیونیستهای نژادپرست، به مبارزه با دین یهود و دولت منتخب آن
معرفی شده و به عنوان جنگی دینی میان مسلمانان علیه یهودیان تبلیغ خواهد شد.
2 - پذیرش
حاكمیت دولت یهود به معنای تن دادن به توطئه پاكسازی نژادی و اخراج كامل فلسطینیهای
ساكن مناطق اشغالی 1327 است كه حدود یك و نیم میلیون نفر از ساكنان اراضی این بخش
اشغالی را تشكیل میدهند؛ فلسطینیهایی كه پس از اشغالگری رژیم صهیونیستی حاضر به
ترك خانه و كاشانهشان و تنها گذاشتن بیت المقدس در چنگال صهیونیستها نبودند، به
عنوان شهروندان درجه چندم و بدون برخورداری از حقوق اولیه و بدترین شرایط، با پایمردی
در سرزمین شان ماندهاند. در واقع، هدف اصلی نتانیاهو از مطرح كردن طرح به رسمیت شناختن
رژیم صهیونیستی به عنوان دولت یهودی، آغاز شرایط برای اخراج تمامی فلسطینیهای
ساكن اراضی اشغالی سال 1327 و متوقف كردن انتفاضه سوم فلسطین است كه اكنون جرقههای
آن در قدس اشغالی زده شده است.
3- یكی
از دلایل اصلی ارائه این طرح، تداوم حیات این رژیم به بن بست رسیده به عنوان یك
دولت یهودی است. در واقع سران رژیم صهیونیستی تلاش دارند خود را به عنوان
"دولت ملت یهود" در جهان در تاریخ ثبت كنند و در نتیجه، هویت یهودی مورد
نظر آنها به عنوان دلیل وجودی تشكیل اسرائیل، مورد تاكید قرار میگیرد و حقی برای
پیروان سایر ادیان در فلسطین باقی نماند.
4 - تلاش
نتانیاهو برای ثبت هویت یهودی رژیم صهیونیستی در كارنامه شخصی او و جلوگیری از
شكست حزبش در داخل اسرائیل یكی از دیگر اهداف وی در اعلام این طرح محسوب میشود،
چرا كه شناسایی اسرائیل به عنوان دولت یهود، یكی از تحولات بزرگ در تاریخ غاصبانه
این رژیم به شمار میآید كه ابعاد بزرگتر و خطرناكتری از شناسایی موجودیت اسرائیل
خواهد داشت به گونهای كه روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" آنرا "اتفاقی
جادویی" خوانده است.
5 - "بحران هویت"، یكی از مسائل پیش روی صهیونیست هاست كه از جنبههای
مختلف قابل بررسی است. چگونگی فرآیند هویت سازی و چالشهای این حوزه، انسجام داخلی
آن، نحوه جذب یهودیان فرودست در اسرائیل و... همه از موضوعاتی هستند كه میتوانند
بسیاری از رویدادها و مشكلات فعلی این رژیم را در منطقه و فضای بینالمللی در قالب
ایدئولوژیك مطرح نماید. در
مجموع، تبعات این طرح به ظاهر ساده از آنچنان ابعاد گسترده حقوقی، تاریخی، مذهبی،
سیاسی، اقتصادی، اجتماعی برای تداوم سلطه رژیم صهیونیستی برخوردار است كه هرگونه
تعلل و سستی در قبال آن، خسارتهای غیرقابل جبرانی را برای مردم فلسطین و جهان
اسلام به بار خواهد آورد. قطعاً زنگ خطری كه توسط گروههای مبارز فلسطینی در قبال
این توطئه به صدا درآمده، هشدار بازگشت به مسئولیتی است كه دولتهای اسلامی و ملتهای
مسلمان در قبال حمایت از آرمان فلسطین برعهده دارند.
مطلبی که دکتر حمید قنبری در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان«وضعیت تحریمها پس از تمدید مذاکرات»به چاپ رساند به شرخ زیر است:تمدید مذاکرات میان ایران و گروه 1+5 حاصل نشستهای طولانی و متعددی بود که
آخرین دور آنها در وین و در تاریخ 24 نوامبر 2014 خاتمه یافت. از آنجا که
طرفین مذاکرات موفق به این نشدند که به توافق جامع در رابطه با برنامه
هستهای ایران دست یابند، تصمیم بر این گرفته شد که «برنامه اقدام مشترک»
که در 23 نوامبر 2013 مورد توافق طرفین قرار گرفته بود تا آخر ژوئن سال
2015 به قوت خود باقی بماند. با این حال، طرفین بر این نکته نیز توافق
کردند که تا مارس 2015 به توافقی کلی در رابطه با موضوعات کلیدی مورد
اختلاف دست یابند و پس از حصول آن توافق، تا آخر ژوئن 2015 برای تدوین متن
نهایی و توافق بر سر آن، فرصت خواهند داشت. البته این به آن معنا نیست که
لزوما مذاکرات تا انقضای مدت یاد شده ادامه خواهد داشت و هیچ چیز، طرفین
مذاکرات را از این منع نمیکند که در زمان زودتری به نتیجه برسند.
با
این حال، پرسشی که در حال حاضر وجود دارد، این است که تا زمانی که توافق
نهایی حاصل نشده باشد، تحریمهای ایران چه وضعیتی خواهد داشت. در پاسخ به
این پرسش، با توجه به متن «برنامه اقدام مشترک» و تفاسیری که تاکنون طرفین
مذاکره از آن کردهاند، میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
* سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا، هیچ تحریم هستهای جدیدی را علیه
ایران وضع نخواهند کرد. دولت ایالاتمتحده آمریکا نیز وضع هیچ تحریم
هستهای جدیدی علیه ایران را به کنگره پیشنهاد نخواهد داد؛ هر چند دست
کنگره برای این امر باز است که مستقلا و بدون نظر دولت، اقدام به وضع تحریم
هستهای علیه ایران کند، اما دولت آمریکا درمجموع تلاش خواهد کرد تا کنگره
را از چنین اقدامی بازدارد.
* تحریمهای اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده آمریکا علیه صادرات محصولات
پتروشیمی ایران در حالت تعلیق باقی خواهند ماند؛ این به آن معنا است که
تحریمهای مزبور تا تاریخ 30 ژوئن 2015 اجرا نخواهند شد؛ تحریمهای مربوط
به بیمه و حمل و نقل این محصولات نیز همین حکم را خواهند داشت.
* تحریمهای اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده آمریکا در رابطه با خرید طلا و
فلزات گرانبها (و همچنین بیمه و حمل و نقل آنها) در حالت تعلیق باقی خواهند
ماند.
* تحریمهای ایالاتمتحده آمریکا علیه صنعت خودروی ایران و خدمات مرتبط با آن به حالت تعلیق درخواهند آمد.
* تحریمهای مربوط به خرید نفت ایران و بیمه و خدمات حمل و نقل آن به حالت
تعلیق درخواهند آمد. البته فروش نفت ایران در سطح سابق باقی خواهد ماند و
تلاش جدیدی برای کاهش فروش نفت انجام نخواهد شد. پیش از «برنامه اقدام
مشترک» کشورهای خریدار نفت ایران بر اساس تحریمهای آمریکا مکلف بودند از
انتقال وجوه حاصل از خرید نفت ایران به کشورهای خارجی خودداری کنند، در حال
حاضر، آمریکا و سایر دولتهای مذاکرهکننده متعهد شدهاند با انتقال
ماهانه 700 میلیون دلار از این عواید موافقت کنند.
* مجوزهای لازم برای صادرات قطعات هواپیماهای غیرنظامی توسط ایالاتمتحده
آمریکا صادر و خدمات مرتبط با این مجوزها نیز ارائه خواهد شد.
* سطح مبادلات مالی با اشخاص ایرانی که اتحادیه اروپا برای انجام آنها اخذ
مجوز را لازم نمیداند، افزایش پیدا خواهد کرد؛ به عبارت بهتر، این سطح که
پیش از این و متعاقب «برنامه اقدام مشترک» افزایش پیدا کرده است، به قوت
خود باقی خواهد ماند.
* کانال مالی که برای تسهیل مبادلات بشردوستانه، پرداخت بدهیهای ایران به
نهادها و آژانسهای سازمان ملل متحد و پرداخت هزینه تحصیل دانشجویان
ایرانی تاسیس شده بود، به کارکرد خود ادامه خواهد داد و وجوه آزاد شده
ایران قابلیت انتقال بر اساس این کانال را خواهند داشت.
به طور خلاصه، تمدید «برنامه اقدام مشترک» باعث خواهد شد که تحریمها در
وضعیت فعلی باقی بمانند و تحریم هستهای جدیدی علیه ایران وضع نشود و در
عین حال، گشایشهایی درخصوص پرداختهای ایران، خصوصا در رابطه با اقلام
ضروری انجام شود؛ به نحوی که ایران بتواند بدون صرف هزینه برای یافتن
کانالهای جایگزین و توسل به واسطههای متعدد، پرداختهای مربوط به این
اقلام را انجام دهد و از هزینههای مضاعف اجتناب کند. با این حال، برای
برقراری روابط مالی گستردهتر و متنوعتر و نیز فراهم شدن امکان استفاده از
منابع مالی خارجی برای اجرای پروژههای عمرانی در داخل کشور، باید تا زمان
دستیابی به توافق جامع صبر کرد.
و درآخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که به مطلبی با عنوان«چرا ايران نشست عادی اوپک را به اضطراری ترجيح داد؟»نوشته شده توسط حمید رضا شکوهی اختصاص یافت:از زمانی که سیر نزولی قیمت نفت در بازارهای جهانی آغاز شد، برخی چهرهها و رسانههای مخالف دولت، وزیر نفت را متهم کردند که چرا برای دفاع از منافع ملی، درخواست برگزاری نشست اضطراری اوپک را نمیدهد؟ استدلال مخالفان– که به نظر من با منتقدان تفاوت دارند - این بود که با توجه به در نظر گرفتن قیمت 100 دلاری برای هر بشکه نفت در بودجه سال 93، کشور دچار کسری بودجه میشود و به همین دلیل بیژن زنگنه باید برای برگزاری اجلاس اضطراری اوپک پیشگام میشد تا قیمت نفت بیشاز این کاهش پیدا نکند. اما علیرغم تداوم این انتقادها، این اتفاق رخ نداد و اکنون که فقط یک روز به برگزاری نشست عادی اوپک باقی مانده، دیگر جایی برای طرح این انتقادها نیست؛ اما هنوز گاهی در گوشه و کنار، این موضوع به گوش میرسد. اما حالا و در آستانه برگزاری نشست عادی اوپک میتوان به این پرسش پاسخ داد که چرا ایران درخواست برگزاری نشست اضطراری اوپک را مطرح نکرد؟ برای پاسخ به این سوال میتوان از دو استدلال از منظر بینالمللی و داخلی استفاده کرد.
از منظر بینالمللی، برگزاری نشست اضطراری اوپک وقتی امکانپذیر است که همه کشورهای عضو آن را تایید کنند و در صورتی میتوان در این نشست، تصمیم یکسانی اتخاذ کرد که همه اعضا، بر روی یک موضوع اجماع کامل داشته باشند. اما اختلاف نظر بین اعضای اوپک در شرایط کنونی به حدی است که حتی برخی، از پایان دوران امپراتوری اوپک سخن میگویند و رسیدن به اجماع در بین اعضای اوپک با توجه به این اختلافات، به حدی است که نمیشد امیدی به اجماع کلیه اعضای اوپک، حتی برای برگزاری نشست اضطراری داشت. در چنین شرایطی، اگر ایران درخواست برگزاری نشست اضطراری اوپک را میداد، طبیعتا بازنده بزرگ لقب میگرفت. ضمن اینکه عدم برگزاری اجلاس اضطراری اوپک پس از درخواست اعضا، به خودی خود قیمت نفت را بازهم کاهش میداد. این موضوع از منظری ملی هم قابل بحث است. به اعتقاد من، اگر زنگنه اطمینان داشت که با درخواست ایران برای برگزاری نشست اضطراری اوپک موافقت میشود، باز هم این درخواست را ارائه نمیداد.
چرا که درخواست برای برگزاری نشست اضطراری اوپک در شرایط کنونی که قیمتها سیر نزولی دارد به معنای درخواست برای کاهش تولید است و طبیعتا کشوری که درخواست برگزاری نشست اضطراری را مطرح کرده، بیش از دیگران باید به تصمیم کاهش تولید پایبند باشد. در حالیکه ایران نمیتواند و نباید به کاهش تولید تن دهد. تولید نفت ایران، از بیشاز 4 میلیون و 250 هزار بشکه در روز در سال 1384، طی سالهای اخیر حتی به نصف کاهش یافت و به دلیل برخی سوءمدیریتها و تحریمهای خارجی و داخلی در دولت قبل، سهم خود را از بازار جهانی نفت از دست داد. اکنون ایران از برنامههای تولید نفت خود بر مبنای برنامه پنج ساله توسعه و سند چشم انداز بیست ساله عقب افتاده و خیلی سریع باید عقب ماندگیها را جبران کند. در چنین شرایطی دلیلی ندارد ایران تولید نفت خود را کاهش دهد چرا که نفت ایران فعلا سهم گذشته خود از بازار را طلب میکند.
آیا این منطقی است که کشوری که به دنبال افزایش تولید نفت و کسب جایگاه قبلی خود در اوپک است، در تصمیمیپیشقدم شود که حاصلش کاهش تولید است که دامنگیر خودش هم میشود؟ تولید نفت ایران بسیار کمتر از کشورهایی همچون عربستان در اوپک و روسیه و آمریکا در خارج از اوپک است که میتوانند تاثیرگذاری بیشتری در کاهش تولید و بهبود قیمت نفت داشته باشند. در شرایط فعلی، اولویت اصلی کشور، باید افزایش تولید باشد تا همانگونه که زنگنه اعلام کرده، جا برای بشکههای نفت ایران باز شود. هر تصمیمیکه بر خلاف این هدف باشد، قطعا با منافع ملی ما سازگار نیست و هر مخالفتی هم که از منظر عدم پیشقدم شدن وزیر نفت ایران در ارائه درخواست برگزاری اجلاس اضطراری اوپک صورت گرفته، از منظری سیاسی و دریچه ذهنی مخالفان دولت فعلی قابل تحلیل است.