به لس‌آنجلس می‌رویم جایی‌که "تاکر رید" از ماجرای حادثه‌ای که گرفتارش شد، می‌گوید:صبح چهارم دسامبر 2010، در خوابگاه "کارتن‌اولدگاردنز" دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به من تجاوز شد. نمی‌دانستم در آن لحظه چکار کنم. به او التماس می‌کردم و التماس می‌کردم، ولی به حرفم گوش نمی‌داد." شخص مهاجم دوست‌پسر "رید" بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران دانشگاه‌های آمریکایی بواسطه صنعت هالیوود، تلویزیون و رسانه‌های دیگر بسیار شناخته‌شده هستند. محوطه وسیع دانشگاه‌ها، دانشجویان علاقمند به فوتبال آمریکایی و افراد مشهور را یک‌جا جمع کرده است. این زندگی است که رویای جوانان است، اما پشت این همه زرق‌وبرق و در دنیای واقعی برای دانشجویان دختر، کابوس‌های وحشتناکی کمین کرده است. براساس آماره منتشره وزارت دادگستری آمریکا، از هر 5 دانشجوی دختر در دانشگاه‌ها، یک نفر قربانی "تجاوز جنسی" می‌شود.

چرا و چگونه این مسئله اتفاق می‌افتد؟ برای نخستین‌بار، برخی از قربانیان این عمل شنیع حاضر به صحبت کردن با شبکه راشاتودی شده‌اند. به لس‌آنجلس می‌رویم جایی‌که "تاکر رید" از ماجرای حادثه‌ای که گرفتارش شد، می‌گوید: "صبح چهارم دسامبر 2010، در خوابگاه "کارتن‌اولدگاردنز" دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به من تجاوز شد. نمی‌دانستم در آن لحظه چکار کنم. به او التماس می‌کردم و التماس می‌کردم، ولی به حرفم گوش نمی‌داد."

شخص مهاجم دوست‌پسر "رید" بود. وی روز بعد با این خانم تماس می‌گیرد و از او می‌پرسد آیا چیزی از شب گذشته یادش می‌آید یا نه. این مرد از اتفاقات آن شب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید که مست بوده و فقط یادش هست که چه اتفاقی افتاده است. تاکر رید اظهار می‌کند که چنانچه در محیطی بزرگ می‌شد که او را در مورد "تجاوز حین رابطه" توجیه می‌کردند، شاید این اتفاق نمی‌افتاد. مردم تمایلی به صحبت در این‌باره ندارند. "رید" به‌هیچ‌وجه فکر نمی‌کرد آدم‌هایی که همدیگر را می‌شناسند، چنین کاری ازشان بربیاید.

زندگی در محیط دانشگاهی با عضویت "انجمن‌های برادری" همراه است. این انجمن‌ها که در دانشگاه‌ها به‌شدت فعال هستند، به‌این‌صورت به‌وجود می‌آیند که گروهی تقریباً 30 نفره از دانشجویان، محفلی تشکیل داده و در یک مکان مشخص در محیط دانشگاه زندگی می‌کنند، شب و روز پارتی برپا کرده و هرچه قدر که بخواهند مست می‌کنند.


"تاکر رید" یکی از قربانیان تجاوز جنسی در دانشگاه

"اندرو لوزه" یک افشاگر و از اعضای سابق یکی از این انجمن‌ها است. باوجود ریسک موجود، موافقت کرد در حضور دوربین با او مصاحبه شود. وی می‌گوید: "قبل از این‌که به این محافل وارد شوم، تصوری رویاگونه و تخیلی از آن‌ها داشتم. این‌که پسرها در‌حالی‌که کت‌های اسپرت بر تن دارند، مشروب می‌نوشند و موضوع بحث محافل‌شان مدل مو و از این‌جور چیزهاست. یعنی تصور می‌کردم این‌ها آدم‌های باحال و بامرامی هستند. اما بعداً متوجه شدم این تنها یک خیال خام بوده است. انجمن‌های برادری در نهادشان، نوشیدن افراطی الکل وجود دارد. هدف اصلی پارتی‌های خودمانی‌شان این است که دخترها را مست کنند تا شرم و حیایشان بریزد. اگر یکی از دوستانت مسئول پخش نوشیدنی باشد، به تو کمک می‌کنند تا دختر موردنظرت را مست کنی. بازی‌هایی که بچه‌ها را به خوردن الکل بیش‌تر دعوت می‌کند نیز همین‌گونه به‌وجود آمده‌اند. کمی صحبت کردن دراین‌خصوص دشوار است، چراکه بیش‌تر فرآیند، ناخودآگاه صورت می‌گیرد."

در 90 درصد موارد، یک دوست و آشنا تجاوز را انجام می‌دهد. در شهر ماساچوست، با "دیوید لیزاک" که کارشناس مسائل مربوط به تجاوز در محیط‌های دانشگاهی است، صحبت کردیم. نظر وی این است که اکثریت قریب‌به‌اتفاق موارد تجاوز در محیط دانشگاه از سوی افرادی انجام می‌شود که سابقاً نیز به این عمل مبادرت ورزیده‌اند. هرچند هم ادعا کنند که خبط و خطا کرده‌اند و نمی‌دانستند، به حرف‌شان نمی‌توان اعتماد کرد، درواقع این‌ها "متجاوزین زنجیره‌ای" هستند. دلیل این عمل، الکل هم نیست، البته در بیش‌تر موارد از الکل استفاده می‌شود ولی آن‌ها از الکل به‌عنوان یک سلاح استفاده می‌کنند تا قربانی‌شان را مست و لایعقل کنند و راحت‌تر بتوانند به آن‌ها متجاوز شوند.


"دیوید لیزاک" کارشناس مسائل مربوط به تجاوز در محیط‌های دانشگاهی

وی در ادامه خاطرنشان می‌کند: "در چهارسال زندگی دانشگاهی، هر کدام از این متجاوزین زنجیره‌ای به‌طور متوسط مسئول 6 فقره تجاوز هستند. همه مجرمان جنسی یاد می‌گیرند چطور افراد آسیب‌پذیر را شناسایی کنند. به‌عنوان مثال در دانشگاه‌ها افراد آسیب‌پذیر، کم‌سن‌وسال‌ترین افراد یعنی غالب جدیدالورودها هستند. از‌طرفی اشخاص، سطح خطر را خیلی پایین می‌گیرند. وقتی یک نفری را خیال می‌کنید صرفاً دانشجو است و او را می‌شناسید و خیال می‌کنید یکی از "خودمان" است، ناگهان این فرد به عملی روی می‌آورد که شما را متعجب می‌کند. موضوع این است که ما کارشناسان نمی‌توانیم براساس گفته‌های این و آن قضاوت کنیم. این می‌شود که مسئله را بیش‌تر بررسی می‌کنیم. همواره برای این جرم‌ها شاهد یا شاهدان و یا قرائن پزشک قانونی وجود دارد."

شکایات قربانیان در غالب اوقات، به خوبی بررسی نمی‌شود و این کار روندی طولانی دارد. به شهر ایندیانا و ‌جایی‌که دانشگاه کاتولیک "نوتردام" واقع است، سری می‌زنیم. تیم فوتبال آمریکایی این دانشگاه شهره خاص و عام است. 50 هزار دانشجو این‌جا درس می‌خوانند. شهریه دانشگاه نیز بالغ بر 60 هزار دلار در سال است.

با چند تن از دانشجویان سال اولی که هم‌صحبت می‌شویم، از خاص بودن این دانشگاه می‌گویند و این‌که چقدر افراد به‌هم نزدیک و مانند خانواده هستند. به‌دلیل اهمیت فوتبال برای دانشگاه، رسم و رسومات خاصی نیز به‌وجود آمده است و بیش‌تر دختران علاقه دارند به‌عنوان تشویق‌کننده تیم‌ها فعالیت کنند. مورخ 21 آگوست 2010، "لیزی سیبرگ" نیز مانند بقیه دختران شوق و ذوق دانشگاه را داشت. سال اول دانشگاه را در دانشگاه "سنت مری" که روبه‌روی نوتردام بود، آغاز کرد. وی با دوستش "کیلی" به اولین مسابقه فوتبالش رفت.


صفحه فیس‌بوک "لیزی سیبرگ" که پس از آن که مورد تجاوز قرار گرفت، دست به خودکشی زد

خود "لیزی" درباره شرایط دانشگاه می‌گوید که دختران بیش‌تر در زمینه تشویق بازیکنان فعالیت می‌کنند، چراکه این تنها راهی است که می‌توانند با پسران آشنا شوند. پسرها نیز که از این موضوع آگاه هستند، از دختران سوء استفاده می‌کنند. داستان "لیزی" این است که بعد از یکی از این مسابقات فوتبال، در اتاق یکی از بازیکنان به او تجاوز می‌شود. روز بعد شکایتی تنظیم می‌کند و به‌دست دانشگاه می‌دهد تا عدالت در حقش اجرا گردد. کیلی در این‌باره می‌گوید: "لیزی صبح روز بعد از واقعه پیش من آمد و داستان را شرح داد. گزارش بیمارستان نیز بود. از من خواست که با او پیش مسئولین دانشگاه بروم."

بااین‌حال، هیچ‌کس به شکایت "لیزی” رسیدگی نکرد، این‌درحالی‌است‌که دانشگاه‌ها مسئول جرایمی هستند که در حوزه آن‌ها اتفاق می‌افتد. قربانیان، یکی از این دو راه را می‌توانند انتخاب کنند: یا دانشگاه را در جریان قرار دهند و یا به پلیس ایالتی مراجعه کنند. قسمت تأثربرانگیز ماجرا این است که 10 روز پس از این واقعه، "لیزی سیبرگ" به زندگی خود پایان می‌دهد.

"تام سیبرگ" پدر "لیزی"، پس از مرگ دخترش تنها یک خواسته دارد؛ آن هم این است بفهمد که چه باعث شد "لیزی" دست به خودکشی بزند. علی‌رغم تهدیدهایی که نسبت به این دختر جوان انجام‌شده بود، مسئولین پرونده نتوانستند به نتیجه‌ای دست یابند. روز بعد از تجاوز، پیامکی از سوی یکی از بازیکنان تیم فوتبال برای "لیزی" رسید که نه‌تنها برای او خط‌ونشان کشیده بود، بلکه بسیار وقیحانه بود. در این پیام آمده است: "کاری نکن که بعداً پشیمان شوی. با بروبچه‌های فوتبال نتردام در نیفت." پدر "لیزی” می‌گوید: "پیامی که این آقا داده است، فقط از جانب خودش نیست. بلکه از طرف تیم فوتبال و شیوه مرسوم آن‌جا حرف می‌زند. چیزی که دراین خصوص جالب، یا بهتر بگویم رقت‌آور، است این است که چقدر این فرد واضح صحبت کرده است که با "ما" درنیفتید."


"کلی" دوست "لیزی" درباره زمانی صحبت می‌کند که لیزی ماجرا را برایش تعریف کرد

به هر جای این دانشگاه که مراجعه کردیم، همه سکوت اختیار می‌کردند. خواستیم با مسئولین دانشگاه نوتردام مصاحبه کنیم که آن‌ها حاضر نشدند. تام سیبرگ علیه مؤسسه‌ای که طرف بازیکن متجاوز را گرفته بود، مبارزه کرد، اما رسم و رسوم، این‌گونه است که یک بازیکن محبوب برای دانشگاه‌های آمریکا، بسیار ارزشمند است. سه‌سال بعد از واقعه شرایط به‌هیچ‌وجه تغییر نکرده است.

پدر "لیزی" در خصوص شاخصه‌های یک دانشگاه در سطح جهانی می‌گوید: "وقتی ادعای جهانی بودن دارید باید در همه زمینه‌ها در سطح جهانی بهترین باشید، چه در مسائل ورزشی و چه در تقبل مسئولیت‌های انضباطی."

در آمریکا، دانشگاه‌ها با‌توجه به صلاحدید خودشان با مسئله تجاوز برخورد می‌کنند. بااین‌وجود، قوانینی نیز برای این‌گونه جرایم وجود دارد. در دانشکده حقوق دانشگاه "نیو انگلند" در بوستون، "وندی مورفی" وکیل و فعال اجتماعی، دانشگاه‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد. تدریس او به صورت تخصصی روی قوانین مربوط به تجاوز، متمرکز است. مورفی توضیح می‌دهد که در "فصل 9" قانون حقوق شهروندی آمده است که بهترین راه برای رسیدن به برابری این است که خودتان نگذارید علیه شما تبعیض صورت بگیرد.


"تام سیبرگ" پدر "لیزی"

فصل 9 قانون شهروندی، دسترسی برابر به تحصیل را حق پسران و دختران می‌داند. در مواردی که تبعیض جنسیتی صورت گیرد، دانشگاه‌ها موظفند ترتیب اثر دهند. درغیر این صورت کمک‌های بلاعوض فدرال به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. در مصوبه "کلیری" سال 1990 آمده است که دانشگاه‌ها ملزمند تعداد وقوع جرایم جنسی را اعلام کنند.

وندی مورفی در ادامه اظهاراتش می‌گوید: "تجاوزهای جنسی در محیط‌های دانشگاهی مدت‌هاست که تبدیل به یک اپیدمی شده است. آماری که ما می‌شنویم بین 1 نفر از 4 نفر، یا 1 نفر از 5 نفر یا 1 نفر از 6 نفر متغیر است. این محیط‌ها برای یک زن خطرناک‌تر است. حالا که این عدد و رقم‌ها بالاتر رفته، زنان می‌ترسند به دانشگاه بروند، چراکه احتمال این‌که در دانشگاه مورد تجاوز قرار بگیرند بیش‌تر از محیط خارج دانشگاه و در دنیای واقعی است. طبق تجربه‌ای که من دارم، بدترین دانشگاه‌ها، دانشگاه‌هایی هستند که مردان موفق‌تری دارند."

مقامات مسئول دولت آمریکا از راهبردهای دانشگاه‌ها برای پنهان‌کاری در زمینه آمار تجاوز جنسی خبر دارند، اما فقط سکوتی را که پیرامون این اپیدمی است، "محکوم" می‌کنند. در آوریل 2011، دولت اوباما از طریق "جو بایدن" معاون رئیس‌جمهور یادداشتی منتشر کرد که وظیفه دانشگاه‌ها در احترام به قانون را متذکر می‌شد. در این یادداشت آمده است که چنانچه دانشگاهی از آزار و اذیت یک دانشجو نسبت به دیگری آگاه باشد، فصل 9 قانون آن دانشگاه را ملزم به ترتیب اثر فوری می‌کند تا این آزار و اذیت برطرف شده و مجال تکرار نیابد.


"وندی مورفی" وکیل و فعال اجتماعی

باوجود تلاش‌های دولت، دانشگاه‌ها به این تذکرات قانونی توجه نشان نداده‌اند. سکوت، غالباً به ضرر قربانیان تمام‌شده و متجاوزین با پررویی بیش‌تر به کار خود ادامه می‌دهند. به منطقه "هانتس‌ویل" ایالت آلاباما می‌رویم. "انجی اپیفانو" به این‌جا پناه آورده است. وی به‌عنوان راهنمای تور برای ناسا کار می‌کند. در پرونده اپیفانو، دانشگاه ادعایش را نپذیرفت و او را به آسایشگاه روانی‌ها فرستاد. این یعنی نمونه کاملی از مقصر کردن قربانی.

اپیفانو می‌گوید: "فکر می‌کنم، فرهنگ ما فرهنگ تجاوز نیست، اما دلیل این همه دردسر، سکوت است. تجاوز جنسی ازجمله جرایمی است که وقتی اسمش می‌آید، هیچ‌کس نمی‌خواهد راجع‌به آن حرف بزند." این قربانی تجاوز، ماجرا را در روزنامه دانشگاه منتشر کرد و دست مسئولین دانشگاه را رو کرد. در عرض یک هفته، بیش از 10 هزار نفر مقاله او را خواندند.

در این مقاله آمده است: "وقتی مورد تجاوز قرار می‌گیرید، زمان نه نمی‌ایستد، و نه مانند وقتی‌که با دوستانت هستی، تندتر می‌شود. زمان، دشمن اول شما می‌شود. چنان زجرآور و کند می‌شود که هر ثانیه، یک ساعت و هر دقیقه یک سال می‌شود و انگار یک عمر زندگی کرده‌ای. در تاریخ 25 مه 2011، یکی از افرادی که می‌شناختم به من تجاوز کرد. این اتفاق در خوابگاه "کروست" دانشگاه "امهرست" افتاد. برخی شب‌ها، هنوز هم صدای هم‌اتاقی‌هایش را می‌شنوم که آن‌طرف اتاق یواشکی حرف می‌زدند و مسخره‌بازی درمی‌آورند. وقتی از خواب بیدار می‌شوم، همین وضع را دارم."


"انجی اپیفانو" یکی از قربانیان تجاوز جنسی در دانشگاه

اپیفانو در ادامه از درد و رنج‌هایش می‌گوید: "هر از چند گاهی فکر و خیال به سراغم می‌آید و کل زندگی‌ام را مرور می‌کنم. بعد آرزو می‌کنم می‌توانستم به عقب برگردم و چیزها را تغییر دهم. ولی هیچ راه بازگشتی وجود ندارد و آدم مجبور است با واقعیت کنار بیاید. وحشتناک‌ترین کابوسم این است که یک‌بار دیگر با شخص مهاجم برخورد داشته باشم. آن‌جاست که همه را دشمن می‌پندارم و هیچ‌کس در آن لحظه نمی‌تواند کمکم کند."

عکس‌العمل‌های دانشگاه نشان می‌دهد که در "امهرست" کسانی که زور بیش‌تری دارند، هر کاری که بخواهند می‌کنند. اپیفانو و فرد متجاوز را به مشاور معرفی می‌کنند. قربانی برای این‌که از خود دفاع کند، مدرکی در دست ندارد، هیچ شاهدی که به نفع او شهادت دهد وجود ندارد و آزمایش‌های "دی‌ان‌ای" نیز چندان اعتباری ندارد. اپیفانو نمی‌خواهد از مقامات دانشگاه بشنود که به او تجاوز "نشده است." اما فرد متجاوز، پسر یکی از فارغ‌التحصیلان ثروتمندی است که هر ساله میلیون‌ها دلار به دانشگاه کمک مالی می‌کند. پس چه کسی به حرف دختری که مورد تجاوز قرار گرفته گوش می‌دهد؟

"جکسون کتز" جامعه‌شناس و متخصص روابط دختران و پسران در دانشگاه است. وی در خصوص نقش رسانه و سایر عوامل، این‌گونه اظهارنظر می‌کند: "به نظرم، رسانه‌ها بیش‌تر و بیش‌تر زنان را "ابزار" نشان می‌دهند. به‌ویژه، ماهیت جنسی خشونتی که مردها علیه زنان مرتکب می‌شوند، افراطی‌تر شده است. تأثیر رسانه‌ها از آن چیزی که فکر می‌کنید، عمیق‌تر و پایدارتر است. رسانه‌ها هنجارسازی می‌کنند. بسیاری از پسران با طرز تفکری که رسانه‌ها به خوردشان می‌دهند، بزرگ می‌شوند. در این طرز تفکر، مردان بد به هنگام تجاوز بر زنان تسلط دارند یا آنان را پست و حقیر می‌شمارند. این می‌شود که بسیاری از این افراد فکر می‌کنند، روند عادی باید همین باشد. وقتی می‌گوییم ما به برابری، مساوات و عدالت اعتقاد داریم و مرد هستیم، باید از زنانی که می‌خواهند مثل دیگر انسان‌ها با آن‌ها برخورد شود، حمایت کنیم. باید "شبه قدرتی" که در این زمینه در اختیار مردان است را به چالش بکشیم. این موضوع بسیار اساسی است."


"جکسون کتز" جامعه‌شناس و متخصص روابط دختران و پسران در دانشگاه

بااین‌حال، اوضاع در آمریکا رو به تغییر است. در لس‌آنجلس یک انجمن قربانیان تجاوز جنسی تشکیل شده تا این سکوت را بشکنند. این زنان تصمیم گرفته‌اند که از خود قانون استفاده کنند و شیوه برخورد دانشگاه با این موضوع را محکوم کنند. این انجمن از سوی دو استاد دانشگاه هدایت می‌شود. آن‌ها شکایتی تنظیم کرده‌اند تا دانشگاه‌ها را ملزم به رعایت بند 9 قانون "کلیری" کنند.

"دنیل درکس" یکی از این دو استاد دانشگاه می‌گوید: "ما این‌جا جمع شده‌ایم تا با توسل به نظام حقوقی، عدالت را در حق قربانیان به اجرا درآوریم." "گلوریا آلرد" که به دفاع از حقوق زنان شهرت دارد، وکیل این انجمن است. خانم آلرد مصاحبه‌ای مطبوعاتی ترتیب داده تا شکایتش را از دانشگاه "آکسیدنتال" علنی کند. این اولین باری است که یک دختر 20 ساله روبه‌روی دوربین تلویزیون ملی آمریکا در این باره صحبت می‌کند.

خانم آلرد اعلام می‌کند: "وزارت آموزش‌وپرورش باید وضعیت دانشگاه آکسیدنتال را بررسی کند. این دانشگاه نمی‌تواند فعالیت‌های عادی خود را در حالی ادامه دهد که زنان در آن مورد تجاوز قرار می‌گیرند. از وزارت می‌خواهیم که هرچه سریع‌تر اقدامات لازمه را درخصوص حصول اطمینان از رعایت مسئولیت‌های محوله به دانشگاه انجام دهد."

در کمال ناباوری، بخش بازاریابی دانشگاه آکسیدنتال حاضر به مصاحبه در این خصوص شده است. "تریشا لانگ" مسئول بخش بازاریابی دانشگاه، اگرچه در سخنانی گنگ و نامفهوم، اما اظهار داشت: "ما سال گذشته تحت قانون کلیری، 30 فقره تجاوز را گزارش دادیم. شنیده‌ایم که تعداد کل تجاوزها 37 تا بوده است. برخی از کسانی که شکایت تنظیم کرده‌اند، شکایتشان به‌طور رسمی به‌دست ما نرسیده است... البته ما "شنیده‌ایم" که این دانشجویان فعلی یا سابق شکایت تنظیم کرده‌اند."

"لانگ" در ادامه مصاحبه، طفره می‌رود و جواب درستی به سؤالات نمی‌دهد: "دانشگاه آکسیدنتال دارد سیاست‌‌های آمریکا را مورد بررسی مجدد قرار می‌دهد. از‌این‌رو، هر چیزی که طی این سالیان دستخوش تغییر شده مورد بازبینی قرار می‌گیرد. بااین‌وجود، به دانشجویان کنونی و سابق این دلگرمی را می‌دهیم که موارد تخلف را گزارش دهند. ما پاپیش‌گذاشتن آن‌ها را عملی مثبت می‌دانیم. با این‌کار، موضوع بهتر جلو می‌رود."

"دنیل درکس" و "کارولین هلدمن" دو استادی که مسئول گروه نجات‌یافتگان هستند، به‌هیچ‌وجه این اظهارنظرهای رسمی را باور نمی‌کنند. هلدمن می‌گوید: "حدود دو سال پیش معلوم شد که این دانشگاه قرار نیست تغییری در وضع موجود ایجاد کند. تنها کاری که کردند این بود که وانمود کنند دارند تغییرات می‌دهند. از‌این‌رو مجبور شدیم استراتژی‌مان را عوض کنیم. تحقیقات بیش‌تری کردیم، تلاش‌های مردمی‌مان را بیش‌تر کردیم. انجمن ما سال پیش به‌طور رسمی تشکیل شد تا این تغییرات را عملی کند."


"تریشا لانگ" مسئول بخش بازاریابی دانشگاه "آکسیدنتال"

"تاکر رید" قربانی تجاوز جنسی که در ابتدای این گزارش به او اشاره کردیم نیز به جمع آن‌ها ملحق شده است. وی پس از پیوستن به این گروه بود که فهمید، می‌شود از حقوق خود دفاع کرد و سکوت را شکست. "رید" احساس می‌کند که انسانیتش به او برگشته و با این کار دارد آینده فرزندان و نوه‌هایش را تضمین می‌کند تا قربانی چنین جنایت‌هایی نشوند. اکنون این جنبش شکستن سکوت، از سطح قربانیان فراتر رفته و گروه‌های "اطلاع‌رسانی" نیز پیدا شده‌اند که با آن‌ها هم‌دردی می‌کنند و خواستار دفاع از حقوق قربانیان تجاوز در محیط دانشگاهی هستند. اما هنوز هم هیچ‌کس نمی‌داند تمام این تلاش‌ها برای رهایی دانشجویان آمریکایی از اپیدمی تجاوز جنسی به کجا می‌انجامد.

برچسب ها: دختران ، دانشجو ، تجاوز ، امریکا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۰۴ ۱۶ خرداد ۱۳۹۵
این هم از کشوری که مهد تمدن . دموکراسی است و هرچند گاهی دوستان جوگیر شده بعنوان نمونه کشوری دموکراسی یاد میکنند.