در بخشی از مقدمه این کتاب میخوانیم: «استثناها در جهان طبیعت بهترین وسیله شناخت پروردگار متعال است. از بررسی ابعاد مختلف این استثناها هر انسان صاحب اندیشهای به این نتیجه میرسد که این جهان علیرغم این همه علل و معالیل و حرکت همگون و همسوی، زیر نظر خداوند مدیر و مدبری اداره میشود که بر هر چیز قیومیت دارد و بر همه پدیدههای خرد و کلان نظارت مستقیم دارد، و اراده او فوق همه علتها و معلولهاست، دیگر هیچ علتی بدون اراده او کارگر نیست و هیچ معلولی بدون اراده او پدید نمیآید. در این کتاب یکی از این استثناها که عبارت از سالم ماندن اجساد صالحان در طول قرون و اعصار است، بررسی شده، 136 مورد از آنها به صورت مستند گزارش شده، در مواردی با شاهدان عینی ملاقات به عمل آمده و گزارش آنان بدون واسطه نقل شده [است].» مولف میگوید که در دو مورد نیز خود از شاهدان عینی بوده است. (ص 21)
مهدیپور در انگیزه خود از تالیف این کتاب مینویسد که گزارشی مستند از سالم ماندن پیکر سه بانو او را به سوی تحقیقات گستردهتر کشانده است. درباره روش پژوهش خود نیز میگوید: «تلاش نگارنده بر این بود که گزارشها را آن چنان که به دستش رسیده بدون کم و زیاد درج کند و برای به دست آورن گزارش دقیق در حد توان تلاش کرده [است].» (صص 23 ــ 24)
نویسنده در فواید خواندن این کتاب به مواردی مانند، درس خداشناسی، یاد صالحان، اسوه حسنه، تقویت ایمان، فزونی دانش، شناخت اعمال صالحه، شناخت افراد صالح، الزام خصم، اثبات انتساب و کشف راز اشاره میکند.
در بخشی دیگر از این کتاب مولف در پاسخ به این سوال که آیا سالم ماندن جسد کرامت است؟ میگوید: ممکن است برخی تصور کنند که سالم ماندن جسد مربوط به خاک و هوای آن محل است و کرامتی برای صاحب جسد نیست! ما خیال میکنیم که این تصور از حقیقت خیلی فاصله دارد زیرا اصلاً در همه مواردی که پیکر بنده صالحی پس از صدها سال تر و تازه پدیدار شده، در چند متری آن صدها جسد در کمتر از یک سال متلاشی شده و در کمتر از ده سال به پودر مبدل شده است. ثانیاً اگر در موردی خاک یا هوا موثر باشد از موضوع بحث ما خارج است. اگر جسدی در یخبندان سیبری تر و تازه بماند ریطی به کتاب ندارد، ما درباره اجسادی سخن می گوییم که در زیر آفتاب سوزان نجف اشرف پس از دهها و یا صدها سال تر و تازه مانده است. ثالثاً قرآن کریم به مسئله تغییر نیافتن یک شیء در طول زمان اشاره میکند و آن را یکی از نشانههای قدرت خود میشمارد، چنان که در مورد «عُزَیر» که صدها سال پس از مردنش خداوند او را زنده کرد تا به او نشان دهد که مردگان را چگونه زنده میکند. از سوی دیگر به طوری که در متن احادیث خواهیم آورد نپوسیدن اجساد از کرامت انبیا و اولیا شمرده میشود.
در ادامه کتاب نویسنده درباره این که چه اجسادی نمیپوسند و این که چه اجسادی تا کنون نپوسیدهاند؟ سخن میگوید. بر اساس روایاتی که در این کتاب ذکر شده است، پیکر 10گروه در قبر نمیپوسد: جهادگران، اذانگویان، دانشمندان، حاملان قرآن، شهیدان، پیامبران، بانوانی که در حال زایمان بمیرند، کسانی که به ستم کشته شوند، آنان که در روز جمعه بمیرند و کسانی که در شب جمعه بمیرند.
در بخشهای بعدی کتاب گزارش هایی مستند از 136 جسد شامل پیامبران، شهیدان، عالمان و صالحانی که پس از دهها، صدها و احیاناً هزاران سال پیکرشان تر و تازه پدیدار شده، آورده شده است. از جمله این افراد میتوان به حضرت دانیال، طالوت، حر بن یزید ریاحی، شهدای کربلا، امامزاده طاهر، قطب راوندی و ... اشاره کرد./
منبع ایپنا