به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری نیوایسترن اوت لوک، با نگاهی ریز به تحولات اخیر در خاورمیانه تنها در طول ماه گذشته ، مانند ظهور انصارالله در یمن ، انقلاب بحرین ، صدور حکم اعدام برای شیخ نمر ، ماجراجوییهای داعش در عراق و سوریه ، شکستگیهای سیاسی-اجتماعی در سراسر خاورمیانه مشهودتر شده است، كه همه اشاره به فرسایش ستون امپراتوری آل سعود دارد!
از زمانی که عربستان سعودی بر جهان عرب سلطه دارد - پس از سقوط امپراتوری بزرگ عثمانی - شاهد كمكهای بی دریغ امپراطوری بریتانیا و ایالات متحده در احیای آل سعود بودهایم ، كه عمده هدف آن انعطاف اعضای خانواده سلطنتی به اراده غرب بوده است .
آل سعود ، بخاطر رویه سیاسی و رفتارهای خود در درون جامعه و منطقه، در شرایطی قرار دارد كه خود "پادشاهی" ، مهمترین دشمن آل سعود محسوب میشود.
***دلارهای نفتی آل سعود
برتری هژمونی عربستان به ثروت بادآورده منابع طبیعی این پادشاهی مربوط میباشد، دلارهای نفتی عربستان سعودی معماری سازمانی ، سیاسی و مذهبی این پادشاهی را پایدار نگه داشته است .
منابع میلیاردی عربستان سعودی این اجازه را به آل سعود میدهد تا از راه دور ، به هدایت و کنترل جهان عرب ، دولتها و سیاستها ، ترویج نفوذ خود در بین سیاستمداران و افکار عمومی ، آن هم بر اساس چشمانداز منافع خود در خاورمیانه عمل كند ، اتفاقا همین مزیت (منابع مالی بادآورده) ، پادشاهی عربستان را برای تامین مالی متحدان خود (ائتلافها ) ، به بردگی مجبور ساخته است .
اگر این اتحادها شكسته شود ، عربستان سعودی بلافاصله سقوط اقتصادی را تجربه میكند . "نیک باتلر" در "گلوبالیست" چنین نوشته است : به نظر میرسد عربستان سعودی کنترل خود بر بازار نفت جهانی را از دست داده است ، در برههای كه قیمت نفت روند كاهشی دارد ، اما حجم تولید تغییری نكرده است !. عربستان سعودی دیگر در موقعیتی نیست كه توانایی معکوسكردن روند سقوط قیمت نفت را داشته باشد ، دیدگاههای سیاسی و اقتصادی منفی در درون اوپک هر سیاست محدودكننده " خروجی تولید جهانی" ، غیر ممکن ساخته است .
" تصور این امر كه کشورهای عضو اوپک ، احتمالا به استثنای کویت ، به کاهش پایدار در تولید و درآمد ، جواب مثبت دهند بعید است . سعودیها نیز چنین دیدگاهی دارند".
قربانیان محاسبات غلط سیاسی و اقتصادی ، خانواده آل سعود را معرض خطرات داخلی و افول قدرت سیاسی در منطقه قرار خواهد داد .
عربستان سعودی قادر به تزریق منابع مالی برای حفظ و تامین جنگهای نیابتی خود در منطقه است ! آل سعود بدون فكر ، جبهههای متعددی را بدون برخورداری از توانایی حل و فصل هرگونه درگیری ، ایجاد كرده است : یمن ، سوریه ، عراق ، مصر ، لیبی ، بحرین ، بی شك تبعات دخالتهای بی فكر آل سعود و خلاءهای ایجاد شده سهوی در منطقه ، آل سعود را در انزوا قرار خواهد داد . آل سعود به ناچار باید در برخورد با این اعتراضات ، واكنش نشان دهد! .
از سال 2011 ، برتری ایران بخاطر لغزش سیاسی عربستان در تعاملات حساس منطقه ، افزایش داشته است .
واقعیت امروز خاورمیانه این است كه ، برخی كشورها ، برای رهایی سیاسی اعتراض كردهاند ، و برخی دیگر به مبارزه در برابر رادیکالیسم اسلامی وارد صحنه شدهاند ، اكنون خاورمیانه در مسیر سازماندهی گسترده و ترسیم قدرت است .
به گفته زاکانی "سه پایتخت عربی امروز در دست ایران است و متعلق به انقلاب اسلامی ایران است (رابطه دو جانبه سازنده دارند) ... و صنعا چهارمین پایتختی است كه در مسیر پیوستن به انقلاب ایران است ."
انصارالله یمن - جناح تحت رهبری عبد ملک الحوثی – اعلام کردهاند که آنها تحت کنترل کسی نیستند بلکه به شدت مستقل هستند ، جناح زیدی – قدیمیترین شاخهی اسلام شیعه - نیز از این امر مستثنی نیست . اما ، بر خلاف رفتار سیاسی عربستان سعودی در قبال اتباع سیاسی خود ، سیاست عدم دخالت ایران ، به عبارتی "توصیه و نه (دخالت) به طور مستقیم" ، برای حمایت از شیعیان ، بدون دیكته كردن سیاستهای خود (برخلاف عربستان) ، نتیجه آن میشود كه جمهوری اسلامی ایران بسیار جذاب و چتر ایدئولوژیک آن فراگیرتر از عربستان شده است .
عربستان سعودی از طریق شیوه " ترغیب ترس" حکومت میکند ، بازی چکش و شمشیر! اما ، ایران بر خلاف این رویه حركت كرده است .
در حال حاضر بسیاری از همین كشورها، (عموما اعراب) سلطه عربستان سعودی و حکومت استبدادی ریاض را محکوم میكنند، به نظر میرسد، با افزایش فشارهای سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی ، خانواده آل سعود نشانههایی از فرسایش را در خود دیده است.
همه آنچه عربستان سعودی در این سالها در عرصه بین المللی و دینی ساخته بود ، در حال نابودیست ، به عنوان پایگاه دینی سنی در جهان عرب به اتهام کمک به گروه تروریستی افراطی داعش ، جایگاهش متزلزل و اعتبار دینی آن لكهدار شده است . اقتصاد ریاض در آستانه فروپاشیست ، و جامعه مدنی آن تحت فشار فرقهگرایی و بیعدالتی اجتماعی ، در حال انفجار مردمی قرار دارد و موقعیت آن به عنوان قدرت منطقهای توسط ایران و ترکیه به چالش کشیده شده است .
*** کشورهایی که به پروژه انقلاب ایران پیوستهاند
زاکانی در مجلس ایران در سخنرانی خود در مورد انحلال ( قریب الوقوع ) عربستان سعودی ، از "جهاد بزرگ" ایران نیز سخن گفت . با اشاره به این موضوع كه ایران برای توسعه و صادركردن مدل انقلاب اسلامی خود در مناطق دورتر تمایل دارد ، كه هدف از این كار "رهایی سیاسی ، اجتماعی و مذهبی در شاخص های دین اسلام" ملتهای گرفتار ظلم است .
جهاد در اینجا به معنی جنگ نیست ، بلکه یک مبارزه ایدئولوژیک و صلح آمیز است .
زاکانی معتقد است كه اجراسازی این مرحله از جهاد بزرگ ، "نیاز به یک سیاست خاص و رویکرد محتاطانه دارد ، به دلیل آن كه ممکن است پیامدهای مختلفی در پی داشته باشد".
استراتژیست پیشنهادی ، (براساس گفته زاکانی) این است که ایران از جنبشهایی که در چارچوب انقلاب ایران قرار دارند ، به منظور پایان دادن به ظلم و ستم و کمک به مظلومین خاورمیانه ، حمایت کند ." به عبارت دیگر ، ایران رهبری ملتها را به عهده خواهد داشت نه براساس رویههای استبدادی و یا دیكتاتور مآبانه ریاض !!.
بر خلاف عربستان سعودی ، ایران میخواهد محور تغییر باشد ، پیش برنده یا ترویجكننده گذار سیاسی !.
نكته غیر قابل هضم برای ریاض این است كه ، پس از گذشت سه دهه ، ترکیه نیز در مقابل عربستان سعودی ، ادعای رهبریت جهان اسلام را زمزمه میكند ! .
زاكانی تاكید دارد كه : "در حال حاضر دو قطب وجود دارند ، اولین قطب تحت رهبری ایالات متحده و متحدان عرب آن است و دومین قطب تحت رهبری ایران و کشورهایی که به پروژه انقلاب ایران پیوستهاند ."
غرب آسیا امروز بیش از هر زمان دیگری، رنگ و بوی ایرانی دارد .
انتهای پیام./