پروفسور محمد حسن کریمی‌نژاد – پدر علم ژنتیک ایران - تاکنون بیش از یکصد مقاله در مجله‌های معتبر ایران، بیش از 60 مقاله در مجله‌های بین‌المللی و 12 جلد کتاب را به رشته تحریر در آورده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، کارنامه درخشان زندگی‌اش را مهربانی‌های بی‌منتی پر کرده است که از او مردی وارسته ساخته و گذراندن هر لحظه در کنارش چیزی جز خاطرات خوش و ماندگار به همراه نخواهد داشت.

مردی که با دست‌های مهربان و گام‌های استوارش نه تنها بهترین‌های علمی را به این مرز و بوم هدیه داد بلکه به یاری سازمان‌های خیریه‌ای چون محک و کهریزک شتافته و مجتمع آموزشی، توانبخشی نیکوکاری رعد کرمان را در سال 1383 تأسیس کرد که در بیست و دوم تیرماه دو سال قبل، جایگاه مشورتی در مجمع اقتصادی و مشورتی ECOSOC سازمان ملل را کسب کرد.

پروفسور محمد حسن کریمی‌نژاد – پدر علم ژنتیک ایران - تاکنون بیش از یکصد مقاله در مجله‌های معتبر ایران، بیش از 60 مقاله در مجله‌های بین‌المللی و 12 جلد کتاب را به رشته تحریر در آورده است. دوره‌های تحقیقاتی متعددی را در داخل و خارج کشور گذرانده و همایش‌های داخلی، بین‌المللی و سمپوزیوم‌های مختلفی را برگزار کرده است.

او که پایه‌گذار ژنتیک انسانی در ایران است در سال 1385 انجمن نورولوژیک ایران را با هدف پیوند میان متخصصان ژنتیک و مغز و اعصاب تأسیس کرد تا بعد از انجمن آلمان، دومین انجمن نورولوژیک ثبت شده در جهان باشد. در یکی از روزهای آبان و سالروز 86 سالگی‌اش با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم. مردی که با چشم‌پوشی از نیمی از هزینه‌های آزمایش ژنتیک مریم و لیلا - دو بیمار نیازمند - ما را در پیگیری‌های درمانی آنها یاری کرد.

 از گذشته بگویید.

در خانواده‌ای نسبتاً مرفه در سیرجان کرمان به دنیا آمدم. چهارمین فرزند از 7 فرزند خانواده بودم در 7 سالگی مرگ مادرم دلخراش‌ترین اتفاق زندگی‌ام را رقم زد.

بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی در مدرسه بدر سیرجان تا کلاس نهم را پشت سر گذاشتم و در آزمون نهایی خرداد ماه از میان 8 نفر تنها فردی بودم که قبول شدم و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به اصفهان آمدم.

در سال دوم دبیرستان از میان کمیته‌های ادبی، ریاضی و طبیعی به عنوان دبیر ادبی و مسئول روزنامه دیواری مدرسه (پیک نامه سعدی) انتخاب شدم.  در مهر ماه سال 1327 به دلیل علاقه‌ای که به بزرگان دانش پزشکی از جمله بوعلی سینا، پاستور، کخ و... داشتم وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شدم. خوب به یاد دارم در آن روزها درد شدیدی را احساس می‌کردم که پزشکان به علت دقیق آن پی نبرده بودند و سال‌ها بعد متوجه شدم آنچه پزشکان تشخیص ناراحتی گوارشی برای آن داده بودند ناشی از سنگ کلیه بود.

 زندگی کاریتان از چه زمانی آغاز شد؟

آبان ماه سال 1333 بود که از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شدم و تا اسفند ماه همان سال به عنوان دستیار آزاد در بخش کودکان دانشگاه فعالیت داشتم. مدرک پزشکی را دریافت کردم و بعد از چند ماه دستیاری در محضر دکتر محمد قریب در سال 1334 برای گذراندن خدمت سربازی مهیا شدم، اصرار داشتم این دوره را در سیرجان بگذرانم تا در خلال خدمت سربازی به مردم زادگاهم خدمت کنم.

ابتدای سال 1336 بود که دستیار رسمی و در سال 1341 استادیار بخش آسیب شناسی دانشگاه تهران شدم، پاییز همان سال با استفاده از بورس تحصیلی در گروه آسیب شناسی بیمارستان کارولینسکا استکهلم موفق به گذراندن دوره فوق تخصص پاتولوژی کودکان شدم.

در سال 1344 به ایران بازگشتم و در نخستین دوره آموزشی سیتولوژی مدیکال شرکت کردم و به پیشنهاد پروفسور جان فراست مؤسس و رئیس بخش پاتولوژی بیمارستان  زنان فعلی شدم و از آنجا که فوق تخصص پاتولوژی اطفال داشتم فرصت خوبی بود تا در این مرکز بیماری‌های اطفال با ناراحتی زنان ر ا بخوبی تطبیق دهم.

پس از آن در چهارمین دوره آموزشی سازمان بهداشت جهانی تحت عنوان «آموزش ژنتیک انسانی برای مدرسین دانشکده‌های پزشکی» شرکت کردم و با گذراندن دوره باز آموزی موفق شدم در سال 1348 بخش ژنتیک بالینی و سیتوژنتیک را در بیمارستان زنان تأسیس کنم.

 فعالیت ویژه‌تان در حوزه ژنتیک به چه سالی باز می‌گردد؟

 در سال 1359 به درخواست خود، بازنشسته شدم و تصمیم به راه‌اندازی یک کلینیک خصوصی گرفتم که ابتدای سال 60 – 1359 در میرداماد یک آزمایشگاه و پس از آن در پاییز سال 1369 مکان فعلی را تأسیس کردم. آذر ماه همان سال بود که موفق به انجام کشت سلول‌های مایع آمنیون و تشخیص پیش از تولد شدیم.

 نخستین همراه‌تان در این مسیر پر فراز و نشیب چه کسی بود؟

شروع فعالیت در حوزه ژنتیک با همکاری همسرم آغاز شد. تنها من و او بودیم که تا پاسی از شب و حتی چند ساعت پس از نیمه شب مشغول بودیم و با وجود اینکه در این حوزه تخصص خاصی نداشت همراه بسیار گرانقدری بود که لحظه‌های موفقیت‌آمیزی در کنارش رقم می‌خورد.

 از آشنایی با همسرتان بگویید.

32 ساله بودم که با او ازدواج کردم. اختلاف سنی مان کم نبود اما با این حال فریفته رفتار خانوادگی شان بودم. او زنی مدیر، منظم و مرتب بود و زندگی خوب و شادی را برایمان ساخت. با وجود 86 سال سلامت هستم و این سلامتی را مرهون لطف و توجه همسرم می‌دانم. خداوند همسری به من عطا کرده که از هر لحاظ وارسته است.

 چند فرزند دارید و فعالیت‌شان در چه زمینه‌ای است؟

حاصل زندگی مان سه دختر به نام‌های آریانا، رکسانا و ماندانا بودند که آریانا و رکسانا قدم در مسیر پزشکی و البته علم ژنتیک گذاشتند اما ماندانا به این حیطه علاقه‌ای نداشت و وارد عرصه‌های اجتماعی شد. از این بابت به او خرده نمی‌گرفتیم زیرا لازمه پیشرفت، علاقه، پایمردی و پشتکار است و باید هر کسی در مسیری که به آن علاقه دارد حرکت ‌کند. اکنون که موفقیت هایش را به نظاره می‌نشینم شادمان می‌شوم.

آریانا مرکز پاتولوژی و ژنتیک کریمی‌نژاد را اداره می‌کند و رکسانا در سن دیه گو مرکز ژنتیک تأسیس کرده بود اما به او گفتم کشورمان به وجودت نیاز دارد بازگرد و اگر از این بازگشت رضایت‌نداشتی مجدد به آنجا برو اما او سال‌ها است که در ایران مانده و فعالیت گسترده و البته قابل توجهی دارد.

 رمز موفقیت زندگی‌تان؟

رمز موفقیت و شکوفایی زندگی ما تجانس فکری و هماهنگی مان در زندگی بود. ضمن اینکه بزرگترین سرمایه را در زندگی تحصیل فرزندانمان می‌دانستیم.

در آن روزگاری که هزینه تحصیل دختران مان در مدرسه ایران زمین سالانه بالغ بر 15 هزار تومان بود من ماهیانه 2 هزار تومان حقوق دریافت می‌کردم و با اینکه کفاف زندگی مان را نمی‌داد حاضر نبودم آنها از تحصیل بازبمانند و تمام وقتم را صرف کار می‌کردم تا این اتفاق نیفتد.   می‌دانستم که اگر روی فرزندان سرمایه‌گذاری شود خودکفا خواهند شد و هر اندازه هم مادیات در اختیارشان قرار دهیم در صورتی که کفایت نداشته باشند آن را به باد خواهند داد.

 پدر علم ژنتیک ایران چه توصیه‌ای دارد؟

همان توصیه پدرم که وقتی متوجه شد در دانشکده پزشکی پذیرفته شدم به من گفت «پزشکی موهبت الهی است، آن را با مادیات آلوده نکن.»

من هم این جمله پر مغز را به دخترانم انتقال دادم تا فراموش نکنیم نباید جان انسان‌ها را در گرو مادیات قرار دهیم. به تمام کسانی که علاقه دارند در حیطه پزشکی فعالیت کنند می‌گویم هیچ بیماری را به علت نداشتن توان مالی ناامید نکنید و حتی اگر لازم بود از ارائه تخفیف صددرصدی هم ابا نداشته باشید. سال‌هاست عقیده دارم وظیفه مان این است که با هر بیماری چون مادر و خواهر و عزیزان خود رفتار کنیم.

 حرف دل؟

از سال‌ها پیش ناملایمتی‌های زیادی را به چشم دیده‌ام، اما به توصیه پدرم عشق به کار، تلاش و پایمردی را به کار بستم تا بر نامهربانی‌ها غلبه کنم.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
گنجی
۱۰:۱۰ ۰۳ خرداد ۱۳۹۴
سلام
خواهش میکنم آدرسی و یا تلفنی از دکتر کریمی نژاذ واسم بفرستید . پسرم مشکلی داره شایذ ایشون بتونه کمکمون کنه . متشکر
آخرین اخبار