به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تعزیه به عنوان هنری آیینی، سابقهای طولانی در تاریخ ایران داشته است. برخی معتقدند ایرانیان قبل از اسلام با برگزاری مراسم مصائب میترا و سوگ سیاوش و یادگار زریران در پدیدآوری هنر تعزیه پیشگام بودند.
مدارک تاریخی، حکایت از برگزاری عزاداری رسمی برای سیدالشهدا همزمان با اوجگیری قدرت آلبویه در قرن سوم دارد. با آغاز سوگواری در سال 352 هـ و رسمیت یافتن آن از سوی معزالدوله دیلمی، زمینههای ادامه مبارزه همگانی علیه غاصبان حکومت آماده میشد.
در تاریخ ابنکثیر شامی آمده است: معزالدوله احمدبن بویه در بغداد، دهه اول محرم امر کرد تمامی بازارهای بغداد را ببندند. مردم لباس عزا پوشیدند و به تعزیه سیدالشهدا پرداختند. ( آلبویه، علی اصغر فقیهی، ص467)
در این مراسم، دستههایی با حمل نشانهها و همسرایی، داستان غمانگیز کربلا را روایت میکردند. چندی بعد نقالان هم به این آیین سوگواری اضافه شدند و دو یا چند واقعهخوان، ماجرای عاشورا را برای شرکتکنندگان در مراسم نقل میکردند.
ابناثیر در بیان وقایع سال 363 ق از «فتنهای بزرگ» میان سنی و شیعه یاد میکند؛ به این روایت که اهل سوقالطعام در بغداد ـ که سنی مذهب بودند ـ «شبیه» جنگ جمل را ساخته و به گمان خود با اصحاب علی(ع) میجنگیدند و این به گمان قوی در معارضه با عمل کرخیان که شیعی مذهب بوده و «شبیه واقعه کربلا» را پدید آورده بودند، صورت گرفته است.
در دوران تاریخ میانه، نوعی تاریخنویسی مرسوم بوده به نام «مقتلنویسی» که در آن، مصائبی را که بر خاندان حسین(ع) رفته بود، مینگاشتند و در قرن ششم کتابی به نام مقتلالحسین ـ که نویسنده آن خوارزمی است ـ نوشته شد، اما گسترش تعزیه در ایران مدیون کتاب «روضه الشهدا» است. این کتاب که قرن نهم هجری بهوسیله ملاحسین واعظ کاشفی تدوین شد، واقعه غمانگیز کربلا و حوادث وابسته به آن را به رشته تحریر درآورد. این کتاب در مجالس دینی از سوی کسانی که صوتی خوش و لحنی سوزناک و غمانگیز داشتند مورد استفاده قرار گرفت؛ اما نخستین کسی که با لحنی غمانگیز و خوش آن را خوانده، خود مولف بوده است: «... ملاحسین در زمان حکومت سلطان حسین بایقرا به هرات مقر حکومت رفت و به حضور شاه باریافت، صدای خوش و مطبوع کاشفی بر شاه خوش آمد و مورد احترام قرار گرفت.»
روایتهایی مبنی بر حضور شبیهخوانی و نه هنر نمایشی تعزیه در دوران صفویه وجود دارد. اسکندر بیک ترکمان در تاریخ خود مینویسد:
شب عاشورا که مردم این طرف (سپاه ایران) به تعزیه حضرت سیدالشهدا قیام داشتند، غوغای عاشوریانِ اردو بازار را محصوران قلعه (ایروان) شورش و غلغله یورش تصور نموده، جمعی که راضی به مصالحه و قلعه دادن نمیشدند، از خواب غفلت برآمده از روی اضطرار دست در دامن تشفع شریف پاشا (فرمانده سپاه عثمانی) زدند و روز عاشورا که مقتل سیدالشهدا بود، حضرت اعلی (شاه عباس) به رسم معهود و سبیل معتاد، لباس ماتم و سوگواری پوشیده و به لوازم مشغول بودند.( عالم آرای عباسی، ج2، ص655)
دلا واله، جهانگرد ایتالیایی، در سفرنامه خود از عزاداریهای دهه اول محرم 1027/ 1618 در اصفهان گزارش نسبتا مفصلی داده و از برگزاری نمایشهای ساده در این مراسم سخن گفته است. ( سفرنامه پیترو دلا واله: قسمت مربوط به ایران، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران 1348، ص 123 تا 125)
براساس گزارش تاورنیه در مراسم عزاداری اصفهان و در حضور شاهصفی، جلوی هر یک از دستههای عزاداری، عماریهایی حمل میکردند که روی آنها تابوتی بود و در هر تابوت کودکی را خوابانده بودند تا یادآور کودکان شهید کربلا باشد. پیشاپیش عماریها اسبهایی را با زین و یراق به منزله اسبهای شهدای کربلا حرکت میدادند (سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، چاپ حمید شیرانی، تهران 1363 ش، ص 414)
تعزیه به عنوان یک هنر نمایشی، اواخر سلطنت زندیه شکل گرفت. عدهای از محققان معتقدند، در دوره کریمخان زند، سفیری اروپایی به نام ویلیام فرانکلین که در ایران زندگی میکرد، اقدام به اجرای نمایش تراژدی در دربار کرد که بعد از تماشای این تراژدی از سوی کریمخان او دستور میدهد وقایع کربلا را نیز در شکل نمایش تراژدی به اجرا درآورند که از آن پس با توصیف وقایع کربلا به صورت متون و نسخ تعزیه، شبیهخوانی به شکل امروز پدید آمد. (زندگانی شاه عباس، ج3، ص10)
قدیمیترین مدرک مستند که درباره تعزیهخوانی در دست است، سفرنامه ویلیام فرانکلین است که سفرش طی سالهای 1202ـ1201هـ.ق. به شیراز صورت گرفته است. وی چند مجلس تعزیه از جمله میانجیگری سفیر فرنگی دربار یزید، آب فرات و عروسی قاسم را مشاهده کرده است. (مشاهدات سفر ازینگال به ایران، ویلیام فرانکلین، ترجمه محسن جاویدان، ص73ـ72)
میرزا حسن حسینیفسایی در کتاب فارسنامه ناصری می نویسد: کریمخان زند در آخر روز ذیالحجه برای تعقیب و استقبال محمدحسنخان از شیراز خارج شد، وارد باغ دلگشا... گردید و ایام عاشورای 1172هـ.ق. را در آن باغ به تعزیهداری خامس آلعبا گذرانید. ( شیراز، خاستگاه تعزیه، صادق همایونی، ص42)
ابتدای دوره قاجاریه، تعزیه به دلیل حمایت شاهان و طبقه مرفه جدید بازرگان و سیاسی، دامنهدارتر شد. بعدها در نمایشخانههای موقت به نام تکیه یا حسینیه این نمایشها اجرا میشدند. تاریخ دقیق ساختمان یکی از این تکیههای ثابت یعنی تکیه نوروزخان، 1177 هـ.ش، مقارن اوایل سالهای سلطنت فتحعلیشاه است. در نخستین مراحل تعزیه، بسیاری از نقالان مذهبی و غیرمذهبی به بازی در آن پرداختند.
سال 1248 شمسی، به فرمان ناصرالدینشاه «تکیه دولت» با صرف 150 هزار تومان در ضلع جنوب غربی کاخ گلستان بنا شد.
این تکیه در چهار طبقه و با گنجایش حدود 20 هزار نفر ساخته شد که تاکنون نیز بنایی با این ظرفیت برای نمایش در ایران احداث نشده است.
در تهران تکایای دیگری نیز وجود داشت که از میان آنان میتوان «تکیه ولیخان»، «تکیه سپهسالار» و «تکیه قورخانه» را نام برد. در شهرستانها نیز تکایایی بنا شد که از آن جمله میتوان به «تکیه وکیل» در شیراز، «تکیه معاون الملک» در کرمانشاه و «تکیه مجتهد» در اردبیل اشاره کرد.
عبدالله مستوفی که در کودکی در عصر ناصرالدینشاه شاهد اجرای مجالس در تکیه دولت و دیگر تکایای تهران بود، در زمینه گرایش و علاقه ناصرالدینشاه و مردم به تعزیه مینویسد: رفتار پادشاه برای رجال سرمشق است. شاهزادهها و رجال هم به شاه تأسی میکردند و آنها هم تعزیهخوانی راه میانداختند. کمکم تکیههای سر محل که سابقا تعزیههای عامیانه قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل، کم و بیش تجمل و شکوه را در این عزاداری وارد کردند.
اواخر سلطنت ناصرالدینشاه، تجمل تعزیهخوانی بیش از عزاداری شده و هر جا تعزیهای برپا میشد، جمعیت زیادی در آن حاضر میشدند، به طوری که صاحب مجلس مجبور بود همین که مجلس پر میشد، در خانه را ببندد که از ازدحام، مجلس بر هم نخورد. همین که اعیانیت در تعزیه وارد شد، نسخههای تعزیه هم اصلاح شد و پارهای چیزها که هیچ مربوط به عزاداری نبود، مانند تعزیه درهالصدف و تعزیه امیر تیمور و تعزیه حضرت یوسف و عروسی دختر قریش نیز در آن وارد گردید. (شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج 1، ص 228)
تعزیه اما با وجود مقبولیت عام بین مردم در دوران پهلوی به دلیل حاکمیت دیدگاههای خاص فرهنگی و سیاسی رضا شاه ممنوع شد. گرچه بعد از تبعید رضاخان، تعزیه دوباره فرصت حضور در مجامع عمومی را پیدا کرد، اما با ظهور رسانههای جدید مثل سینما و امکانات دیگر تفریحی تا حدودی از مخاطبان این مراسم آیینی کاسته شد. با این وصف همزمان با برگزاری جشن هنر شیراز، گروهی اقدام به بازآفرینی برخی اجراهای تعزیه در این مراسم کردند.
با پیروزی انقلاب این هنر متعالی نیز همان طور که انتظار میرفت، جایگاه قابل توجهی در جامعه یافت و روز به روز از بالندگی بیشتری برخوردار شد. بیتردید دلایل اعتقادی در حفظ این سنت فرهنگی نقش مهمی داشته است.