به گزارش
خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران،آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه قم میگوید: هنگامی که در کربلا بودم، شبی در خواب دیدم که شخصی به من گفت: «کارهایت را انجام بده، سه روز دیگر خواهی مرد» پس از بیدار شدن گفتم، البته خواب است.
شاید تعبیر نداشته باشد. روز سه شنبه و چهارشنبه به درس مشغول بودم و خواب از خاطرم رفت. روز پنجشنبه به باغ مرحوم سیدجواد رفتیم. آنجا لرز شدیدی مرا گرفت. هر چه روانداز بود روی من انداختند، ولی من در میان آتش تب میسوختم. گفتم: «زودتر مرا به منزل برسانید».
به یاد خواب سه شب پیش افتادم و نشانه های مرگ را در خود دیدم. ناگهان دو نفر بر من آشکار شدند و دو طرفم نشستند و گفتند: «اَجَل این مرد رسیده است، مشغول قبض روح او شویم». در این هنگام، با توجه عمیق قلبی به امام حسین علیهالسلام متوسل شدم و گفتم: «ای حسین عزیز! دستم خالی است. زاد و توشهای برای آخرت تهیه نکردهام».
در این هنگام، با توجه عمیق قلبی به امام حسین علیهالسلام متوسل شدم و گفتم: «ای حسین عزیز! دستم خالی است.زاد و توشه ای برای آخرت تهیه نکرده ام».
ناگهان شخصی نزد آن دو آمد و گفت: «سیدالشهدا فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما توسل کرد و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که مرگش را به تأخیر اندازد».
منبع:راسخون