به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، خبرگزاری فرانسه در گزارشی آورده است: «ایگور ماکسیمیچف، دیپلمات سابق در سفارت شوروی در برلین درباره سقوط دیوار برلین میگوید: درحالی که آسمان برلین شرقی بواسطه فروریختن شبانه دیوار برلین پر از گرد و خاک بود، از سفارت شوروی در برلین واقعه را با بیم و هراس نظاره میکردم.
او که حالا 82 سال دارد درباره آن واقعه و رخدادهای 9 نوامبر 1989 میگوید: من صدای پای آنها را میشنیدم و بالاتر از همه اینها از صدای تیراندازی در هراس بودم. اما هیچ گلولهای شلیک نشد و هیچ چیز دیگری رخ نداد.
آنتونی چرنیاآیف، مشاور سیاست خارجی وقت در دولت میخاییل گورباچف، آخرین رهبر شوری در جریان سالهای هیجانانگیز و پر جوش و خروش پرسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (فضای باز یا شفافیت) ایجاد شده توسط خود گورباچف پس از روی کارآمدن بر سر قدرت به سال 1985 بود. پس از چند دهه عداوت، دشمنی و انزجار در جریان جنگ سرد، روابط غرب و شرق به تدریج بر گرد این سیاستهای اصلاحات و شفافسازی شکل گرفت.
چرنیاآیف که هماکنون 95 سال دارد، میگوید: زمانیکه گورباچف از مداخله نظامی همزمان با سقوط بلوک کمونیسم در اروپای شرقی امتناع کرد، روابط با رهبری آمریکا سریعا به یک مرحله کاملا شخصی یا حتی دوستانه تبدیل شد. با سقوط دیوار برلین کاملا مشخص شد که این روند به پروسهای تغییرناپذیر بدل شده بود. این دورهای از یک رضایتمندی و خشنودی عمومی بود.
سقوط دیوار برلین آغازگر پایان دوران کمونیسم در آلمان شرقی و اتحاد مجدد دو آلمان در اکتبر سال بعد بود.
اما رخدادهای دیگری که درپس آن به وقوع پیوست – سقوط شوروی در 1991 و بسط ناتو در شرق – هم اکنون بر خاطره آن روزهای مهم سایه افکنده است.
ایگور ماکسیمیچف در این باره میگوید: اتحاد مجدد آلمان گامی منطقی بود اما این مساله با استناد به این شرط رخ داد که شوروی باید در نظام جدید اروپایی دخیل باشد و ناتو نباید بیش از این به مرزهای روسیه نزدیک شود. گورباچف این شرطهای را خودش مطرح کرد و رهبران غربی به او اطمینان دادند که به این شروط پایبند میمانند. متاسفانه گورباچف هیچگاه توافقات محکم و قطعی در این باره امضا نکرد.
رهبران غربی در ادوار مختلف دائما ادعاها مبنی براینکه با کرملین قرارداد یا توافقی را امضا کردند، رد کرده و میگویند هیچ توافقی شکسته و نقض نشده است.
حال، با نگاهی به گذشته از دیدگاه ایگور ماکسیمیچف این یک دوره از "توهم بزرگ" است زمانیکه رهبران در مسکو از غرب تنها به عنوان یک واژه یاد میکردند.
در سالهای مداخله، ائتلاف ناتو تحت رهبری آمریکا 12 کشور استقلال یافته شوروی را با یکدیگر متحد کرد اما اخیرا بیشترین ضرر را بر سر بحران اوکراین متحمل شده است.
اتهامات درباره مداخله مسکو در امور داخلی اوکراین سطح روابط میان غرب و شرق را به پایینترین سطح خود از زمان جنگ سرد رسانده است.
روسیه نوین تحت ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین اعلام میکند که به دنبال تصحیح خطاهای گذشته و قولهای عمل نشده غرب در زمان سقوط کمونیسم است.
آنتونی چرنیاآیف قسم میخورد که شخصا شاهد قولی از جانب واشنگتن به رهبر شوروی برای عدم بسط فعالیت ناتو بوده و میگوید: من با گوشهای خودم شنیدم که جیمز بیکر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا به گورباچف در 9 نوامبر 1990 در صحن بزرگ کرمیلن قول داد که اگر ما (روسیه) ورود آلمان متحد به ائتلاف را قبول کنیم ناتو حتی یک وجب هم به سمت شرق پیش روی نمیکند. گورباچف این واژهها را به عنوان تضمینی از شرافت از جانب یک دوست تلقی کرد. غرب به ما این اطمینان را داد که میخواهد به کمونیسم پایان دهد اما در حقیقت هدف اصلیاش پایان دادن به شوروی بود و موضع ضد روس غرب در بحران اوکراین که امروزه شاهدش هستیم حاکی از این مساله است.
برای دیگران، این اشتباه و خطا تنها مربوط به غرب نمیشود بلکه مربوط به رهبران شوروی در آن زمان نیز است.
ولادیسلاو ترخوف، سفیر وقت شوروی در بن، آلمان میگوید: گورباچف باید این مساله را شرح دهد که چرا به آنچه که آن زمان غرب به او گفت اعتقاد و اعتماد داشت. در آن زمان ما به گونهای رفتار کردیم که دوست اروپا هستیم. اما پس از تمام آن واژههای زیبا در ایجاد یک اروپای متحد از اطلس گرفته تا پاسیفیک، نیروهای ناتو به نظر میرسد تشخیص دادهاند تا هم اکنون در همسایگی ما، اوکراین اردوگاه بزنند!»