به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ، تابش روزنههای خورشید تابان منا وعرش خدا عطر افشانی گلهای یاس حضرت زها(س) را در بوستان شقایقها و لالههای رضوان را به ارمغان دارد.
خورشید منا نظاره گر یاسهای ارغوانی بوستان رضوان است.گویی از عطر افشانی آنها انرژی بیشتری برای تابش میگیرد.شاه منا وشاه کربلا تا تبسمی نظاره گر گلهای یاس ارغوانی است.چه عاشقانه بر پیکر مطهر یادگارهای حسنیاش مینگرد.گلهای حسنی در آغوش گرم شاه منا و کربلا آرامش عجیبی را تجربه میکنند.
چند روزی از هم نشینی یاسهای ارغوانی و لالههای رضوان در بوستان شقایقها با خورشید تابان منا و عرش خدا میگذرد.سکوت عجیبی فضای بوستان را فرا گرفته، انگار یاسهای ارغوانی و لالههای رضوان در انتظار وصال جنت و عرش خدا هستند.
کودکی عاشقانه در آغوش شاه منا کربلا گیسوان وچهره نورانی پدر را نوازش میکنند.او کیست آری او عبدالله یادگار برادر است.
خورشید تابان منا وعرش خدا همه چیز خود را در راه وصال با معبود و معشوقش داد او شاهد پر پرشدن یاس حسینی بود.السلام علیک یا ابا عبدالله حسن(ع)، سلام و درود خدا بر شهدا و اسرای کربلا و سلام و درود خدا بر کودک کربلا حضرت عبدالله بن حسن(ع) یادش گرامیباد...؟!
*آن چه که باید درباره پنجم محرم بدانیمدر میان کودکان حرم ابا عبدالله حسین(ع) کودکی بود که هنوز به آن صورت بزرگ نشده بود بنابر بر روایت او کودکی 8یا 11ساله بود.
حضرت عبدالله حسن(ع) هنگامی که عموی گرامیشان امام حسین(ع) را ناراحت و غمگین دید، چنان ناراحت شد که دوان دوان به طرف امام(ع)، دوید و گفت:میخواهم عمویم را یاری کنم.
حضرت زینب(س) به دنبال ایشان آمد تا او را منصرف کند.امام حسین(ع) نیز افزود: ای خواهر عبدالله(ع) را نگه دار، مبادا در میدان بلاخیز آید و مبادا مورد هدف دشمنان قرار گیرد.ولی حضرت عبدالله (ع) همچنان اصرار داشت تا همراه عمویش باشد.
آن حضرت(ع) میگفت:به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد.هر چه حضرت زینب(س) تلاش کرد نتوانست مانع او شود، ایشان خود را به امام(ع) رساند. هنگامی که دشمن خواست شمشیری به جان مبارک سید الشهدا (ع) فرود آورد، حضرت عبدالله(ع) فریاد زد: وای به حال تو ای زنازاده، میخواهی عموی مرا بکشی، تا دشمن شمشیر خود را فرود آورد، حضرت عبدالله(ع) دست خود را جلوی شمشیر دراز کرد و شمشیر دست او را قطع کرد به طوری که پوست آویزان شد و فریاد میزد:با ابتا، یا عما، ای پدر جان، ای عموجان، امام حسین(ع) حضرت عبدالله(ع) را به سینه گرفت و فرمود:ای عزیز برادر صبر کن خداوند تو را به پدرانت محلق گرداند. در حالی که در دامن عموی بزرگوارش بود حرمله ملعون با تیری سه شعبه و زهر آگین گلوی مبارک ایشان را هدف قرار داد و به شهادت رسانید.
*وصال لالههای رضوانی از بوستان شقایق ها به عرش خداابوشمامه صیداوی که نام او عمر و بن عبدالله است هنگام ظهر نزد امام(ع) رفت و عرض کرد یا اباعبدالله جان من فدای شما باد همانا میبینیم که این لشکر به مقاتلت تو نزدیک گشتهاند و لکن سوگند به خدای که تو کشته نشوی تا من در خدمت تو گشته شوم و به خون خویش غلطان باشم و دوست دارم که این نماز ظهر را با تو بگذرانم.آن گاه خدای خویش را ملاقات کنم.
حضرت اباعبدالله(ع) سر به سوی آسمان برداشت و فرمود:نماز یاد کردی خدا تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد، بلی اینک وقت آن است پس فرمود از این قوم بخواهید تا دست از جنگ بردارند تا ما نماز گذاریم.
حصین ین تمیم هنگامی که پیشنهاد امام (ع) را شنید فریاد زد که نمازش مقبول درگاه خدا نیست.
حضرت حبیب بن مظاهر(ع) فرمود:ای حمار غدار نماز پسر رسول خدا(ص) قبول نمیشود و از تو قبول خواهد شد؟!!
حصین بر حبیب(ع) حمله کرد حبیب(ع) نیز مانند شیر بر او تاخت و شمشیر بر او فرود آورد و بر صورت اسب او واقع شد.
حصین از روی اسب بر زمین افتاد سپس اصحاب آن ملعون به سرعت او را از چنگ حبیب ربودند.
حضرت حبیب بن مظاهر(ع) مبارزه سختی نمود تا آن که به روایتی شصت و دو تن را به خاک هلاک افکند. سپس مردی از بنی تمیم به نام بدیل بن صریم به حبیب(ع) حمله کرد و شمشیر بر سر مبارکش زد و شخصی دیگر از بنی تمیم آن بزرگوار را بر زمین افکند حبیب(ع)خواست برخیزد که حصین بن تمیم شمشیر بر سر او زد که او را از کار انداخت سپس آن مرد تمیمی فرود آمد و سر مبارک ایشان را از تن جدا کرد.
حصین گفت که من شریک توام در قتل او سر را به من بده تا به گردن اسب خود آویزم و جولان دهم تا مردم بدانند که من در قتل او شرکت کردهام.
آن گاه آن را بگیرد و به نزد عبیدالله بن زیاد برای گرفتن جایزه، پس سر حبیب را گرفت و به گردن اسب خود آویخت و در لشگر جولانی داد و به او رد کرد.
حضرت زهیر(ع) الگوی عاشقی کربلا تا چند روز بیش از شروع محرم از دیدار با امام حسین هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه حضرت اباعبدالله(ع) گام نهاد هرایش به عشقی جاودانه تبدیل شد.
نگاه امام حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست.او در این راه چنان پیش رفت که یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت(ع) تبدیل شد.
وفاداری حضرت(ع) به جایی رسید که در شب عاشورا به امام حسین(ع) گفت:اگر هزار بار در راه تو کشته شوم و دوباره زنده شوم دست از تو بر نمیدارم و در هنگام شهادت او در ظهر عاشورا حضرت سیدالشهدا(ع) به بالین اوآمد و فرمود: ای زهیر خداوند تو را در پیشگاه قرب خود قرار دهد و دو قاتل تو را لعنت کند.
گفتنی است؛ روز پنجم محرم روز بزرگداشت حضرت عبدالله حسن(ع)، حبیب بن مظاهر(ع) و زهیر(ع) است.
گزارش از زهره کلهر
انتهای پیام/