دبیر کل حزب الله لبنان در سومین شب مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان در شهر بیروت سخنرانی کرد.

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از المنار؛ دبیر کل حزب الله تاکید کرد: جریان تکفیری موجود در منطقه موجودیت دین اسلام را در معرض خطر قرار داده است.

سید حسن نصر الله که به صورت ویدیو کنفرانس برای عزاداران حسینی سخنرانی می کرد سخنان خود را با حمد و ثنای الهی و درود بر محمد و خاندان ایشان آغاز کرد. 

وی خاطر نشان کرد: امام حسین با اقدام های خود به مسلمانان این هشدار را داد که موجودیت برخی امور در معرض خطر قرار دارد. با به قدرت رسیدن یزید این هشدارها شدت یافت و امام به همگان اعلام کرد که وجود اسلام در خطر است. از این رو امام حسین می فرماید اگر شخصی همچون یزید اداره جامعه اسلامی را به دست بگیرد باید فاتحه اسلام را خواند. خطر دوم مربوط به نظام اسلامی بود. این خطر نظام اسلامی را که یک نظام نوپا و تازه تاسیس بود تهدید می کرد. نظامی که بر اساس مفاهیم و فرهنگ جدیدی شکل گرفته بود. امام حسین علیه السلام این مساله را مطرح کرد که بیعت با یزید یا پذیرفتن حکومت یزید و سکوت در برابر حاکمیت وی اسلام و نظام اسلامی را در معرض خطر نابودی قرار می دهد از این رو وی از تمامی ظوابط و قواعد و حساب و کتاب های سیاسی، امنیتی، نظامی، انقلابی و اجتماعی که صورت می گرفت پا فراتر گذاشت و جنبشی علیه نظام اموی به راه انداخت.

نصرالله تصریح کرد: یزید در طرح سفیانی اموی خود از بین بردن اسلام و بلکه از بین بردن هرگونه یاد و نامی از پیامبر اسلام را دنبال می کرد. آن ها می خواستند امت اسلامی را به جاهلیت نخستین بازگردانند. آن ها می خواستند مفاهیم، آموزه ها و ارزش های جاهلیت را بار دیگر زنده کنند و در این مسیر گام برداشتند و در جهت تحریف، قلب و سیاه نمایی اسلام اقدام کردند. آن ها تلاش کردند تا آنچه از اسلام نیست وارد اسلام کنند. وی ادامه داد: همچنین یزید می خواست بافت اجتماعی امت اسلامی را برهم زده و بنیادهایی که جامعه جدید اسلامی بر مبنای آن شکل گرفته بود به هم بریزد. بنیادهای جامعه ای در معرض تهدید قرار گرفته بود که بر اساس عدم برتری عرب بر عجم شکل گرفته بود و معیار برتری در آن چیزی جز تقوا نبود. یزید می خواست مساله عرب و عجم را بار دیگر زنده کند. او می خواست مساله عرب و بردگان را دوباره زنده کند و در حیطه عرب ها نیز تقسیمات گذشته را دوباره بر روی کار آورد و عرب ها را به قیسی، یمنی، قرشی و غیر قرشی تقسیم کند و درگیری های قبیله را بار دیگر رونق دهد زیرا در سایه درگیری های قبیله ای سلطنت بنی امیه می توانست تداوم پیدا کند. این به معنای آن بود که آن ها به دنبال ویران کردن ارزش هایی بود که پیامبر مطرح کرده بود و امت اسلامی را به همان درگیری هایی می کشاند که در زمان جاهلیت وجود داشت و دارای ماهیت قبیله ای و نژادی بود. بنی امیه همچنین اقدام به گسترش فساد اخلاقی و اجتماعی کردند. جنبش امام حسین علیه السلام توانست ضربه محکمی به این طرح اموی وارد کند و اسلام و نظام مسلمانان را حفظ کند.
من تنها می خواستم این مساله را به عنوان مقدمه مطرح کنم تا به طرح این مساله بپردازم که هنگامی که اسلام در خطر باشد و نظام امت اسلامی در معرض تهدید قرار گرفته باشد باید موضعی حسینی اتخاد کرد. باید موضعی چالش انگیز در این سطح اتخاذ کرد. باید موضعی اتخاد کرد که در آن در حد بسیار بالایی آمادگی برای جانفشانی وجود داشته باشد. باید موضعی اتخاذ کرد که در این حد در آن فداکاری، ثبات، عزم و اراده و حماسه وجود داشته باشد.
آنچه این روزها در جهان اسلام و به طور مشخص منطقه ما در پرتو داده هایی که طی سنوات گذشته نموادر شده رخ می دهد. و ما شاهد رشد و بالندگی و تسلط جریانی هستیم که جریان تکفیری نامیده می شود و این جریان بر مساحت های گسترده ای از کشورهای عربی و اسلامی مسلط شده است. این جریان مصائب بسیاری بر سر امت اسلامی در آورده است و این روند خود را ادامه می دهد و فجایع و رسوایی های بسیاری را رقم زده است فجایعی که ما صبح و شام مشاهده می کنیم و می شنویم. این مسایل باعث می شود تا ما با شجاعت و روشنی در قبال این جریان ایستاده و ماهیت خطرهایی که این جریان یدک می کشد برملا کنیم. سیطره جریان تکفیری بر یک یا چند کشور عربی یا اسلامی خطر بزرگی محسوب می شود.
ما امروز می توانیم بگوییم که این خطرها مشابه خطرهایی است که در سال های شصت و شصت و یک هجری وجود داشته است. 
اولا اسلام به عنوان یک دین، پیام، مفاهیم و ارزش ها در معرض خطر قرار دارد و این خطر از ناحیه جریان تکفیری است. می توان برای اثبات اینکه اسلام در معرض خطر واقعی قرار دارد به برخی ادله اشاره کرد از جمله اینکه جریان تکفیری در بیاناتش خود را به اسلام و قران نسبت می دهد. همانگونه که در برخی روایت آمده و این زمان را پیش بینی کرده است این مطلب بیان شده که اینان حافظان قران هستند، قران را حفظ می کنند و به قران و آیات آن استدلال می کنند. این مساله در خطبه ها و سخنرانی های عمومی آن ها به چشم می خورد.
در عمل نیز وقتی اعضای این جریان تکفیری اقدام به یورش، سربریدن و کشتار می کنند و فاجعه می آفرینند در همان صحنه به آیات قران استناد کرده و می گویند خداوند متعال چنین و چنان فرمود.
مسلما آن ها در فهم آیات قرانی دچار مشکل هستند آن ها از آیات متشابه قران پیروی می کنند و در فهم قران دچار اشتباه می شوند و قران را به اشتباه تفسیر می کنند و این یک بحث علمی است که در این سخنرانی ما مجالی برای آن وجود ندارد.
شاهد بر حرف ما این است که آن ها هر کاری که انجام می دهند برای آن به آیات قرانی استدلال می کنند یا به احادیث دروغینی که به پیغمبر نسبت داده می شود استناد می کنند و می گویند پیامبر چنین و چنان گفت.
این بدان معناست که این جریان تکفیری جنایتی را که انجام می دهد به مفکر، عالم، شیخ، استاد یا طرفی که از آن پیروی می کنند و بر اساس سخنان وی این مسیر را در پیش گرفته اند نسبت نمی دهد بلکه آن ها به دنبال این هستند که اقدامات خود را به طور مستقیم به کتاب خدا و رسول خدا نسبت دهند. مسلما این مساله بسیار خطرناک است. چرا که با گذشت زمان در اذهان ساده اندیش اینگونه جا می افتد که اسلام همین است که این ها انجام می دهند و دیگر فکر نمی کند که این یک جریان منحرف است که یک شیوه انحرافی در پیش گرفته اند و به خطا می روند و هیچ ارتباطی با اسلام ندارند از این رو ما در غرب یا در برخی جاها در منطقه خودمان می شنویم که می گویند که این جریان خود اسلام است و اصلا مساله اینکه در اسلام جریان های مختلف و مذاهب مختلفی وجود دارد مطرح نیست. بلکه این جریان خود  اسلام است و دین شما همین است و قران شما همین است و پیامبر شما همین است و مسلما این مساله بسیار خطرناک است.
با جرات می توانم بگویم که آنچه امروز رخ می دهد بزرگ ترین سیاه نمایی در طول تاریخ محسوب می شود. نخست اینکه ماهیت حوادثی که هم اکنون در حال رخ دادن است در تاریخ کم نظیر محسوب می شود اگر نگوییم بی نظیر است. علت دوم این است که ما امروزی در زمانی هستیم که وسایل ارتباطی و رسانه های زیادی وجود دارد وسایلی که تصویر یا صدا را به تمامی خانه های دنیا می رساند این مطالب را به گوش همگان در دنیا می رساند. در گذشته و در صدها سال پیش این امکان وجود داشت که فجایع زیادی رخ دهد اما با تصویر، صدا و جزئیات به دیگران نمی رسید و بعد از گذشت مدت ها از زمان وقوع آن به اطلاع دیگران می رسید اما در حال حاضر پخش مستقیم این مسایل وجود دارد. امروز صحنه سربردن را به صورت پخش مستقیم نشان می دهند. کشتارهای دستجمعی را به صورت پخش مستقیم نشان می دهند و جنایت های مختلف با صدا و تصویر وجود دارد و شما می دانید که این تصاویر تاثیر بیشتری از نقل کتبی و شفاهی در اذهان مردم دارند از این رو آنچه امروز در جریان است از لحاظ توهین و بدنمایی اسلام خطرناک ترین حالت است.
نتایجی که از این شیوه تکفیری بر می آید را می توان اینگونه بر شمرد نخست اینکه غیر مسلمانان را از اسلام دور می کند. امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی افرادی هستند که از هیچ دینی پیروی نمی کنند این افراد به علت های مختلفی با اسلام آشنا می شوند و به این دین می گروند. در جهان بت پرست وجود دارد پیروان عقاید مختلفی وجود دارد و بسیاری از اینان امروز اسلام را می پذیرند. اما هم اکنون چه مساله در حال رخ دادن است؟ هم اکنون نمونه ای در حال ارائه شدن است که برخی تلاش می کنند آن را اسلام واقعی و درست وانمود کنند. وقتی که پیروان دیگر ادیان این را می بینند می گویند اگر این اسلام است ما نیستیم خداحافظ. در این حالت غیرمسلمانان هیچگونه آمادگی برای گفتگو در خصوص اسلام، سوال پرسیدن درباره این دین یا نزدیک شدن به مسلمانان را در خود نمی بینند.
دومین نتیجه ای که زاییده این جریان تکفیری است این است که غیرمسلمانان را از مسلمانان دور می کند زیرا با این روش مسلمانان به صورت یک گروه وحشی و جنایتکار نشان داده می شوند که تشنه خون هستند و نمی توانند با هیچ انسان دیگری همزیستی داشته باشند و مسلما این مساله باعث می شود تا مسلمانان در تمامی نقاط جهان در معرض خطر انزوا قرار گرفته و مورد تجاوز پیروان دیگر ادیان قرار بگیرند.
مساله خطرناک سوم نیز این است که این جریان تکفیری و روشی که در پیش گرفته اند باعث می شود خود مسلمانان را از اسلام دور کند. بسیاری از مسلمانان هستند که چیز زیادی از اسلام نمی دانند در این حالت تمامی رسانه ها بسیج می شوند و عملکرد تکفیری ها را به عنوان اسلام به آن ها نشان می دهند و تبلیغ می کنند که اینان شیوخ و علمای اسلام هستند و اینان مجاهدان و جلادان اسلامی هستند در این حالت است که مسلمانان اینچنینی می گویند خب کافی است ما دیگر هیچ کاری با این دین و این اسلام نداریم. من نمی خواهم موضوع را بزرگ کنم اما در چندین کشور عربی و حتی در درون عربستان، مصر و دیگر اماکن سرآغاز الحاد و بی دینی دیده می شود و سخن از ایجاد موج بی دینی مطرح می شود زیرا به زودی نوبت به تشکیک در قران و پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم می رسد و در ادامه به تشکیک در وجود خدا منتهی می شود. 
با گذشت زمان این مساله حتی در قلوب مومنین نیز تاثیر خواهد گذاشت. ممکن است با گذشت ماه ها و سال ها این امر مومنین را نیز تحت تاثیر قرار دهد. مثلا تکفیری ها جایی را بمباران می کنند می گویند الله اکبر، سر می برند می گویند الله اکبر، دست به هر جنایتی که می زنند می گویند الله اکبر و این مساله کم کم باعث می شود تا مردم با شنیدن صدای الله اکبر احساس کنند که می خواهد قتلی یا سربریدنی صورت بگیرد.
کار به جایی می رسد که تمامی تفکر و ادبیات اسلامی سیاه نمایی می شود. حجاب سیاه نمایی می شود. ریش نماد بدی می شود. کلمه جهاد به یک کلمه نفرت انگیز تبدیل می شود. کلمه شهادت به یک کلمه نفرت انگیز تبدیل می شود. و این خطری برای اسلام حسوب می شود زیرا اسلام چیزی جز این مفاهیم و این تعالیم، ارزش ها و سنت ها  نیست.
تکفیری ها نظام کلی امت اسلامی را نیز مورد تهدید قرار می دهند. آن ها این امت را تکه تکه می کنند. در میان امت اسلامی تفرقه ایجاد می کنند و جان، مال، آبرو و مقدسات  مسلمانان را حلال می شمرند. آن ها به هیچ چیز رحم نمی کنند آن ها به آثار تاریخی و ضریح اولیاء رحم نمی کنند. چهره کلی که آن ها ارائه می کنند از هم گسستن امت، ویران کردن و درگیری های خونین است که در کل منطقه رخ نموده است. چرا ما باید به این نقطه برسیم؟ مسلما این مساله دلایل متعددی دارد اما نخستین و مهمترین علت این مساله این است که جریان ها و نیروهای موجود در منطقه ما برای گفتگو و مذاکره آمادگی ندارند و  احساس می کنند که خودشان حقیقت مطلق هستند و به دیگران با دید منفی و تندی می نگرند. مناسب است که در این بخش از سخنانم که بخش نخست بود نتیجه گیری کرده و بگویم آری آنچه هم اکنون در منطقه رخ می دهد این است که اسلام به عنوان یک دین در معرض تهدید قرار دارد و همچنین نظام امت اسلامی و جوامع اسلامی در معرض خطر قرار دارند.

 



انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار