به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران
سکوت عجیبی فضای اطراف را در برگرفته کاروان آهسته آهسته میرود، کاروانی
از کودکان، بانوان و مردان بهشتی، بوی گلهای یاس زهرا(س)فضا را عطرآگین
کرده است.
زمزمه ها برگوش میرسد، نرونرو آنجا نرو،
شاه
کاروان گویی اعتنایی ندارد، صدایی از عرش میآید نور میگوید بیا بیا، او
فقط صدار نور را میشنود که بیا بیا، اما عالم گوید نرو نرو، آنجا کجاست که
عالم گوید نرو و نور گوید بیا، یک باره شاه کاروان نور بر قلبش تابد
عاشقانه ایستاد و از عرش شنید بمان و بایست، اوگوید ای عزیزان اینجا کجاست، مسافران سرزمین منا گویند این کربلاست.
او
داند که این سرزمین و پلی است به سوی عرش خدا، شاه کاروان و شاه منا گوید
اینجاست سرزمین قربانیهای منا و عرش خدا، گلهای یاس دانند که باید عطر
افشانی کنن تا در عرش و جنت خدا مهمان شوند.
روز دوم ماه محرم سال 61 هجری قمری کاروان امام حسین (ع) در سرزمین کرب و بلا توقف کرد.
امام (ع) خطاب به یاران خود فرمود: این سرزمین محل ریختن خون ماست و در این مکان قبرهای ما بنا خواهد شد.
امام حسین (ع) پس از آنکه با دعوت مردم کوفه و نامه های فراوان و پی در پی آنان روبرو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوی کوفه گرفت.
با
این که برخی از آشنایان و بزرگان مدینه مانند محمد حنفیه، عبدالله بن
بقاس، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، امام حسین (ع) را از سفر به کوفه
بر حذر کرده بودن و با دلایلی چند، تلاش کردند که ایشان را منصرف کنند،
اما حسین زهرا(س) سفر به کوفه را برای خویش تکلیف فرض کرد و به آن اقدام
نمود.
حضرت اباعبداله (ع)در ماه ذیحجه سال 60 هجری قمری به قصد کوفه
از مکه خارج شد، قافلهشان پس از رسیدن به سرزمین عراق در منزلگاه "اشراف"
با سپاه یک هزار نفری حر بن یزید ریاحی که توسط عبدالله بن زیاد برای
تعقیب و نبرد امام حسین (ع) ماموریت داشت مواجه شد و از آن پس مسیر تاری به
سوی دیگر کشیده شد.
حربن یزید که در پی نامههای روزانه عبیدالله،
امام حسین(ع) را کنترل کرده و در مراقبت کامل خویش داشت بنا به فرمان
عبیدالله امام (ع) را از مسیر اصلی به صحرای خشک و غیرآباد کشانید تا این
که روز پنجشنبه دوم ماه محرم سال 61 هجری قمری در سرزمین کربلا راه را بر
امام حسین (ع) بست و از ادامه حرکت آن حضرت(ع) جلوگیری کرد.
امام
حسین (ع) دستور داد تا درآنجا خیمه برپا کند و سپس به اهل کوفه نامهای
نوشت و گروهی از بزرگان کوفه که مورد اعتماد ایشان بودند را از حضور خود در
کربلا آگاه ساخت.
امام (ع) نامه را به قیس بن مسهر دادند تا عازم کوفه شود اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام (ع) را دستگیر و به شهادت رساندند.
زمانی که خبر شهادت قیس به امام حسین(ع) رسید، امام (ع) گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد....گزارش از زهره کلهر/