در سال 1244 ه. ق طاعون مرگباری در عراق پدیدار گشت و جان هزاران نفر را گرفت. مرحوم آیت‌الله کنی در چنین اوضاع و احوال ناچار به ایران مراجعت کرد و مدت دو سال نزد پدر و مادر خود اقامت گزید و پس از پایان طاعون در سال 1346 دوباره به نجف اشرف بازگشت.

به گزارش خبرنگار حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، به قسمت دوم از گزارش زندگی‌نامه آیت‌الله "مهدوی‌کنی" رسیدیم. در این بخش از گزارش، آیت‌الله مهدوی به بخشی از زندگانی حاج ملاعلی کنی پرداخته است.

شیوع طاعون

در سال 1244 ه. ق طاعون مرگباری در عراق پدیدار گشت و جان هزاران نفر را گرفت.
 
مرحوم "ملاعلی کنی" در چنین اوضاع و احوال ناچار به ایران مراجعت کرد و مدت دو سال نزد پدر و مادر خود اقامت گزید و پس از پایان طاعون در سال 1346 دوباره به نجف اشرف بازگشت. او پس از سال‌ها اقامت در نجف اشرف و معاشرت با بزرگانی چون شیخ "انصاری" و میرزا "محمد حسن شیرازی" در سال 1262 ه.ق عراق را ترک گفت و به ایران بازگشت و بالاخره در تهران اقامت گزید. ولی حدود چهل و چهار سال از عمر شریف خود را در دوران سلطنت "ناصرالدین شاه" به تدریس و زعامت و مرجعیت دینی پرداخت و در سال 1306 ه. ق دار فانی را وداع گفت.

تولیت مسجد مروی

مرحوم حاج ملا علی، پس از وفات مرحوم شیخ میرزا "محمد اندرمانی" در سال 1282 ق تولیت مدرسه‌ی مروی را عهده‌دار شد؛ چرا که براساس وقفنامه لازم بود مجتهد جامع‌الشرایط و با نفوذی متولی آن باشد. هنگامی که آیت‌الله میرزا "ابوالقاسم کلانتری"(صاحب کتاب مطارح الانظار) از نجف به تهران مهاجرت کرد حاج ملاعلی با اصرار او را برای تدریس به مدرسه‌ی مروی دعوت کرد و پس از آن آیت‌الله سید عبدالکریم لاهیجی (متوفای 1323 قمری) را برای تدریس به آن مدرسه فرا خواند و سپس او را به دامادی خویش پذیرفت. 

حاج ملا علی کنی عالمی با نفوذ و صاحب مکنت و قدرت بود که شاه و صاحبان قدرت از او حساب می‌بردند و ترجیح می‌دادند که در مسائل مهم مملکتی با او مشورت کنند و در مواردی نیز با مخالفت شدید ایشان روبه رو می‌شدند. 

پدرم نقل می‌کرد که "سراج‌الملک" از درباریان قاجار در خیابان امیرکبیر فعلی خانه‌ای داشت و گاه در آن بساط عیش و نوش برپا می‌شد، مرحوم حاجی از قضیه اطلاع پیدا کرد و دستور داد شبانه خانه را خراب و با خاک یکسان کردند و خاکش را به بیرون بردند. پس از این جریان سراج‌الملک برای آنکه رضایت خاطر مرحوم کنی را به دست آورد دستور داد در آنجا مسجدی بنا کردند و در تابلو بالای سردر ورودی آن نوشت:

حسن توفیق بین که مسجد کرد    سطح میخانه را سراج‌الملک
 
و به روایتی این شعر را نوشت:
 
بین شرافت میخانه‌ی مرا ای شیخ
    
پس از خراب شدن خانه‌ی خدا گردد
 
هم اکنون دوبیتی اول در بالای سر در مسجد موجود است.

لغو قراردادها
 
نقش ایشان در لغو قرارداد "رویتر" که تقریبا تمام منابع کشور را در اختیار بیگانگان می‌گذاشت معروف است و متأسفانه بعضی از روشنفکرانی که بانفوذ روحانیت مخالف بودند تاریخ را تحریف و نقش این عالم بزرگوار را انکار کرده و مسائل را به گونه‌ای نادرست بازگو کرده‌اند و چهره‌ی حاج ملاعلی کنی را مشوه نموده‌اند و مبارزات مرحوم کنی را با صاحبان قدرت نادیده گرفته و این عالم خدوم و بزرگوار را به ثروت‌اندوزی و مماشت با زراندوزان متهم کرده‌اند.
 
حال آنکه مبارزه و درگیری ایشان با مفاسد دربار و درباریان و اقدامات علمی ایشان در جلوگیری از مفاسد و نفوذ فراماسونری در دربار، نمونه‌هایی از این اقدامات است الغای قرارداد رویتر از مسئله‌ی لغو قراداد تنباکو دارای اهمیت بیشتری است و تا حاج ملا‌علی در قید حیات بود مسئله‌ی تنباکو مطرح نشد و تنها پس از وفات ایشان ناصر‌الدین شاه این قرارداد را بست که با حکم مرحوم حاج میرزا "حسن شیرازی" لغو گردید.

از توسعه مسجد تا وقف اموال
 

مرحوم حاج ملا علی کنی در زمان تولیت مدرسه‌ی مروی در توسعه و تعمیر اساسی مدرسه اقدامات شایانی کرده قسمتی از اموال خود را وقف مدرسه‌ی مروی کردند. ایشان در وقفنامه‌ی جداگانه‌ای، موقوفات و اقدامات انجام شده را به تفصیل نگاشته که به صورت کتابچه‌ای در کتابخانه‌ی مدرسه موجود است.
 
مرحوم حاج ملاعلی کنی در پایان کتاب "توضیح المقال فی علم الرجال" می‌نویسد: "نام من علی متولد 1220 قمری در قریه‌ای نزدیک تهران به نام کن (به تشدید نون) که در دامنه‌ی کوهی قرار گرفته و عرب‌ها دامنه‌ی کوه‌ها را "کن" می‌نامند چنان که خداوند در قرآن می‌فرماید: "و جعل من الجبال اکناناً."
 
سپس می‌گوید که: " من با سعی و تلاش خود  به مدرسه رفتم و نزد معلمی درس خواندم و در اندک زمانی از دروس ابتدایی بی‌نیاز شدم و از همان کودکی علاقه‌ی فراوانی به تحصیل علوم عربیه داشتم که با مخالفت پدرم روبه رو بودم تا آنکه در اثر دعا و توسل، رضایت پدر را جلب و به عتبات عالیات برای تحصیل مسافرت کردم و پس از مدتی تحصیل نزد اساتید، کتابی در اصول نوشتم که مشتمل بر بیشتر ابواب آن علم بود و این درسال 1244 بود که در اثر وقوع طاعون به ایران بازگشتم و پس از گذشت دو سال دوباره به عتبات عالیات مهاجرت نموده و با تمام گرفتاری‌ها و تنگدستی‌ و نداشتن کتاب و منابع ضروری بالاخره متنی منحصر به نام "تخلیص المسائل" در فقه نوشتم و سپس شرحی بر آن به نام "تحقیق الدلائل فی شرح تلخیص المسائل" نگاشتم که مجلداتی از آن در قضاء و شهادتت، بیع و خیارات، صلوه و طهارت به اتمام رسید و متأسفانه عواقب و موانع روزگار مانع از اتمام تمام ابواب فقه گردید...
 
مرحوم حاج آقا "بزرگ تهرانی" می‌نویسد که کتاب فقه مرحوم کنی از جواهر استادش دقیق‌تر و متین‌تر است.
 
علاوه بر مسائل علم اصول و فقه، کتابی به نام "ایضاح المشتبهات فی تفسیر الکلمات المشکله القرآنیه" و حواشی بر کتاب جواهر‌الکلام استادشان دارند.
 
مرحوم حاج آقا بزرگ می‌نویسد روز وفات ایشان در تهران عزای عمومی اعلام شد و جنازه‌ی این عالم بزرگ را مردم با دوش تا حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام بردند و در بین‌الحرمین (میان حرم حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت حمزه بن موسی الکاظم علیهم السلام) به خاک سپردند.
 
نکته دیگر در مورد حرم حاجی، جنبه‌ی مالی ایشان است. ایشان خیلی ثروتمند بوده و هم اکنون در کن، شهر ری، ورامین، قزوین و تهران موقوفات زیادی از ایشان مانده است که بخشی از آن وقف خاص است که برای ورثه‌اش وقف کرده و بقیه وقف بر امور عام‌المنفعه می‌باشد. البته بخشی از این اموال موروثی بوده است که از ما ترک پدرش به ارث برده است. آقای دکتر "علینقی کنی" از نواده‌های مرحوم حاج ملاعلی می‌گفت که بخش مهمی از ثروت ایشان از جد اعلای وی که در مازندران ساکن بوده است به ارث رسیده است. آن بخش‌هایی که در کن است ظاهرا مال پدرشان بوده است. پدرم نقل می‌کرد منشأ پیدایش این ثروت این بوده که ایشان چون کشاورززاده بود قهرا به کارهای کشاورزی علاقه داشته است. در شهر ری روستایی به نام دولت آباد، وجود دارد که آسیاب و قنات داشت. زمین‌های این روستا غالبا با قنات آبیاری می‌شد.
 
می‌گفتند آن قنات به تدریج خشک شد و این ده هم تقریبا از بین رفته بود و آبادی خود را از دست داده بود. مرحوم حاجی با قیمت مختصری اینجا را می‌خرد، بعد شروع به لای روبی قنات و آباد کردن آنجا می‌کند. به زودی آب در قنات به جریان می‌افتد و آسیاب شروع به کار می‌کند. در کودکی می‌شنیدم که این آسیاب روزی 120 بار گندم را آرد می‌کند. در اثر همین آب فراوان آن ده آباد می‌شود و خود این آسیاب در آن منطقه مورد توجه قرار می‌گیرد. آنچه که پدرم نقل می‌کردند این بود که این اقدام، سنگ اولیه‌ی ثروت ایشان بوده، همین محل بوده که بعد به تدریج توسعه یافت و از این طریق ثروتمند شد. این قصه‌ای است که ایشان نقل می‌کرد.
 
در وقف‌نامه‌های دست‌نوشته‌ی مرحوم حاجی که در مدرسه‌ی مروی است دیدم که ایشان نوشته‌اند من به واسطه‌ی زحماتی که کشیدم اینها را به دست آوردم. و تماذم اینها را وقف کردم منهای مقداری از آنکه آن را برای فرزندانم گذاشتم. ایشان قسمتی را نیز وقف مدرسه‌ی مروی کردند. دو تا سه تا آبادی است در ورامین که برای مدارسه‌ی مروی وقف کردند و مدرسه‌ی مروی را بازسازی کرده و موقوفاتش را اضافه کردند.
 
همین مسجد مروی که الان هست- مسجد کوچکی بوده- ایشان می‌گویند این را من آباد کردم و ساختم و بازارچه‌ی مروی را ایشان احداث کرده‌اند. و همچنین برای فرستادن افراد به عتبات عالیات و برای زیارت امام رضا (علیه السلام) و روضه‌خوانی و نیز برای سادات نخاوله سهمی در موقوفات خود منظور کرده‌اند.
 
نواده‌های ایشان هنوز زنده‌اند؛ البته پسرهای مرحوم حاج ملاعلی خیلی وقت است از دنیا رفته‌اند. حتی نوه‌های ایشان هم از دنیا رفته‌اند. بازماندگان فعلی فکر می‌کنم نبیره‌ها باشند. مرحوم کنی چهار پسر داشتند که دو تا از آنها روحانی بوده‌اند و در میان نواده‌های دختری و پسری ایشان افرادی روحانی وجود داشته است که تا این اواخر در شهر ری زندگی می‌کردند و برخی در حرم حضرت عبدالعظیم امام جماعت بودند.
 
همین آقایانی که در حضرت عبدالعظیم(ع) به نام کنی معرومف و برخی در لباس روحانیت بودند از نواده‌های دختری آن مرحوم می‌باشند.  
از فرزندان بلافصل ایشان یکی "آشیخ عبدالله" و دیگری به نام حاج آقا روحانی بودند. یکی از نواده‌های ایشان دکتر علی نقی کنی است که آخرین رئیس سازمان اوقاف رژیم پهلوی و معاون دبیر کل حزب مردم بود و همسری خارجی داشت و پس از انقلاب به خارج رفت و هم اکنون در سوئیس اقامت دارد.
 
دکتر علی نقی می‌گفت اسنادی از حاجی در اختیار اوست که میان حاجی و ناصرالدین شاه مکاتباتی رد و بدل شده و بر مبنای این نوشته‌ها آنچه بعضی بدبین‌ها می‌گویند که با دربار ارتباط حسنه داشته و مماشت می‌کرده، واقعیت ندارد؛ زیرا از این نوشته‌ها بر می‌آید که در موارد گوناگون برخورد ناصحانه و احیانا تند با دربار قاجار و شاه قجر داشته است و ناصرالدین شاه هم از ایشان حساب می‌برده است. از اقدامات مهم ایشان همان مخالفت با قرارداد رویتر است که متأسفانه خیلی روی آن کار نشده است. کسروی در تاریخ مشروطیتش این را از سیئات مرحوم کنی شمرده و به عنوان یک روشنفکر، آخوندها را مانع پیشرفت ایران می‌شمرد و حاج ملاعلی کنی را از جمله روحانیونی می‌داند که مانع ترقی کشور می‌شدند.

انتهای پیام/
 

برچسب ها: عراق ، طاعون ، نجف ، روحانی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار