شیعیان عربستان به طور دورهای همواره به سختگیریها و محدودیتهای شهروندی دولت شان اعتراض داشتهاند و از آنجا که این اعتراضات جنبه محلی داشته و نظام سیاسی عربستان را هدف نگرفته قاعده کار این است که این فعالیتها پاس داشته شده و مورد توجه قرار گیرند اما هر بار دولت عربستان علیه این تلاشها که برای کسب حقوق شهروندی برخی از اتباع آن کشور صورت میگیرد به خشونت متوسل میشود.
از سال 2010 که خاورمیانه با اعتراضات سیاسی جهان عرب روبرو بوده، همه جهانیان این اعتراضات را که به درستی برای دریافت حقوق شهروندی و حکومتداری مطلوب بوده به رسمیت شناخته و تحسین کردهاند. به دنبال این، شیعیان عربستان نیز چه در برابر نارساییهای مدنی و فرهنگی و چه در اعتراض به سختگیریهای برخی مقامات محلی، اعتراضهایی داشتهاند.
دولت عربستان با شدت فراوان با این اعتراضات برخورد کرده و مجموعهای از این معترضان را به قتل رسانده و مجروح کرده است. هیچ گروه منصفی در عربستان این موضوع را از حیث حقوق بشر به درستی بررسی نکرده است. تاکنون، شیعیان زیادی به دست دولت عربستان از بین رفتهاند.
اما اکنون، تلاش برای اعدام شیخ نمر باقر النمر، رهبر شیعیان عربستان، دو پیام داخلی و منطقهای دارد: آیا عربستان یک درگیری تمامعیار با شیعیان این کشور را در نظر دارد؟ یا اینکه ، عربستان همانگونه که اعلام آمادگی کرده سعی دارد در سطح منطقهای نقش مثبتی به همراه ایران ایفا کند، اما اگر شیخ نمر را اعدام کند، سیاست این کشور را چگونه باید ارزیابی کنیم؟ پاسخهای احتمالی و مطلوب به این دو پرسش را در زیر بررسی میکنیم.
شیخ نمر برای چه اعتراض کرده است؟
شیخ نمر به عنوان نماینده برجسته شیعیان عربستان سه سخن درست دارد: 1) برخورد با کسانی که در سایه پشتیبانی دولت سعودی، به کرامت شیعیان، توهین میکنند و این را در تمام رفتارهای سیاسی و مدنی نشان میدهند؛ 2) گروهها و طوایفی در مناطق شیعهنشین، اختلافات شیعه و سنی را دامن میزنند و باید با آنها برخورد شود؛ 3) شیعیان توقع دارند همانند اهل سنت، محدودیتی در حقوق شهروندی نداشته باشند. کم و بیش، این مشروح تمام اصلاحات درخواستی شیعیان است که در اعتراض شیخ نمر نمود یافته است.
جدای از این اعتراضات، شیخ نمر وارد هیچ برنامه سیاسی عملی و خشونتآمیزی برای براندازی نظام سیاسی عربستان نشده است. نیروهای امنیتی عربستان در سه نوبت او را به صرف اعتراضات شفاهی و لفظی بازداشت کردهاند. در آخرین مورد این بازداشتها در نهم جولای 2012، نیروهای امنیتی، شیخ نمر را ترور کردند و او را به ضرب گلوله مجروح کردند. این رفتار نیروهای امنیتی عربستان به اعتراض گسترده شیعیان انجامید.
در اینجا باید مسبب این اعتراضات را رفتار نیروهای امنیتی بدانیم نه شیخ نمر که پس از بازداشت وی، این اعتراضات صورت گرفته است. علاوه بر این، آیا این اعتراضات محلی مشروع را باید «محاربه با خدا و رسول (ص)» تلقی کنند؟ چرا عربستان درباره رفتار ناشایست مقامات محلی تحقیق نمیکند و حقوق شایستهای برای شیعیان در نظر نمیگیرد؟ چرا عربستان چشم بر اقدامات نیروهای محلیاش بسته و اقدامات آنها را تحریککننده، غیرانسانی و غیراسلامی به شمار نمیآورد؟
در تمام دنیا، اعتراض و تظاهرات سیاسی با اقدامات خرابکارانه در حد براندازی متفاوت است. اقدامات شیخ نمر در اوج خود که با خشونت پلیس به درگیری انجامیده، یک اعتراض مدنی محلی برای دریافت حقوق شهروندی شایسته بوده است. تصور نمیرود هیچ انسان شایستهای در دنیا بیابیم که چنان اعتراضی را برنتابد.
ضمن اینکه دولت عربستان همیشه علیه شیخ نمر و دیگر معترضان به اتهاماتی متوسل شده که هر کسی میداند غیر شفاف و سربسته هستند و قابلیت انتساب جرم ندارند نظیر: «عدم اطاعت از حاکم»؛ «تحریک افکار عمومی»؛ «رهبری اعتراضات عمومی»؛ «مشارکت در اعتراضات عمومی».
جدا از اینکه روشن است که محاکمه وی سیاسی است، دادگاه ریاض، آخرین دفاعیات او را نشنیده و در حالی که به نظر چند شاهد عینی حکم صادر میکند، شهود را در دادگاه نیاورده و اصولاً تشریفات قانونی دادگاه را هم به جای نیاورده است. نارساییهای زیادی برای دادگاه وی از سوی مدافعان و وکلایش ابراز شده است: فرصت تنظیم دفاعیاتش بر مبنای اتهامات وارده و شهادتهایی که ادعا میشود علیه او داده شده به او ندادند؛ جلسات استماع شهود که ادعا شده به اطلاع وکلا نرسیده و اصولاً نمیتوان وجود چنین جلساتی را تأیید کرد؛ اسناد و مدارک دولتی که ادعا میشود مبنای حکم قرار گرفتهاند، در اختیار وی و وکلایش قرار ندادهاند؛ برخی از نزدیکان وی را که زیر شکنجه وادار به اعتراف کردهاند تا نتایج آن را علیه شیخ نمر به کار بندند. بی بی سی گزارش میدهد که یکی از قضات پرونده وی گفته که از سال گذشته در تلاش بوده نقش وی را در «همدستی با تروریستها» یا «محاربه» به اثبات برساند تا وی را اعدام کنند.
این گفته قاضی نشان میدهد که این نمایش قضایی، جنبه سیاسی و سفارشی دارد. بسیاری از نهادهای حقوقی بینالمللی استدلال کردهاند که شیخ نمر در بدترین حالت، هیچ اقدام خشونتآمیزی صورت نداده و تنها اظهارنظرهایی داشته و این برای دولت ریاض آزمون بسیار بزرگی خواهد که حد آزادی بیان را در عربستان نشان دهد. روش و راهبرد شیخ نمر در مبارزه برای اصلاح امور همیشه این بوده که وی در رویارویی با مقامات دولت، همواره سخن را بر سلاح ترجیح میدهد وی میگوید:" سلاح سخن قویتر از گلولههاست، زیرا مقامات دولت از گلولههای سلاح استفادهها خواهند برد».
شیخ نمر در یکی از جلسات دادگاه گفته که «وی همیشه به جوانان توصیه میکند که در دام رویارویی شمشیر با شمشیر با رژیمی نیفتند که مردم را وسوسه به خشونت میکند تا سرکوب معترضان را توجیه نماید . . . ما با کسانی که با ما در صلحند، در صلحیم. . . . شهادت قویترین سلاحی است که میتواند قویترین رژیمها را شکست دهد». به نظر میرسد، اگر عربستان در این قضیه شدت عمل نشان دهد، درگیریهای داخلی را باید به جان بخرد و شیعیان را برای همیشه برنجاند. حالت مطلوب این است که دولت عربستان، این موضوع را به محملی برای آشتی با شیعیان بدل نماید و ضمن بهبود شرایط محلی شیعیان، روابط خود را با آنان ترمیم نماید؛ چیزی که شیعیان هم استقبال خواهند کرد.
آیا اعدام شیخ نمر، چراغ سبز به داعش است؟
در آخرین دیدارهای مقامات دو کشور ایران و عربستان، سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان، ابراز آمادگی کرده که عربستان نقش مثبتی در برابر تحولات منطقهای ایفا کند و این موضوع، مبنای همکاریهای گسترده دو کشور قرار گیرد. ایران از هر گونه نقش مثبت عربستان در منطقه استقبال کرده و اتفاقاً در ایران عقیده اصلی بر آن است که پیشرفتها و تحولات مثبت منطقهای باید با پشتیبانی و همراهی عربستان رقم بخورد.
نگاهی به تحولات منطقه و نگرانیها و دغدغههای دو کشور نشان میدهد که اصولاً ایران و عربستان هم در زمینه ثبات و امنیت نظرات مثبتی دارند و هم اینکه بدون کمک همدیگر پیشرفت مهمی نخواهند داشت. اکنون، داعش عامل مهمی است که ملک عبدالله اعلام کرده برای عربستان تهدید بزرگی است.
ایران نیز این موضوع را تهدید بزرگی برای امنیت منطقه میداند. ظاهر قضیه به ویژه به سخنانی که وزیر خارجه عربستان در چند روز گذشته ابراز داشته، نشان میدهد که عربستان ممکن است دو هدف را داشته باشد: یا باید این را چراغ سبزی به داعش بدانیم که معنای آن این است که عربستان از اقدامات تروریستی گروه داعش حمایت میکند و اعدام شیخ نمر، کاری در همین جهت است یا اینکه برای این همکاری خود با ایران در مبارزه با داعش نرخ بیشتری تعیین میکند و در حقیقت، از فرصت پشتیبانی ایالات متحده و غرب در برابر ایران سوءاستفاده کند.
اگر مورد نخست مطرح باشد، باید اقدام عربستان را اشتباه بزرگی بدانیم که احتمالاً به همان سرنوشت داعش دچار خواهد شد. راجع به مورد دوم، سخن ایران این خواهد بود که ایران بهترین بازی را در منطقه با کمک عربستان خواهد داشت و این برای ایران هم کمهزینه است و هم مطلوب.
در هر صورت، ایران با پیشرفتهای عربستان و نقشهای مثبت آن مشکلی نخواهد داشت، اما عربستان نمیتواند از سیاستهایی که غرب و رژیم صهیونیستی در منطقه دارند تحت عنوان «مبارزه با داعش در چهارچوب ائتلافی به سرکردگی آمریکا» به عنوان سیاستی مثبت یاد کند.
ایران چه با برخورد نظامی با مشکلات منطقهای و چه در ائتلافهای منطقهای بدون عربستان، گزینههای دیگری هم دارد. اگر بازی برای ایران صرف نکند، ایران ناچار خواهد بود به گزینههای دیگر روی آورد. بخت و اقبال و کلید این بازی مطلوب برای هر دو کشور اکنون در دست عربستان است: «آیا عربستان با گذشت از اعدام شیخ نمر به بازی زیبا برمیگردد؟».