نخستین طلاآور کاروان ایران در بازیهای آسیایی بودن چه احساسی دارد؟
وصفش کمی دشوار است خصوصا برای من که اولین تجربهام در این سطح از بازیها بود.
اما تو مدال طلای بازیهای نانجینگ را هم گرفته بودی.
در نانجینگ المپیک نوجوانان برگزار شد و انعکاس این مدال بیشتر از قبلی بود.
اینطور که پیش میرود نجمه خدمتی را باید اولینهای مدال در کاروانهای ورزشی ایران معرفی کنیم.
من سعیام را انجام میدهم. تیراندازی هم جزو ورزشهایی است که بازیهایش زود شروع میشود و تیراندازان سعی میکنند با موفقیتهای خود به ورزشکاران رشتههای دیگر روحیه بدهند.
موفقیت ورزشکار هجده ساله ایران در همان نخستین روزهای بازیها شور جوانی را در کاروان ایران زنده کرد.
ما چند ورزشکار جوان در کاروان داشتیم مانند تکواندوکار دخترمان که متاسفانه به دلیل سن کم مجوز بازیها را توسط برگزارکنندگان رقابتها نگرفت. این نشان میدهد مسئولان ورزش نگاه بلندمدتی روی رشتههای قهرمانی دارند.
خدمتی قبل از طلای اینچئون و بعد از مدال بازیهای آسیایی برای مردم بیرجند چگونه است؟
من به دلیل طلای بازیهای نوجوانان جهان برای مردم شهرم شناخته شده بودم، اما با این طلا و استقبالی که از من در بازگشت از اینچئون شد واقعا احساس غرور کردم. از اینکه توانستم مردم را با طلای خودم شاد کنم، خوشحالم.
از مراسم استقبال راضی هستی؟
بله. در تهران مسئولان وزارت ورزش و جوانان به اتفاق کمیته المپیک و فدراسیون تیراندازی آمده بودند. در بیرجند هم مسئولان استان و شهر حضور داشتند. نمیآمدند هم ناراحت نمیشدم چون هدفم مدال بازیهای آسیایی بود، اما استقبال مردم و مسئولان دلگرمم کرد.
چطور در بیرجند تیرانداز شدی؟
به واسطه مادرم. ایشان مربی تیراندازی هستند و من از طریق مادرم به این ورزش علاقهمند شدم. مربی من هم مادرم است.
مادرت فکر میکرد طلا بگیری؟
مادرم به من یاد داد تلاش کنم. هیچکس نمیتواند در این رشتههایی که ما فعالیت داریم از قبل مدال پیشبینی کند، اما تلاش ورزشکاران در کیفیت مدال مسابقههای تیراندازی تعیینکننده است. مادرم همیشه مرا به تلاش برای گرفتن موقعیتهای بهتر تشویق کرده است. به من گفت تلاش کنی راه موفقیت برای تو هموار میشود.
در واقع مدال بازیهای اینچئون پاداش راهنماییهای مادرانه بود.
پدر و مادرم خیلی برای من زحمت کشیدند. هر دو برای موفقیتهایم دعا کردند و سپاسگزار هر دو هستم.
خودت چطور؟ برای خود تو مدال، آن هم از جنس طلا قابل تصور بود؟
هر ورزشکاری به دنبال بهترین رتبه است و من با این انگیزه وارد بازیها شده بودم.
نمیگفتند نجمه خدمتی برای گرفتن طلا هنوز خیلی بچه است؟
من به اندازه ورزشکاران بزرگتر از خودم تلاش کردم. تجربیات دورههای قبل را بهکار گرفتم چون در بازیهای نانجینگ و سپس بازیهای جهانی اسپانیا خوب تیر زده بودم. من پیشبینی مدال طلا را میکردم، اما نه در انفرادی. پیشبینی میکردم در تیمی مدال بگیرم.
اعتماد به نفس خوبی هم داشتی.
در بازیهای جهانی اسپانیا این اعتماد در من بیشتر شد. من چند ماه تمرین کرده بودم. حتی در مسابقات جهانی اسپانیا هم میتوانستم مدال بگیرم، اما چهارم شدم. در همان بازیها برای اولین بار مدال تیمی گرفتیم که تا به حال در فدراسیون کسی این کار را نکرده بود. در ورزش بدون اعتماد به نفس نمیشود موفق شد.
تو کنترل خوبی روی جسم و روان خودت داشتی.
به غیر از این کار نمیشود در تیراندازی موفق شد. همه عوامل درونی و بیرونی را باید کنترل کنی. قطع نفس و شلیک. مسابقههای تیراندازی را باید مانند فعالیتهای دیگر ورزشی دانست که در آن از نظر جسمانی ورزیده شوید. از آنجا که تیراندازی ورزشی حرفهای است، ورزشکارانی که به طور کامل آموزش تیراندازی دیدهاند، به قدرت، سیستم قلبی عروقی کارآمد و عضلات قابل انعطاف نیاز دارند.
به نکته خوبی اشاره کردی. خیلیها از دیدن تیراندازی به این نکات دقیق توجه نمیکنند. برای من پیش آمده که گفتهاند این ورزش که کاری ندارد. تیرانداختن سخت نیست، کافی است شانس داشته باشی به هدف بزنی.
اما واقعیت این نیست. تیرانداز باید ورزیده باشد و کشش عضلانی درستی داشته باشد. با این شرایط میتواند قابلیتهای جسمانی خود را بیشتر کند و تفنگ را بدون لرزش نگاه دارد.
ما این ورزشها را باید به رسانهها بیاوریم تا مردم با آنها آشنا شوند.
ببینید، در همین چند روز چقدر تیراندازی شناخته شد؟ دلیلش رسانهها بودند. پس میشود ورزشهایی را که سالها محروم بودند بیرون کشید و آنها را به مردم شناساند.
فدراسیونها هم باید طوری برنامهریزی کنند که مدام مسابقه باشد.
موافقم، این رابطه باید دوسویه باشد. نمیشود یک طرف را فقط گرفت. تیراندازی برای پیشرفت به همه جوانب نیاز دارد.
لیگ تیراندازی خیلی به رشد این ورزش کمک میکند.
بله، ما لیگ داریم و مسابقههای خوبی هم در لیگ برگزار میشود که جای امیدواری دارد.
تو در شهر خودت با کمبود مسابقه روبهرو نیستی؟
من در باشگاه مقاومت تیراندازی میکنم و در لیگ با این تیم هستم.
شاید نکات کلیدی تو درباره خستگی، مردم را بیشتر آگاه کند که تیراندازی فقط تیر زدن نیست. اگر همین حرفها مدام تکرار شود و نکات آموزشی گفته شود شناخت نسبت به این ورزش بیشتر میشود.
برای خودم بارها از طرف دوستانم این پرسش مطرح شد که چه ورزشی است وقتی بدون تحرک یک جا را هدف میگیری و تیر میزنی. در تیراندازی همه فعالیتهای یکورزشکار دو و میدانی یا بسکتبال انجام میشود. نفس ورزشکار تیرانداز با تمرینات هوازی قابل کنترل است. کنترل عضلات زمانی به حد مطلوب میرسد که انقباض سریع و کند عضلات هر دو آموزش داده شوند. گاهی وقتها انجام یک دوره مسابقات تیراندازی ساعتها طول میکشد. یک ورزشکار ورزیده تحمل بیشتر و در نتیجه آسیبپذیری کمتری در مقابل خستگی دارد.
طبیعی است، اگر این تمرینات نباشد تمرکز خوبی هم به وجود نمیآید.
در آموزشهایی که دیدم تیرانداز باید انضباط ذهنی داشته باشد. آمادگی جسمانی به این انضباط کمک میکند. بسیاری از مشکلات تیراندازان در جریان مسابقهها ناشی از نداشتن آمادگی جسمانی است. تیرانداز باید سلسله مراتبی را با گذشت لحظهها و مدیریت زمان رعایت کند. ممکن است این مدیریت طول بکشد و خسته شود، اما قبل از رعایت مراحل تیراندازی نباید دست به کاری زد. ورزشکاری که هنوز تفنگگیری کامل نکرده شلیک میکند خسته است و نمیتواند خوب تیر بزند.
با نرجس امامقلینژاد که حرف میزدیم گفت یکسری اصول را برای خودش در نظر گرفت و خود را ملزم به رعایت آنها کرد. نجمه خدمتی هم از اصولی در راه گرفتن طلا تبعیت میکرد؟
اصلا در تیراندازی نمیشود یک سری کارهای روانی انجام نداد. باید مدام ذهنتان را تمرین بدهید. تمرینات شفاهی هم در تیراندازی مهم است. من در همه مسابقهها، آموزشها و تمرین از مراحل معینی پیروی میکنم. سلسله مراتب بسیار اهمیت دارد و نمیشود از پله اول به پله سوم رفت و دوباره برگشت روی پله دوم.
با این حرفها حرکات تو در مسابقههای اینچئون بیشتر قابل درک است.
آمادگی ذهنی در تیرهای آخر. باز هم روی این نکته و رعایت سلسله مراتب تاکید میکنم.
حرکات تو به گونهای بود که انگار چند ثانیه بعد از پایان مسابقه فهمیدی مسابقه تمام شده و تو مدال گرفتی.
حواسم بود. حتی روی نتیجه مدیریت داشتم، با این حال تمرکزم روی شلیکهای پایانی زیاد بود. وقتی فهمیدم با نرجس امامقلینژاد در تیرهای پایانی مسابقه میدهم خیالم راحت بود که یک ایرانی طلا میگیرد. برای من دیگر فرقی نمیکرد من یا نرجس.
در تیرهای آخر هر دو در عین کار انفرادی روحیه تیمی داشتید.
دقیقا. هدف من و نرجس این بود به حریفانمان اجازه ندهیم دو مدال ناب رقابتها را بگیرند. وقتی خودمان بودیم یک جور سر گرفتن طلا کنار میآمدیم.
نگاه حریفان بعد از قهرمانی به شما چگونه بود؟
آنها متعجب شده بودند. شاید اصلا انتظار نداشتند دو ایرانی مدالهای باارزش مسابقهها را به دست بیاورند. چین، هندوستان و سنگاپور خیلی در این رقابتها مدعی هستند، بنابراین کار با آنها در بازیهای آسیایی بسیار دشوار است.
بعد از قهرمانی اولین نفری که از ایران به تو زنگ زد چه کسی بود؟
خانوادهام - پدر و مادرم - تبریک گفتند. وقتی صبح برای دیدن مسابقه بیدار شده بودند دست به دعا امتیاز تیرهای مرا میشماردند. خودشان میگویند وقتی نوبت به تیرهای آخر رسید اشک در چشمانشان جمع شده بود.
یک طلا و یک نقره و نقره دیگری که از رقابت تیمی حاصل شد دلایل خوبی برای وجود استعداد در تیراندازی ایران است.
تیراندازی به امکانات نیاز دارد تا پاسخگوی علاقهمندانش باشد. ما به دلیل تحریمها فشنگ نداریم و با آنکه در 50 متر هم استعدادهای زیادی نهفته است، اما به دلیل نداشتن فشنگ نمیتوانیم به حقمان برسیم.
با استقبالی که از تو شد به نظر سیل مشتاقان این ورزش بیشتر میشود.
دوست دارم مسئولان به تیراندازی توجه کنند چون بچههای ایرانی واقعا مستعد هستند.
وقتی به بیرجند رسیدی سکهبارانت کردند؟
یک جشنی برگزار کردند که در آن مسئولان اداره ورزش و جوانان و استانداری خراسان جنوبی از من قدردانی کردند. مردم آمده بودند اما ارزش تجلیل از شهدا و ایثارگران در این جشن خیلی بیشتر بود. من هم جوایزم را از دست مسئولان گرفتم که سکه هم بود.