به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بهترین روش برای مقابله با هر نوع ترسی ـ منطقی یا غیرمنطقی ـ روبهرو شدن با آن است. همه ما از دوران کودکی در مسیر بزرگسالی ترسهایی را تجربه کردهایم. مانند تصور وجود هیولا زیر تخت یا درون کمد، ترس از تنبیه شدن در کلاس درس، در خانه تنها ماندن یا تهدید شدن از سوی همسن و سالهای زورگو و... در هر حال وقتی بزرگتر شدیم و توانستیم زیر تخت یا درون کمد را بررسی کنیم، یا بارها در کلاس درس تنبیه شدیم یا در خانه تنها ماندیم یا اینکه آنقدر مهارت فیزیکی پیدا کردیم و توانستیم در برابر تهدیدهای زورگوها قدعلم کنیم، آن ترسها از بین رفتند.
البته برای کم سن و سالها و حتی گاهی بزرگسالها ترسیدن از شرایطی خاص ضروری است. در واقع ما به کودکانمان یاد میدهیم از مزاحمان بترسند و از آنها دوری کنند و از سقوط از ارتفاع یا عبور از خیابانهای پرتردد و خطراتی مانند این بترسند. همچنین بیشتر مواقع بناچار به آنها میآموزیم از بیماری، غریبه، درست نخوابیدن و غذا نخوردن بترسند.
ما با چنین آموزشهایی قصد داریم آنها را از خطراتی که تهدیدکننده جانشان است، حفظ کنیم. بعدها برخی از این کودکان با این ترسها بزرگ شده و اگر نتوانند این احساسشان را مهار کنند به بزرگسالهای ترسویی تبدیل میشوند. گاهی این افراد گرفتار اختلالهای اضطراب، نگرانی و ترسهای افراطی میشوند.
گرچه میدانند بیشتر ترسهایشان واقعی نیست، اما نمیتوانند آنها را از وجود خود دور نگه دارند. هنگام درمان این افراد بهترین راهحل روبهرو کردن آنها با ترسهای افراطیشان است و بیماران مبتلا به این اختلال باید در معرض ترسهای غیر منطقی و حتی منطقی خود قرار بگیرند تا ترسشان فروکش کند. بیشتر افراد مبتلا، به دلیل ترسهایشان قدرت تشخیص واقعی یا غیرواقعی بودن ترسهایشان را از دست میدهند.
در هر حال باید با هر دو مواجه شوند. اما اگر کاری که باید انجام دهند حقیقتا پرخطر است مثل رانندگی در بزرگراه باید تمام موارد ایمنی مانند بستن کمربند رعایت شود. اما اگر خطر واقعی نیست مانند ترسیدن از موش با چند بار درمعرض آن قرار گرفتن ـ البته بتدریج ـ دیر یا زود به طور کل ترس از بین میرود.
البته باید به دو موضوع توجه کرد:
1ـ به فرد نگران باید توضیح داد احتمال وقوع یک خطر چقدر میتواند باشد. مثلا اگر از ابتلا به سرطان میترسد، به او بگویید طبق آمار ابتلا به سرطان یک در ده هزار است.
2 ـ اگر خطری واقعا وجود دارد به آنها بگویید بدترین سناریو را در نظر بگیرند. مثلا اگر خودرویش شب هنگام وسط بزرگراه خراب شد، چه میشود؟
خب خیلی ساده است میتواند با یک تعمیرگاه یا امداد خودرو تماس بگیرد.
اگر آنها نتوانستند خودرویش را وسط خیابان درست کنند، چه؟
خب میتواند با کسی تماس بگیرد تا دنبالش بیاید.
اما اگر کسی در دسترس نبود؟
میتواند با آژانس تماس بگیرد یا از پلیس کمک بخواهد و الی آخر.