دومین سمینار تخصصی سمپوزیوم بین‌المللی مجسمه‌سازی تهران با شرکت دو مهمان از کشورهای مکزیک و آلمان، چهارشنبه شب 9 مهرماه، در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش حوزه تجسمی باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در بخش نخست این سمینار کارلوس مونگه، هنرمند مجسمه‌ساز و مدرس هنر از مکزیک درباره مجسمه‌سازی (بنیان‌ها و ساختارها) و در بخش دوم فالکر اشنوتگن، هنرمند مجسمه‌ساز و استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه پورتو از آلمان درباره شکستن مرزها در هنر مجسمه سازی، سخنرانی کردند.
 
کارلوس مونگه در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه به طور خاص درباره اینکه چطور به نتیجه فعلی در آثارش رسیده است، صحبت خواهد کرد، گفت: فکر می‌کنم که بخش اصلی مجسمه‌سازی مربوط به وجود انسان و نقش دست در این هنر و ارتباطی است که این دو با هم دارند. در تاریخ غرب نقش خدا در هنر بسیار مهم است و به ویژه نقش خدا درباره خلق انسان و هنر بسیار تعیین کننده بوده است. در واقع حداقل در تاریخ اروپا این موضوع هم نقاط مثبت و هم نقاط منفی داشت به ویژه برای هنرمندان زیرا تنها نقش مجسمه‌سازان این بود که مخلوقات خدا را کپی کنند و واقعیت‌های موجود در طبیعت را تکرار کنند و نگاه شخصی و هنری یک هنرمند اصلا مطرح نبود و یا در درجات پایین‌تری از اهمیت قرار داشت. در این زمان نگاه مجسمه‌سازان فقط به گذشته بود و نه آینده و این روند برای قرن‌ها ادامه پیدا کرد.
 
این هنرمند مجسمه‌ساز در ادامه با اشاره به نقش آگوست رودن در دگرگونی این نوع نگرش در مجسمه سازی، افزود: این روند تا قرن نوزدهم نیز کم و بیش ادامه داشت تا با ورود رودن به عرصه مجسمه‌سازی سبک جدیدی بنا نهاده شد. از نگاه این هنرمند، مجسمه‌سازان نباید تنها طبیعت را تکرار می‌کردند بلکه باید نگاه خود را به اثری که خلق می‌کردند، می‌افزودند و باید چیزی متفاوت از طبیعت صرف را در کارهایشان در معرض نمایش قرار می‌دادند. تا پیش از این تفکر، مجسمه‌سازی تنها یک کار محسوب می‌شد و مجسمه‌ساز هنرمند نبود، تا اینکه نگاه هنری به این کار افزوده شد.
 
مونگه با تاکید بر اینکه این نگاه ابتدا در نقاشی و سبک‌های امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم و بعد از آن در مجسمه‌سازی ظاهر شد، اظهار داشت: دگا، گوگن، پیکاسو، ژان آرپ و... هنرمندان نقاشی بودند که ابتدا به این روش رو آوردند و نه خود مجسمه‌سازان و سرانجام مجسمه‌سازان از این سبک کار الهام می‌گیرند و می‌بینیم که سبک جدیدی خلق می‌شود. به نظر من ما از قرن بیستم به بعد در واقع یک هنر جدید و موثر داریم. بنابراین مجسمه‌سازان از این پس سبک‌های جدیدی را در کارها استفاده می‌کنند مثل قانون طلایی. البته این‌ها در واقع تاریخ هنر مجسمه‌سازی در اروپا است و من که مکزیکی هستم می‌توانم بگویم که در آمریکای لاتین و در مکزیک کاملا تاریخچه این هنر از ابتدا متفاوت بوده است. نگاه نو در این هنر به هنر مجسمه‌سازی در مکزیک هم نفوذ می‌کند اما به سبک و سیاق خاص خودش.
 
کارلوس مونگه در ادامه با نشان دادن تصویر مجسمه‌هایی که در مناطق مختلف دنیا و در سمپوزیوم‌های متفاوت خلق کرده است، به ارائه توضیحاتی درباره سبک آثار و تاثیر پذیری هر کدام از سبک‌های مختلف پرداخت و در بخشی از این توضیحات گفت: من معمولا تمرکزم را در وسط مجسمه نگاه می‌دارم و در آثارم نقش نور و انعکاس آن بسیار تعیین کننده است. به عنوان مثال اثری را در ماه رمضان در کشور ترکیه ساختم، وقتی که مردم در زمان غروب آفتاب شروع به غذا خوردن می‌کنند؛ بنا بر این موقعیت، اثری را خلق کردم که وقتی نور آفتاب به وسط فضای منفی مجسمه می‌رسید، زمانی بود که مردم می‌توانستند غذا بخورند.
 
این هنرمند مجسمه‌ساز مکزیکی با اشاره به شرکت در سمپوزیومی در کشور چین، اضافه کرد: برایم خیلی جالب بود که آنها با دیدن تصویر یکی از آثار قدیمی من در اینترنت، از من برای شرکت در سمپوزیوم دعوت کردند و اصرار داشتند که همان کار قدیمی را به سمپوزیوم ببرم، طرح را فرستادم و وقتی به چین رسیدم در کمال تعجب دیدم که اثر را ساخته‌اند و من فقط پولم را گرفتم و از دیدنی‌های شهر دیدن کردم و به خانه بازگشتم. البته ترجیح می‌دهم خودم کارم را بسازم ولی شاید سالی یک بار این شیوه عجیب، بد نباشد.
 
مونگه با اشاره به ماهیت سپوزیوم و تفاوت‌هایش با بینال، افزود: زمان در کار سمپوزیوم بسیار تعیین کننده و یکی از تفاوت‌های مهم این کار با بینال‌ها و یا کار در آتیله است. یک هنرمند که برای بینال کار می‌کند، در آتلیه‌اش کار را می‌سازد و می‌فرستد به بینال، هنرمند معمولا از طرف یک دولت به بینال دعوت می‌شود که به سیاست فرهنگی آن کشور مربوط می‌شود. در صورتی که سمپوزیوم‌ها معمولا از سوی هنرمندان شکل می‌گیرد و آزاد‌تر است و بیشتر در شهرهای کوچک اجرا می‌شوند.
 
این استاد دانشگاه در پایان سخنانش با اشاره به ششمین سپوزیوم بین‌المللی ایران، اظهار داشت: این اولین بار است که به ایران می‌آیم، آثار هنرمندان ایرانی در این سمپوزیوم با این که هنوز به اتمام نرسیده است اما مشخص است که بسیار حرفه‌ای و جالب هستند. در این سمپوزیوم هرچه که ما نیاز داریم هست و سعی شده کار برای هنرمند آسان باشد، با توجه به تجربه طولانی من در شرکت در سمپوزیوم‌ها باید بگویم این سمپوزیوم یکی از سه سمپوزیوم اول دنیا محسوب می‌شود و باید از کسانی که من را دعوت کرده‌اند تشکر کنم زیرا از لحاظ ارتباطات تجربه متفاوتی برای من رقم زده شده است.
 
در ادامه این سمینار، فالکر اشنوتگن از آلمان سخنانش را با تاریخچه‌ای از نخستین سمپوزیوم‌های برگزار شده در دنیا آغاز کرد و با نشان دادن تصاویری از سمپوزیوم‌های نخستین و معروف دنیا، گفت: یکی از نکات مهم در سمپوزیوم همکاری بین هنرمندان است، همانطور که می‌دانید نخستین سمپوزیوم مجسمه‌سازی در سال 1959 در شهر سانتامارگریت کشور اتریش برگزار شد و کارل پرنتل نقش مهمی در برگزاری آن داشت به نحوی که می‌توانیم او را پدر سمپوزیوم مجسمه‌سازی دنیا بنامیم. سمپوزیوم‌ها از ابتدا در فضاهای باز برگزار می‌شده است.
 
اشنوتگن با اشاره به نقش هنرمندان مهم در عرصه مجسمه‌سازی و سمپوزیوم‌ها، اضافه کرد: اشنایدر، برانکوزی و ایسامو نگوچی در مجسمه‌سازی مدرن نقش بسیار پررنگی داشتند و فرم‌ها و تفکرهای جدیدی را در این عرصه ایجاد کردند و نمی‌شود درباره مجسمه‌سازی صحبت کرد و از این افراد نام نبرد. نگوچی به خصوص در ژاپن بسیار تاثیرگذار بود زیرا توانست سنت و مدرنیته را با هم تلفیق کند و فرهنگ ژاپنی را به دنیا معرفی کند. در هر حال ایده سمپوزیوم به سرعت جهانی شد به گونه ای که در 4 سال کشورهایی چون: ژاپن، یوگوسلاوی، آلمان، آمریکا و ... سمپوزیوم برگزار کردند.
 
این هنرمند و استاد مجسمه‌سازی درادامه با اشاره به تنوع سمپوزیوم‌ها از نظر شیوه اجرایی و مواد اولیه، اظهار داشت: در بعضی سمپوزیوم‌ها هنرمندانی دعوت می‌شوند تا در کنار هم اثر مرتبط و واحدی را خلق کنند. همچنین پس از برگزاری نخستین سمپوزیوم مجسمه که از جنس سنگ بود، سمپوزیوم‌های دیگری با فلزات، مواد دورریختنی و ... نیز برگزار شد. سمپوزیوم‌های اولیه از سنگ بسیار هماهنگ با طبیعت خلق می‌شدند و در چشم مخاطبان شاعرانه به نظر می‌رسیدند اما سمپوزیوم‌هایی که از استیل استفاده می‌کردند بیشتر در کارخانه‌ها و با آن حال و هوا برگزار می‌شد و در نتیجه فضای صنعتی‌تری را القا می‌کرد.
 
پس از آن لند اسکیپ ابتدا از انگلیس و آمریکا شروع شد و به سرعت فراگیر شد. در ادامه این روند چیدمان نیز به عرصه مجسمه‌سازی اضافه شد که البته در ابتدا چالش‌هایی را نیز به دلیل موقتی بودن دربرداشت.
 
فالکر اشنوتگن در ادامه با نشان دادن تصاویری از کارهای مختلف از سبک‌های متفاوت و نیز تصاویری از آثار خویش، به ارائه توضیحاتی پرداخت و گفت: برگزاری سمپوزیوم در فضای باز باعث ترویج فرهنگ مجسمه‌سازی و برقراری ارتباط میان هنرمندان با یکدیگر و مردم در سطوح مختلف می‌شود. برگزاری هنرهای خیابانی، کارگاه ها و سیمنارهایی مثل سمیناری که در آن هستیم، همگی اثر مثبتی بر جامعه دارد و اثر مستقیمی روی عملکرد یک سمپوزیوم دارد.
 
استاد دانشگاه پورتو در پایان با اشاره به تلفیق هنرهای مختلف با هم و هماهنگی سبک‌های مختلف موسیقی با فرهنگ کشورهای مختلف اشاره کرد و گفت: سمپوزیوم تهران یکی از سمپوزیوم‌های خوب در سطح جهان به حساب می‌آید و از اینکه در آن شرکت دارم بسیار خوشحالم.


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار