از سوی دیگر ترکها با توجه به سیاستهای سنتی خود در قبال خاورمیانه تضعیف رقبا به هر شکل ممکن را در دستور کار قرار میدهند. میتوان سکوت ترکیه در قبال عملیات نیروهای ائتلاف در خاک سوریه و عراق را در سه محور کلی بررسی کرد:
داعش تامین کننده منافع عربستان است
داعش از لحاظ فکری در منطقه خاورمیانه بیش از همه قدرتها و گفتمانهای مطرح شده با سردمداران ریاض غرابت فکری دارد از سوی دیگر سوریه یکی از ابعاد مهم محور مقاومت را تشکیل میدهد لذا این موضوع باعث شد تا ترکها در گام اول در صدد باشند تا با تشدید درگیری بین ایران و عربستان بر سر بحران سوریه از تضعیف دو طرف حداکثر استفاده ممکن را ببرند اما شرایط مطابق پیشبینیها جلو نرفت و داعش تا حدودی از کنترل حامیان خارج شد.
مقامات آنکارا تصور میکردند که گروههای تروریستی تنها سقوط حکومت بشار اسد را هدف قرار خواهند داد لذا قصد داشتند با حمایت از طرف ضعیفتر ماجرا یعنی گروههای تروریستی و ایجاد توازن قوا بین دو طرف به بقای بحران در سوریه کمک کنند تا جنگ فرسایشی فرصت کافی را برای پیشرفت قدرت ترکها در خاورمیانه فراهم آورد اما ورود تروریستها به عراق ابعاد ماجرا کاملا متفاوت شد تا جایی که تمام مرزهای جنوبی ترکیه در مرز با داعش قرار گرفت این موضوع سبب شد تا این کشور تغییر تاکتیک درباره تروریستها را در دستور کار قرار دهد.
البته "احمد داوود اغلو" در یک گفتوگوی تلویزیونی در تلاش بود تا ماجرا را بهگونهای دیگر جلوه دهد. داوود اغلو میگوید: "ما از چهار سال پیش، به طور مداوم در مورد سوریه هشدار داده و اعلام کردهایم که باید قدرتهای بین المللی و منطقه ای بر اساس یک ائتلاف و طرح منسجم در این حوزه اقدام کنند. واقعیت این است که خاورمیانه دارای ساختارهای حساس و ظریفی است که اگر بدون برنامه ریزی، اقدام شود این مسائل و معادلات به طور متقابل بر هم تاثیر می گذارند"
این صحبت داووداغلو حرف غلطی نیست اما چرا ترکیه چهار سال پیش و با هشدار مکرر مقامات کشورمان در قبال بحران سوریه چنین سیاستی را اتخاذ نکرد و نباید فراموش کرد که آنکارا چهار سال پیش به دنبال ائتلاف علیه تروریستها نبود بلکه با سازماندهی جلسات فراوان با آمریکا و کشورهای منطقه تلاش میکرد تا به سرنگونی بشار اسد کمک کند.
داعش در مرزهای ترکیه ناامنی ایجاد میکند
آنکارا تا زمانی که بحران سوریه را تهدید میکرد علاوه بر کمکهای تسلیحاتی، پشتیبانی سیاسی و نظامی از این گروه را نیز در دستور کار خود قرار داده بود اما بلافاصله بعد از گسترش دامنه جنگ به مناطق شمالی عراق و بخصوص مناطق ناامن کردنشین این کشور خطر داعش را در نزدیکی مرزهای خود احساس کرد. ناامنی کردستان عراق یعنی احتمال ایجاد بیثباتی در مناطق کردنشین ترکیه و این یعنی ورود بحران به خاک یکی از حامیان بحران.
از طرفی آنکارا بخوبی از نقشه آمریکا برای تجزیه عراق در قالب طرح خاورمیانه جدید باخبر هستند و چون حضور ائتلاف در آسمان عراق و حضور فیزیکی آمریکا در این کشور به این موضوع کمک میکند نمیخواهند تا عاملی برای در مرزهای خود باشند.
از طرفی هرچند مواضع ترکها در قبال سوریه در تقابل با محور مقاومت بود اما این کشور درباره دخالت ائتلاف در بحران عراق مواضع نزدیکی به کشورمان دارد اما چون دولت اردوغان خود را در قبال حوادث منطقه صاحبنظر میداند لذا نمیخواهد تا به مواضع ثابت و اصولی کشورمان درباره مداخلات آمریکا اذعان کند و به جای تایید رقیب قدرتمند سیاست سکوت را اتخاذ کرده است.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که متاسفانه بوسیله برخی رهبران منطقه تکرار میشود این تصور است که سکوت و یا عدم مخالفت در مقابل غرب باعث میشود تا از ابتلای به بحران مصون بمانند غافل از اینکه منافع حامیان تروریستها چندان قائل به تفکیک دوست از دشمن نیست به طوری که دولت پاکستان که سالهاست روابط خوبی با آمریکا دارد هر چند وقت یک بار بمباران هواپیماهای بدون سرنشین این کشور را تجربه میکنند.
عمل زدگی ترکیه در تحولات منطقه ای
سومین عاملی که باعث شد ترکها سکوت در قبال تحولات عراق را در دستور کار قرار دهند سیاست عملزدگی و واکنشی ترکها در قبال تحولات است. منفعت طلبی حاکم بر گفتمان دولت آنکارا باعث میشود تا سیاست ملموسی در قبال بحرانها نداشته باشد بلکه استراتژیستها این کشور تلاش میکنند موضعی را اتخاذ کنند که تنها نفع ترکیه را در نظر داشته باشد.
هرچند در نگاه اول این سیاست بسیار هوشمندانه به نظر میرسد اما به مرور زمان براحتی ترکیه را از روند تحولات خارج میکند چرا که موضعی که دائما در حال تغییر است در واقع موضع نیست. هر چند محور مقاومت در نبردهای میدانی با تروریستها دچار صدمات فراوانی شد اما آن چیزی که ما از آن تعبیر به قدرت گرفتن محور مقاومت میکنیم پافشاری به موضع و رشد ثمرات آن در مناطق دیگر خاورمیانه است.
کشوری مانند عربستان همیشه یک قدرت در سایه منطقهای بوده و موضع این کشور ذیل موضع آمریکا و غرب در خاورمیانه تفسیر شده است از سوی دیگر برای تمامی خاورمیانه واضح است که ترکها تنها به منافع خود میاندیشند و منافع جمعی منطقه اصلا جایی در گفتمان سیاست خارجی این کشور ندارد لذا هرگز دیگر کشورها تلاش نمیکنند از روی دستخط سیاسی ترکیه تقلید کنند و اگر هم چنینی اتفاقی بیفتد درواقع یک رقیب جدید برای آنکارا ایجاد شده و نه یک همپیمان سیاسی.
اما موضع محور مقاومت با نگاه به منافع جمعی اگر زمانی در سوریه با چالش مواجه شود چون این تفکر را در مورد منطقه احیا میکند که میتوان سالها در برابر یک توطئیه بینالمللی مقاومت کرد الهامبخش سایر ملتهاست. از سوی دیگر اگر مقاومت حزبالله لبنان و حماس در برابر تلاویو تلفاتی انسانی را برای لبنان و غزه دارد اما نشاندهنده آن است که رژیم صهیونیستی برخلاف تبلیغات مصون از آسیبها نیست.
موضع یک بام و دو هوای ترکها باعث شده حتی آمریکاییها هم چندان حساب خاصی برای روی این کشور باز نمیکند و ترجیح میدهد بیشتر از اصرار برای پیوستن ترکیه به ائتلاف؛ دشمن باثبات خود یعنی ایران را دعوت به همکاری نماید.
سیاست دولت یازدهم در قبال مذاکره با آمریکا از آن جهت چندان جالب به نظر نمیرسد که تا حدودی یادآور یک بام و دو هوای سیاسیون ترک است وقتی مصداق بارز پیروزی گفتمان مقاومت در یمن از ایستادگی مردم ما در برابر غرب الهام گرفته میشود چرا باید راه رفته و بی سرانجام دیگران را تجربه کنیم؟
امروز بحران در خاورمیانه آنقدر پیچیده و پر چالش شده است که تمام منطقه را با چالش جدی مواجه کرده است و قطعا حمایت ترکیه از تروریستها در گام اول و سپس بیتفاوتی در برابر ائتلاف در گام دوم نشان از انفعال همسایه غربی است.
منبع: فردانیوز