«8غیرنظامی قربانی حملات آمریکا»
وطن امروز هم درباره حمله نظامی به سوریه نوشت : وزارت
دفاع آمریکا (پنتاگون) روز سهشنبه با صدور بیانیهای از حمله هوایی این
کشور به مواضع داعش در خاک سوریه خبر داد. باراک اوباما، رئیسجمهوری
آمریکا پیش از این اعلام کرده بود که دامنه حملات را به سوریه گسترش
میدهد. این نخستین بار است که آمریکا اهدافی داخل خاک سوریه را هدف قرار
داده است. روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داده، در این حملات که در اطراف
منطقه الرقه صورت گرفته، تعدادی از متحدان عرب آمریکا از جمله عربستان،
بحرین، امارات و اردن نیز مشارکت داشتهاند. مجموعا 18 حمله هوایی و موشکی
علیه مواضع داعش در استان الرقه و 30 حمله دیگر در استان دیرالزور انجام
شده است. همچنین مناطق مرزی سوریه و ترکیه و شهرهای حلب و ادلب مورد هجوم
هواپیماهای اف-18 و موشکهای توماهاوک قرار گرفت. انبارهای اسلحه و مهمات
داعش به ویژه در استانداری الرقه جزو اهداف اصلی بود. این در حالی است که
اقدام نظامی در خاک کشورهای دیگر نیازمند رضایت دولت آن کشور یا مجوز شورای
امنیت سازمان ملل است. دولت سوریه پیشتر هرگونه مداخله نظامی در این کشور
بدون موافقت دولت دمشق را نقض مقررات بینالمللی دانسته و تاکید کرده بود،
چنین عملیاتی تجاوز به خاک سوریه تلقی خواهد شد. ولید معلم، وزیر خارجه
سوریه گفته است: آمریکا اگر در مبارزه با تروریسم داعش و دیگر گروههای
تروریستی جدیت داشت، تحرک خود را از طریق سازمان ملل آغاز میکرد و هیچ
کدام از کشورها از جمله روسیه، ایران و سوریه را در این کار مورد استثنا
قرار نمیداد. معلم به شبکه روسیا الیوم تأکید کرد: هیچ کس با تشکیل ائتلاف
بینالمللی برای مقابله با تروریسم داعش خالفتی ندارد؛ چرا که سوریه از
دهها سال قبل خواستار کنفرانسی بینالمللی برای مبارزه با تروریسم شده
است، زیرا خطر آن را احساس میکرد؛ همچنین سوریه قبل از آغاز بحران در این
کشور اعلام کرد که تروریسم به حامیان آن باز خواهد گشت و به خارج از مرزهای
سوریه و حتی تا اروپا و آمریکا کشیده خواهد شد.
«نه اولويت «داعش» آمريکاست
و نه اولويت آمريکا «داعش»»
روزنامه خراسان در ستون یادداشت روز خود به این حمله پرداخته و می نویسد : اوباما در یادداشت اختصاصی خود برای
روزنامه آمریکایی «تمپا بی تایمز» می نویسد: "داعش تهدید مستقیمی برای آمریکا
نیست"، چند روز بعد آمریکایی ها می گویند عملیات علیه داعش در سوریه را آغاز
کرده اند. کاخ سفید می گوید به هیچ وجه نیروی زمینی به عراق نمی فرستد. همزمان رئیس
ستاد مشترک ارتش آمریکا می گوید لازم باشد طرح عملیات زمینی را به رئیس جمهور خواهیم
داد. جان کری می گوید 50 کشور در ائتلاف ضد داعش حضور دارند. این در حالی است که
واشنگتن تایمز می نویسد در این ائتلاف تنها عراق، کردها و آمریکا جدی هستند. فاکس نیوز دیروز
نوشت در عملیات علیه داعش در سوریه کشورهای همپیمان آمریکا در این عملیات نظامی
حضور داشتند. این در حالی است که فرانسه، آلمان و ترکیه اعلام کردهاند در
حملات هوایی آمریکا و متحدانش در سوریه مشارکت نداشتهاند. پنتاگون گفته که این
حملات بر «رقه» متمرکز خواهد بود. جایی که از مراکز و پایگاههای اصلی «داعش» است. با این حال روز گذشته بی بی سی نوشت جنگنده های آمریکایی
مواضع "گروه خراسان" در سوریه را هدف
قرار داده اند.
گروه خراسان شامل جنگجویان عضو القاعده هستند که در افغانستان و
پاکستان جنگیدهاند و بسیاری از آنان اعضای غربی و خارجی این گروه تروریستی
هستند. این گروه از گروههای قدیمی تشکیل دهنده القاعده است که در سه سال اخیر
در سوریه فعال بوده است. آمریکایی ها می گویند:
"گروه خراسان" در سوریه به این دلیل مورد حمله قرار گرفت که به مرحله
اجرایی یک حمله برنامهریزی شده به آمریکا یا اروپا نزدیک شده بود. اوضاع
امروز خاورمیانه بیش از تناقض موجود در سطور بالا گیج کننده است.
حالا میان این آشوب در خاورمیانه آمریکا
هم قشون کشی جدیدی در خاورمیانه راه انداخته است. قطعا این قشون کشی برای حفظ مردم
بی گناه خاورمیانه از دست دیو داعش نیست چرا که به قول ماهاتیر محمد این غول محصول
چراغ جادوی آمریکاست. واقعیت این است که در آستانه انتخابات میان دورهای
کنگره و نیز در آغاز تدارکات مقدماتی رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا،
اوباما بر آن است تا با سختتر کردن چهره نرم خود، کمبودهای لازم در عرصه
قدرتنمایی در صحنه جهانی را تا حدی جبران سازد.
آمریکایی ها می گویند حمله نظامی خود علیه داعش در سوریه را آغاز کرده اند. اخبار که تکمیل می شود به جای رقه عملیات نظامی در حلب صورت گرفته، هدف جبهه النصره بوده و نه داعش، گروهی تروریستی که رقیب داعش در سوریه محسوب می شود. پنتاگون می گوید نیروهای این کشور هشت حمله هوایی علیه گروههای مرتبط با "القاعده" در غرب حلب انجام دادهاند. 50 عضو جبهه النصره در این عملیات کشته شده اند. اخبار تکمیلی که می آید، هدف تروریستهای النصره هم نبوده اند. هدف گروه تروریستی "خراسان" است گروهی که آماده می شود تا منافع آمریکا را هدف بگیرد. تکه های پازل که تکمیل می شود. هدف حمله به سوریه هم روشن می گردد. هدف قرار دادن رقیب داعش قطعا داعش را تضعیف نمی کند. ... آنچه مشخص است نه اولویت داعش آمریکاست و نه اولویت آمریکا داعش.
«وقتی ایران با داعش میجنگید آمریکا به وحشیهای داعش امید بسته بود»شاید ریشه اساسی دردهای جهان امروز در زیاده خواهی کشورهای زورگو باشد که به هر طریقی میخواهند خودخواهی و برتری طلبی خویش را به ملتهای مظلوم دیکته نمایند. به یقین چاره خشونت و افراطی گری درجهان با جنگ و درگیری نه تنها انجام نمیپذیرد، بلکه بر دامنه آن نیز میافزاید. پیام امروز ملت ایران به مجامع جهانی پیام صلح و اعتدال است تا در این کره خاکی و در این شرایط حساس منطقه ای درفش صلح و دوستی و برابری تنها بر دوش ایران اسلامی به اهتزاز درآید. حضور رییس جمهور روحانی برای دومین بار در سازمان ملل میتواند از یک طرف فرصتی مغتنم براى سروسامان دادن به حل پرونده هسته ای تلقی شود و از طرف دیگر می تواند. نگاهی به چالشها و مشکلات منطقه خاورمیانه داشته باشد و در این راستا راهبردهای اعتدالی خویش را مطرح نماید.
در میان خبر دیدار روحانی و نخست وزیر انگلیس نیز مورد توجه برخی رسانه ها قرار گرفت .
« فرصت طلایی»
روزنامه آرمان در این باره نوشت : سیاست خارجی انگلیس یک سیاست دوضلعی است که یک ضلع آن آمریکا و ضلع دیگر آن اتحادیه اروپاست و اگر قرار است دیداری بین نخستوزیر انگلیس و رئیسجمهور ایران صورت بگیرد، قطعا این دیدار با هماهنگی اتحادیه اروپایی و آمریکا صورت خواهد گرفت و از این منظر، چنین دیداری اهمیت فوقالعادهای در سیاست خارجی ایران دارد و تاثیر مثبتی بر فضای مذاکرات خواهد گذاشت و روابط ایران و کشورهای غربی را به سمت بهبودی حرکت میدهد. در واقع هر دیداری که با کشورهای قدرتمند در سازمان ملل متحد انجام شود میتواند بخشی از تحریمهای اعمال شده علیه ایران را بردارد. دیدار با فرانسه و انگلستان هم جزو همین دیدارهایی است که بدون شک میتواند فضای روابط خارجی ایران را تغییر دهد. سیاستمداران و دیپلماتهای کشورهای اروپایی وقتی برای مذاکره با کشوری اعلام آمادگی میکنند معمولا این کار را با مطالعات زیاد انجام میدهند و از این دیدارها اهداف خاصی را دنبال میکنند. با توجه به گذشته سیاست خارجی ایران و سابقهای که در تنش و اختلاف با بیشتر این کشورها وجود داشته، باید این ملاقاتها را به فال نیک بگیریم و سعی کنیم از فرصت به دست آمده بیشترین بهره را ببریم. از یک سو با توجه به روابط سنتی ایران با اروپا این گشایش در ارتباط با اتحادیه اروپا میتواند زمینهساز روابطی گسترده و عمیق باشد و از سویی دیگر با توجه به در پیش بودن انتخابات کنگره در ایالات متحده و در اکثریت قرار داشتن دموکراتها در مجلس سنا، اوباما نیز از رفتاری که موجب تنش زدایی و سنگینتر شدن سبد رای حزب خود در انتخابات شود استقبال میکند به خصوص در زمانی که به نظر میرسد او هر روز با افت محبوبیت مواجه میشود و نیاز به عمل به وعدههای سیاست خارجی را بیش از هر زمانی احساس میکند. از سویی دیگر این خبر نیز به گوش میرسد که کشورهای1+5 در سطح سران برای بررسی پرونده هستهای ایران جلسهای تشکیل دهند. اگر این اتفاق بیفتد، در واقع جلسه سطح بالایی تشکیل میشود که نمونههای مشابه آن بسیار نادر بوده و اهمیت استراتژیک ایران را به جهانیان نشان میدهد. آنچه مهم است این که رئیسجمهور دیپلمات بتواند از همه فرصتهای به دست آمده در نیویورک بیشترین بهره را ببرد.
« مورد عجیب روحانی - کامرون »
شرق هم درباره این دیدار می نویسد : هرطور که به دیدار روحانی با نخستوزیر انگلستان بنگریم، از این واقعیت نمیتوان گریخت که این دیدار، بیتردید، ملاقاتی تاریخی خواهد بود. برای نخستینبار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رییسجمهور ایران با نخستوزیر انگلستان دیدار میکنند. شواهد و قراین موجود، حکایت از آن دارند که دیدار دارای اهمیت بالایی است. هر دو طرف بر ضرورت حل مساله هستهای ایران تاکید دارند. هر دو طرف روی اهمیت مبارزه با جریانات خشونتگرای مذهبی در منطقه از جمله داعش و نقش مستقیم و غیرمستقیم ایران در این مبارزه متفقالقول هستند و به احتمال خیلی زیاد، هر دوطرف برای بازگشایی کامل سفارت طرفین در خاک یکدیگر نقطهنظرات مثبتی ارایه خواهند داد. جزییات مذاکرات و تماسهای میان دو کشور البته که دارای اهمیت است اما مهمتر از مفاد مذاکرات میان روحانی و «کامرون»، تبعات سیاسی این دیدار تاریخی است. واقعیت این است که میان «واشنگتن» و «لندن»، انسجام سیاسی عمیقی وجود دارد. این انسجام بهلحاظ تاریخی همواره میان آن دو کشور بوده و از فردای جنگ جهانی دوم، جدای از ابعاد تاریخی، یک بعد سیاسی بینالمللی مستحکم پیدا کرده است.
درواقع، کمتر موردی را میتوان ظرف 70سال اخیر به یاد آورد که «واشنگتن» و «لندن»، پیرامون موضوعی بینالمللی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. مهم هم نبوده که در انگلستان محافظهکاران بر سر قدرت بودند یا حزب کارگر یا در «کاخسفید»، جمهوریخواهان ساکن بودهاند یا دموکراتها. هر دو کشور نیز به یک اندازه با کشور ثالث در دشمنی بودهاند و هردو به یک اندازه با کشور سوم، دوستی و مراوده داشتهاند. مخالفت با صدام و حمله به عراق، مخالفت با دخالت نظامی در سوریه علیه «بشار اسد»، همراهینکردن با «تلآویو» در عملیات نظامی علیه فلسطینیها در «غزه»، ایستادگی علیه روسیه در اوکراین و موضعگیری اخیر علیه «داعش» و موارد مهم بینالمللی دیگر، نمونههایی از آن است. این قاعده کلی درخصوص ایران هم ساری و جاری است. بگذارید صورتمساله را به شکل دیگری تعریف کنیم. اگر زمینههای توافق تهران و واشنگتن فراهم نشده بود، در عمل، غیرممکن میشد که بلندپایهترین مقام کشور انگلستان با رییسجمهور ایران دیدار و گفتوگو میکرد. البته، ممکن است برخی از مخالفان تنشزدایی ایران و ایالاتمتحده، ما را متهم کنند که به ملاقات نخستوزیر انگلستان و رییسجمهور ایران، بیش از حد، خوشبین شدهایم. آنان تلاش خواهند کرد تا هرطور شده بر موانع ملاقات احتمالی «اوباما» و روحانی بیفزایند. . اما مساله، نه ذوقزدگی است نه باور به این مساله که تنشزدایی با آمریکا همه مشکلات ما را یکشبه حل خواهد کرد.
از قضا هستند، بسیاری کشورهای دیگر که روابط حتی صمیمانهای هم با ایالات متحده دارند، ولی مشکلات و مسایلشان حل نشده است. نه؛ برای حل مشکلات و مسایلمان نیازمند بهکارگیری دانش، تجربه، خرد جمعی و بالاتر از همه تعقل هستیم. سخن این نیست که تنشزدایی با آمریکا کدام مشکل ما را برطرف میکند، بلکه سوال اساسی آن است که اصرار بر تداوم تنش با «کاخسفید»، چه کمکی به حلوفصل مسایل ایران میکند؟
بههرحال، ملاقات «دیوید کامرون» و حسن روحانی به معنای سبزشدن چراغ مناسبات تهران و واشنگتن نیز خواهد بود. از شکفتن یک گل، البته که بهار نمیشود اما شکفتن یک گل، دستکم طلیعه پایان زمستان روابط میتواند باشد. اگر تا این حد هم خوشبینانه نخواسته باشیم به موضوع نگاه کنیم، پیام ملاقات این دو مسوول ارشد دو کشور، تقویت احتمال دیدار اوباما و روحانی است. هرچند، برای وقوع چنین دیداری، نباید از تاثیرگذاری متغیرهای دیگر هم غافل ماند.