گزارش
توجیهات تکراری آمریکا برای اقدامات نظامی در خاورمیانه / ائتلاف غربی _ عربی برای بالکانیزه کردن خاورمیانه
بر اساس گزارشات موسسه مطالعات استراتژیک اسرائیل برای تداوم طرح " بالکانیزه شدن "ایران ، حزب الله لبنان و سوریه باید بطور گسترده و درازمدت درگیر جنگ شود .
به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران ؛ اگرچه آشوب و ناآرامی های کنونی در خاورمیانه و آفریقا ریشه های موقتی و کوتاه مدت دارد اما نمی توان دلایل بنیادی و دیرینه آن را نادیده گرفت . دلایلی که بیش از یک دهه است که از سوی سناتورها و نمایندگان آمریکایی مطرح و از سوی هم پیمانان غربی و عربی آنها و نیز رژیم صهیونیستی بطور مستقیم و غیرمستقیم مطرح و اجرا می شود .
اگرچه ایالات متحده در راس پروژه های تلویحی تجزیه کشورهای خاورمیانه قرار دارد اما حقیقت این است که تل آویو منشا و پشت پرده اصلی آن به شمار می آید . این طرح در راستای ایجاد برتری جغرافیایی ، سیاسی و نظامی این رژیم در کل منطقه مطرح شده و از همان زمان در حال اجرای مقدمات آن می باشد.
** اجرای مراحل اولیه پروژه "بالکانیزه کردن" خاورمیانه توسط اسرائیل
آغاز اجرای این پروژه حمله اسرائیل به لبنان در سال های 1978 و 1982 به منظور تفکیک این کشور به بخش های کوچکتر بود . درکنار اقدامات و اهداف اسرائیل برای تجزیه لبنان غرب نیز بی میل برای کمک به تل آویو نبودچرا که از این طریق مانعی برای نفوذ شوروی در منطقه ایجاد می‌شد .
در همین زمان برای پیشبرد هرچه بیشتر این پروژه ، کشورهای غربی تصمیمات گسترده تری به منظور ممانعت از قدرت گیری شوروی و استفاده این ابرقدرت از کشورهای ضعیف خاورمیانه گرفته شد .
"برنارد لوئیس" که یک یهودی حامی اسرائیل بود که تلاش هایی در راستای برتری رژیم صهیونیستی در منطقه و غلبه بر اعراب، خاورمیانه را بالکانیزه کند. به همین دلیل، با فروپاشی شوروی و از بین رفتن خطر کمونیسم، طرح‌‌های او همچنان در دستور کار مقامات آمریکایی و اسرائیلی قرار داشت.
طرح او برپایه‌ی ایجاد تفرقه‌افکنی مذهبی بین فرقه‌‌های مختلف دین اسلام با تکیه بر تجربه‌ی تاریخی تقسیم امپراتوری عثمانی با مرزهای ساختگی است. در طرح " برنارد لوئیس" ، کشورهای خاورمیانه براساس بنیان‌‌های قومی، زبانی و منطقه‌ای تجزیه یا ترکیب می‌شوند. هدف وی از این اقدام، تبدیل کشورهای خاورمیانه به کشورهای کوچک‌تری است که در رقابت و ستیز با یکدیگر به سر می‌برند و به‌راحتی قابل مدیریت هستند.
** مقدمه سازی های آمریکا برای تجزیه عراق
مطمئنا تصادفی نیست که در 1 مه 2006جو بایدن , یکی از اعضای دیرینه کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و معاون کنونی اوباما به همراه "لسلی گلب" رییس سابق این کمیته مقاله ای مشترک در "نیویورک تایمز " نوشته و در آن از تجزیه عراق و تقسیم آن به بخش های کوچک قومی سخن گفته اند . در بخشی از این مقاله این گونه آمده است : باید به هر گروه قومی مذهبی _ کردها , اعراب شیعه و اعراب سنی _ منطقه مخصوص به خود داده شود .
اجرای این طرح در سال 2003 در عراق بدون توجه به تعداد زیادی از ازدواج ها و روابط بین قومیتی و بسیاری از مسائل مشترک و در هم آمیخته شده میان اقوام و مذاهب این کشور آغاز گردید . عنوان مقاله این دو سیاستمدار آمریکایی "اتحاد از طریق خودمختاری و تفکیک در عراق " بود . این طرح را در حالی درنظر بگیرید که هزاران خانواده عراقی که زن و شوهر در آن شیعه و سنی هستند و بستگان خانوادگی نیز از اقوام مختلف می باشند , نیز مدنظر دارید .
این طرح پنج مرحله ای شامل قوانین مجزا و امور داخلی تفکیک شده در مناطق کردنشین , شیعه نشین و سنی نشین است که توهم و شرارت آمریکایی , انگلیسی و اسرائیلی را در عراق پیاده سازی میکند و موجب تسلط امپراطوری های غربی بر این مناطق می شود .
جهالت محض را در این طرح باید درکنار غیرمشروعیت و غیرقانونی بودن آن قرار داد . به وضوح می توان دریافت که هیچگونه آگاهی و شناختی از اقلیت های قومی و مذهبی عراق اعم از مشارکت و همکاری های دوجانبه هزاران مسیحی , زرتشتی , ترکمن , یهودی و دیگر اقلیت ها با یکدیگر طی سالیان دراز در میان سیاست مداران آمریکایی و نیز ماموران اطلاعاتی سیا وجود ندارد .
در اکتبر 2007 , جو بایدن تلاش کرد با ایجاد یک واقعیت ساختگی رای اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان سنا را که به " غیرالزام آور بودن " طرح تقسیم عراق به سه بخش مجزا رای داده بودند را تغییر دهد . به نوشته واشنگتن پست در آن زمان : این اقدام "نقطه عطفی" برای اجرای سیاست های آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود . واشنگتن ساختاری سه گانه را وارد مفاد قانون اساسی عراق کرد و بایدن تلاش های دیپلماتیک محلی و منطقه ای برای تسریع تکامل طرح و اجرای هرچه زودتر آن آغاز نمود .
** تدوین قانون اساسی عراق تحت اشغال آمریکا
بر اساس قوانین بین المللی چنانچه قانون اساسی کشوری تحت اشغال نگاشته شود , کاملا بی اعتبار است . بنابراین قانون اساسی کنونی در عراق از لحاظ مشروعیت ساقط بوده چرا که در زمان حضور آمریکا در بغداد و دوران اشغال عراق نوشته شده است . نکته قابل توجه اینکه تنها "کردها" از این قانون نوشته شده استقبال کردند .
تعهد دولت آمریکا به اهداف و طرح های اسرائیل کاملا واضح است . بایدن _ که به اذعان خود یک صهیونیست است _ در کنفرانس سالانه " ژورنال استریت " در سپتامبر 2013 اظهار داشت : " اگر اسرائیلی وجود نداشت ما باید یک "ابداع" دیگر برای اطمینان یافتن از در امان بودن منافع ما در جهان و بخصوص خاورمیانه ایجاد می کردیم . به گاز , نفت و اهداف استراتژیک ما فکر کنید (!) "
** طرح های سری غرب و اسرائیل برای تداوم اجرای پروژه های تجزیه
ایران و عراق دو کشور هدف برای توطئه غرب و اسرائیل بشمار می روند . از دیدگاه طراحان این پروژه عظیم و هزینه بر معتقدند بالکانیزه شدن این دو کشور می تواند جاده تجزیه سایر کشورها در منطقه راتسهیل نماید .
خودمختاری تدریجی در کردستان عراق با زمینه سازی ایالات متحده و وابستگان آن انجام گرفت . این اقدام یکی دیگر از نخستین مراحل در تفکیک خاورمیانه محسوب می شود . همچنین حمله بغداد به کویت در سال 1991 مقدمات را برای حضور نظامی و دائمی واشنگتن در خاورمیانه فراهم نمود .
همچنین بر اساس گزارشات موسسه مطالعات استراتژیک اسرائیل برای تداوم طرح " بالکانیزه شدن "ایران ، حزب الله لبنان و سوریه باید بطور گسترده و درازمدت درگیر جنگ شود . به همین دلیل طی سالیان گذشته تل آویو بارها و به بهانه های مختلف به لبنان تجاوز کرده و هر بار با شکست مواجه شده است .
تهران نیز از تیررس بهانه تراشی های اسرائیل و هم پیمانان غربی و عربی آن دور نبود . در هر دوره ای بهانه ای از سوی دشمنان ایران برای متهم کردن آن مطرح شده و می شود که اصلی ترین آن موضوع فعالیت های هسته ای در نیروگاه های جمهوری اسلامی ایران می باشد .
از سوی دیگر بدنبال برنامه ریزی های عمیق از حدود سه سال گذشته و با اجرای مقدمات از پیش تعیین شده طرح درگیری دمشق در یک جنگ فرسایشی توسط دولت های غربی و هم پیمانان عرب آنها اجرا گردید . تقویت تروریست های القاعده و طالبان زمینه اصلی اجرای این پروژه بود .
** اصلی ترین قربانیان پروژه "بالکانیزه کردن خاورمیانه"
در میان کشورهای منطقه برخی از آنها با تمرکز بیشتری مورد هدف طرح های ابرقدرت های غربی و اسرائیل قرار گرفته اند . از جمله آنها می توان به سوریه ، عراق ، لیبی ، ایران ، افغانستان ،پاکستان ،یمن و سومالی اشاره کرد .
عراق / کنگره آمریکا در سال 2002 مجوزاستفاده دولت واشنگتن از نیروی نظامی را در عراق تصویب کرد و از همین طریق جاده حضور همیشگی ارتش آمریکا در عراق را هموار نمود . همین مجوز حدود سه سال پیش نیز برای استفاده از ارتش علیه دولت سوریه نیز صادر گردید .
این اقدامات از سوی باراک اوباما بعنوان اهداف از پیش تعیین شده به منظور مقابله با تروریسم در یمن و سومالی نیز اجرا و توجیه گردیده است .
افغانستان / در سال 2001 نیز کنگره مجوز حمله نظامی و استقرار در افغانستان را برای واشنگتن صادر کرد . بهانه این حمله نظامی دخالت "القاعده " در حملات به ساختمان های تجارت جهانی در تاریخ 11 سپتامبر تعیین گردید در حالی که در سال های بعد افشاگری ها نشان داد که این حملات حاصل همدستی القاعده ، سیا و دولت آمریکا بوده است .
پاکستان ، یمن و سومالی / این سه کشور نیز تحت لوای پوشالی حضور گروه های تروریستی در شهرهای آن مورد هدف حملات هوایی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا قرار می گیرند.
لیبی / این کشور یکی از نمادهای بارز شکست آمریکا در حوزه سیاست خارجی بخصوص در میدان خاورمیانه بود . دخالت نظامی واشنگتن و ناتو در امور داخلی لیبی منجر به توسعه بی سابقه تروریسم و تداوم ناامنی در این کشور شده است .
سوریه /سوریه که از دیرباز ازاهداف اصلی قدرت های غربی و تل آویو بوده است . کنگره و سنای آمریکا با تصویب مجوز حمله و تضعیف غیرمستقیم به دمشق تصمیم درازمدت میدان صهیونیسم برای تجزیه خاورمیانه را اجرا نمود .
انتهای پیام /
