به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، انجام مشایعت و بدرقه از آن چنان اهمیتی برخوردار است که آداب مربوط به راه انداختن مسافر از این دیدگاه مفهومی خاصی پیدا کرده و آن را مختص مردم ایران نموده است، چنانچه مهین اویس می نویسد از سفرنامه اروپایی دوره قاجار برمی آید مراسم استقبال و بدرقه آن زمان به طریقی بوده است که امروزه کم و بیش در اکثر نقاط ایران دیده می شود، اما «ادوارد براون» اظهار می دارد که استقبال بیشتر جنبه تشریفات داشته و آن به پیشواز رفتن مسافر در جاده، به مقدار چند فرسنگ بوده است، در حالی که بدرقه نشانه ای از محبت و صمیمت محسوب می شده و برای ابراز دوستی بیشتر انجام می گرفته است.
بقول براون ایرانیان خود می گویند: «اگر کسی را بدرقه کنند معلوم می شود که او را دوست دارند وگرنه از همه استقبال می کنند.» در یکی از مراسم بدرقه، ادوارد براون بسیار شگفت زده می شود، زیرا شخصی از میان بدرقه کنندگان با آینه و دیگری با ظرفی پر از آب که چند عدد گل نرگس بر روی آن شناور بوده است به نزدش می آید، آنگاه دیگری ظرفی پر از شکر و نقل می آورد و در حالی که یکی از بدرقه کنندگان قرآن مجید در دست دارد از او می خواهد تا قرآن را ببوسد، سپس دستش را درآرد می زنند و از او می خواهند تا دست آردی خود را به صورت نوکر سالخورده ای که آنجا بوده است بمالد. بار دیگر قرآن را بالای سرش می گیرند و ادوارد براون را از زیر آن عبور می دهند و توصیه می کنند که پس از سوار شدن بر اسب، روی خود را برنگرداند. وی به توصیه آن ها عمل می کند و متوجه می شود که ظرف آب را پشت سرش بر زمین می ریزند.
شاید «ادوارد براون» هرگز نفهمیده باشد که از آن آرد، برای پختن نوعی آش استفاده کرده اند، همان آشی که هنوز هم به آش پشت پا شهرت دارد و به یاد مسافر می پزند و بین آشنایان تقسیم می کنند. البته امروزه آردی را که مسافر دست در آن زده است، خمیر و با آن رشته درست می کند و سپس رشته ها را می برند. بریدن رشته به منظور آنست که راه مسافر و دوره سفر، بریده و کوتاه گردد. بعد از آن با همان رشته آش می پزند.